چگونه گفتو موثر داشته باشیم؟
جمعه, ۱۶ بهمن ۱۳۸۸، ۰۶:۴۸ ق.ظ
توانایی گفتگوی روان و مناسب ، یکی از عوامل کلیدی موفقیت
افراد در زندگی و شادمانی شخصی است. اساسی ترین و مهمترین عاملی که شما
را به صورت شخصی درمیآورد که همه مایل به صحبت با او هستند، اعتماد به
نفس شماست. در حقیقت مردم همیشه در گفتگو شما را همان طور که خودتان
را ارزیابی میکنید، میپذیرند. اگر تصور کنید هیچ گونه مهارت اجتماعی
ندارید، دیگر مردم هم شما را همین گونه خواهند دید. افراد همیشه وضعیت
احساسی و عاطفی شما را میگیرند و آن را به خودتان منعکس میکنند.
اگر شما موضعی دفاعی یا نامطمئن داشته
باشید یا برعکس، اهل آرامش و گشادهرویی باشید، طرف مقابل گفتگو آنها را
میگیرد و به شما برگشت میدهد. پس همیشه به این مهم توجه داشته باشید که
احساس خوبی را در طرف مقابل خود به وجود آورید؛ چراکه شما نمیتوانید کاری
کنید که همه دوستتان بدارند؛ ولی میتوانید نشان دهید که دیگران را دوست
دارید. به گفته ریموند مورتیمر انگلیسی، گفتگو بازی تنیس نیست که در
آن سرویس طرف مقابل را با یک ضربه به او برمیگردانید؛ بلکه بازی گلف است
که در آن هرکس توپ خودش را پرتاب میکند. هیچ چیز بیش از این ضربالمثل به
شما برای این که گفتگوکننده ای نمونه باشید، کمک نمیکند. نگه داشتن توپ
در هوا هنر است و هدف مورد نظر در بیشتر گفتگوها محسوب میشود، پس بهتر
است در گفتگو به اصول زیر توجه کنید:
- بیشتر از واژه شما استفاده کنید تا
واژه من. البته منظور این نیست که هرگز واژه من را به کار نبرید، ولی
زمانی که تعداد من به کاربرده شده بر تعداد شما فزونی میگیرد، نوعی کاهش
علاقه در طرف مقابل ایجاد میشود.
- هنگام گفتگو، زمانی که در گروه قرار
دارید، به تکتک افراد نگاه کنید و حالتی شاداب به چهره خود بدهید. اگر
دلشکسته و یا ناراحت هستید، سعی کنید این احساسات خود را بستهبندی کنید
و برای زمانی دیگر بگذارید؛ چراکه بروز این احساسات در واقع هیچ کمکی به
شما نمیکند.
- سعی کنید طوری عمل کنید که همصحبت
شما احساس کند با او همساز و همموج هستید؛ چراکه ما به طور طبیعی نسبت به
کسانی که با ما موافقت میکنند، احساس گرمی و صمیمیت میکنیم.
- از واژههای ما، مال ما، خودمان و به ما به منظور برقراری نوعی نزدیکی و پیوند، نوعی احساس سرنشین یک قایق بودن استفاده کنید.
- حتما دلیلی وجود دارد که گفتهاند
کم گوی و گزیده گوی. تصور نکنید باید با گفتن موضوعاتی هیجانانگیز و
جسارتآمیز در گفتگو شرکت کنید یا حتی سخنانی ادیبانه یا روشنفکرانه
بگویید. گفتگو درباره موضوعات جاری روزانه همیشه مناسب و قابل قبول است.
کنترل زبان
اصولا کنترل بعضی حالات زبان بدنی
دشوار است ازجمله خجالت کشیدن و سرخ شدن، انقباض عضلات صورت، ادا و اصول و
شکلکهای ناخواسته و پلک زدن سریع. تنها راه درمان این گونه واکنشهای
غیرارادی، تقویت اعتماد به نفس و سطح آرامش خودتان است. زمانی که خود را
به عنوان گفتگوکنندهای توانا و کاردان نگاه کنید، این واکنشها محو
میشود. شکلهای دیگر زبان بدنی که لازم است هنگام گفتگو کنترل شود
عبارتند از:
- نگاه کردن مداوم به ساعت خودتان
- ور رفتن با مداد، قلم و دیگر اشیاء
- بیقراری
- بازی با حلقه و انگشتر
- خندیدن مضطربانه یا خیلی بلند
- خاراندن سر و چانه
- پیچاندن سبیل
بیشتر این رفتارها از سوی کسانی انجام
میشود که هرگز متوجه کارهای خود نیستند و احساسی ناشی از اضطراب و ناامنی
دارند. حرکات بدنی در صورتی که به گونهای افراطی انجام شوند و معتدل
باشند، ایرادی ندارد. ممکن است از خودتان بپرسید چه حرکت بدنی را
میتوانیم انجام دهیم؟ پاسخ این است که بهترنی حرکت بدنی لبخندی خوب و
حرکت گاه به گاه و بامعنای سر است. این حرکت گاه به گاه سر به طرف مقابل
میفهماند که شما به حرفهای او توجه و دقت کامل دارید. ولی در خصوص خنده
میتوان گفت خنده مهمترین زبان بدنی است که به طرف مقابل میفهماند شما
مهربان، خوشخو، راحت و پذیرای طرف مقابل هستید. کشش طبیعی نوع بشر این است
که احساس ابراز شده از سوی طرف مقابل خود را منعکس کند. بنابراین اگر شما
لبخند بزنید، به احتمال قریب به یقین طرف مقابلتان هم به شما لبخند خواهد
زد.
چگونه و چه وقت لطیفه بگوییم
چه چیزی بامزه و خندهدار است؟ پاسخ
ساده به این پرسش این است: چه کسی میداند؟ لطیفهای که یک نفر را از خنده
رودهبر میکند، ممکن است با نگاه متحیر دیگری روبهرو شود. به طور کلی،
در هر جمع کاری یا اجتماعی که بیش از 2 نفر در گروه همصحبت شما هستند، دور
لطیفهها را خط بکشید. اگر تنها 2 نفر حضور دارند که شامل بهترین دوستتان
است، ادامه دهید و لطیفه بگویید. به طور قطع، تعداد اندکی از مردم از نظر
موقعشناسی، تشخیص، مناسبت، اختصار کلام و ارائه لطیفه کامل و بیعیب و
نقص هستند. برای لطیفه گفتن زمان مشخصی وجود دارد (در نیمه وقت بازی، بعد
از شام با خانواده، موقع پیادهروی با دوستان).
در حقیقت لطیفه هرگز جزو گفتگو محسوب
نمیشود و اگرچه لطیفهای بموقع ممکن است بحث و گفتگویی به راه اندازد،
ولی خجالت و شرمساری ناشی از لطیفهای بیمزه، مساله مهمتری است. شما هم
در صورتی در گفتن لطیفه موفق خواهید بود که:
- لطیفهتان را با توجه به موضوع گفته شده میزان کنید و اگر ربطی به موضوع مورد گفتگویتان نداشت، آن را نگویید.
- از گفتن لطیفههای ناجور خودداری
کنید. صرفنظر از اینکه شنوندگان شما بسیار بخندند، چرا که شما به عنوان
شخصی نه چندان موقر در ذهن شنوندگان باقی خواهید ماند.
- از گفتن لطیفههای نژادی، مذهبی و جنسی خودداری کنید. این کار در اصل ارزش ندارد.
- هرگز راجع به یکی از اعضای گروه، در
خصوص نام، عادتها، محل تولد، شغل، ظاهر یا گذشته شخص لطیفهای نگویید چرا
که هیچ کس دوست ندارد به این نحو انگشتنما شود.
در حقیقت جهان به خنده نیاز دارد و
خوشخلقی در همه جا موجب موفقیت میشود. بنابراین مسائلی که در بالا در
مورد لطیفه گفته شد، به معنای خفه کردن روحیه شاد یا طرفداری از یک گفتگوی
خشک و جدی نیست، بلکه منظور این است که به خاطر داشته باشید گفتگو ارتباطی
دوطرفه است که بعضی افراد این موضوع را فراموش میکنند. پس گاهی بهتر است
لطیفههایمان را برای اعضای خانواده و دوستان نزدیک خود نگهداریم.
گفتگو در مکانهای عمومی
زمانهایی میرسد که شما مجبورید در
جاهای مختلفی و در فاصله بین خانه و محل کار خود چند کلمهای با افراد
مختلف صحبت کنید. محلهایی مثل سوپرمارکت، کتابفروشی، خشکشویی، اتاق
انتظار پزشک، پارک و دهها محل دیگر. افرادی که در مکانهای عمومی با آنها
برخورد میکنید، دو دستهاند: کسانی که آنها را میشناسید و افرادی که
برایتان ناشناس هستند. گفتگو با آشنایان به مراتب راحتتر است و میتوانید
حرفهای شخصی زیادتری بزنید اما با غریبهها باید مودبانهتر و رسمیتر
برخورد کنید. در مکانهای عمومی، در موقعیتهای مناسب بهتر است:
- با لبخند و تکان دادن سر با دیگران خوش و بش کنید. سلام طرف مقابل را در همان سطحی که ابراز شده، پاسخ دهید.
- به حریم شخصی دیگران احترام بگذارید.
زمانی که کسی لباس غیرعادی پوشیده است یا چیز غیرعادی را مطالعه میکند،
از او نخواهید دلیل آن را برای شما توضیح دهد.
- در مورد افراد غریبه اجباری ندارید که سخن خود را با گفتن نام خود و دست دادن شروع کنید.
- چنانچه طرف مقابل به تمایل شما در صحبت کردن پاسخ نمیدهد، هرگز به گفتگو کردن اصرار نکنید.
- از طرح پرسشهای بسیار شخصی و خصوصی مانند «آیا شما ازدواج کردهاید؟» و یا «چند سالتان است؟» بپرهیزید.
اصولا موضوعات مطلوب در مکانهای عمومی
میتواند شامل مواردی چون عقاید، مشاهدات شما، موضوعات مهم مطرح شده در
روزنامهها، آب و هوا و محلهای موردنیاز باشد و از پرداختن به موضوعاتی
چون بیماریها، ناراحتیها، موضوعات جدالبرانگیز، پرسشهای شخصی (حقوق و
دستمزد افراد) و لطیفههای نامناسب بپرهیزید.
گفتگو در محیط کار
گفتگوهای محیط کاری ممکن است روحیه،
کارآیی و کار گروهی را تقویت کند، یا هر سه آنها را تحلیل ببرد. حرفهایی
که در محیط کار زده میشود، به اجبار باید کوتاه و سطحی باشد، زیرا در
محیطهای کاری هیچکس را برای صحبت کردن استخدام نمیکنند. در محیط کار
شما میتوانید موضوعات مورد نظر را در صورتی که نمیخواهید مستقیم مطرح
شوند، به صورت غیرمستقیم ارائه کنید. اجازه تبادل نظر به کارکنان یا
کارگران و تشویق آنان به این کار، گاهی موجب خلق ایدههای جدید و بهتر
میشود. همچنین گفتگوهای مختصر در راهرو، قبل از جلسات و بعد از پایان
ساعت کاری روش خوبی برای تبادل نظرات است.
مواردی که باید در گفتگوهای محیط کار در نظر گرفت عبارتند از:
- گفتگوها را تا جایی که میتوانید مختصر، مفید و سطحی انجام دهید مگر این که محتوای کاری داشته باشد.
- در صورت امکان یک واژه قدردانی به هر
گفتگوی خود اضافه کنید چرا که فرهنگ تعریف و تمجید متقابل در محیط کار در
افزایش بهرهوری، وفاداری شرکتی و نیروی سازنده اعجاز میکند.
- توجه ویژه به تازه واردان داشته باشید. آنها بیش از بقیه به نوعی احساس پذیرش و تعلق داشتن نیاز دارند.
- موضوعات شخصی و خصوصی خود را مطرح نکنید، مگر آن که به طور واقعی به مساله کاری مورد گفتگو مربوط باشد.
- از گفتگو درباره موضوعات کاری حساس یا جدالآمیز خودداری کنید.
- از واژهها و عبارات منفی استفاده نکنید. مخالفت همیشگی با هر عقیده جدید کاری سازنده نیست.
گفتگو با خانواده و دوستان
به نظر میرسد بیشتر مردم نحوه گفتگو
با خانواده و دوستان را میدانند، ولی در حقیقت روابطی خودمانی گاه موجب
بعضی گفتگوهای نه چندان خوب بین خانواده و دوستان میشود چرا که مودب بودن
با عزیزترین و نزدیکترین افراد دشوارتر است، زیرا آنها را متعلق به خود
فرض میکنیم. در گفتگو با خانواده و دوستان نزدیک باید همواره نکاتی را در
نظر گرفت از جمله:
- خود را وادار کنید با خانواده و
دوستان هم مثل مدیرعامل شرکت یا یک مشتری ارزشمند رفتار کنید، زیرا گاهی
رفتار ما با همه کسانی که در طول روز ملاقاتشان میکنیم، بهتر و
مودبانهتر از رفتاری است که بعد از رسیدن به خانه در شب با خانواده خود
میکنیم.
- به خلوت طرف مقابل احترام بگذارید.
صرف این که شما یکدیگر را میشناسید، به معنای این نیست که اجازه دارید به
همه افکار یکدیگر وارد شوید.
- احساسات خود را در میان بگذارید، ولی نه همه احساساتتان را و نه همیشه.
- به دقت به حرفهای طرف مقابل خود گوش
دهید چرا که گوش دادن مهمترین و موثرترین روش برای برقراری رابطه دوستانه
و حفظ این رابطه است.
- برای ایجاد گفتگو و ابراز تایید و
تمجید خود به طرف مقابل، منتظر رویدادهای بزرگ نباشید. در میان گذاشتن
رویدادهای روزانه موجب پیوند میان افراد میشود.
- مودب و با نزاکت باشید. بسیاری از
مردم تصور میکنند زمانی که در میان خانواده و دوستان هستند میتوانند
بسیار آزادانه و بیملاحظه باشند.
- در زندگی هر کس باید مقداری باران
ببارد. ممکن است بین شما و افراد خانواده یا دوستانتان احساساتی ناخوشایند
پیش آید. عذرخواهی قلبی و صمیمانه را یاد بگیرید.
- اجازه دهید برای شما تعریف کنند در
زندگیشان چه میگذرد، سعی کنید علت ناراحتیشان را درک کنید. از سوی دیگر
اگر شخص مورد نظر بابت خبرهای خوش، شادمان و خوشحال است، سعی کنید در شادی
او شریک شوید.
در پایان
هیچ کس نمیتواند بگوید تبدیل شدن به
گفتگوکنندهای دوستداشتنی و جذاب کاری ساده است. بیش از صد سال پیش،
گامالیل بردفورد اعتراف کرد: «اغلب اوقات گفتگو کردن برایم ناراضیکننده
است. هرگز آنچه را میخواهم بگویم نمیگویم و بعد در مسائلی غرق میشوم که
میبایست میگفتم و نتوانستم بگویم.» آیا شما هم همین طور هستید؟
>
۸۸/۱۱/۱۶
www.tablighat-tablighat.mihanblog.com