مهندسی پزشکی

مقالات مهندسی پزشکی

مهندسی پزشکی

مقالات مهندسی پزشکی

در قسمت قبل به مطلب ایدز، سرماخوردگی تا مرگ  پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم... راه‌های انتقال ویروس HIV در چهار گروه اصلی جای می ‌گیرند: 1- تماس جنسی مشکوک ـ همه افراد، مرد و زن، پیر و جوان، ثروتمند و فقیر، بر اثر تماس جنسی با فرد آلوده به ویروس HIV ممکن است آلوده شوند. این روش انتقال ویروس 80 % از موارد آلودگی در سراسر دنیا را به‌ خود اختصاص داده است. نکته مهم آن که ابتلا به سایر عفونت‌های دستگاه تناسلی، به ‌ویژه زخم‌هایی در این نواحی، خطر انتقال ویروس HIV در هر بار تماس جنسی را با ضریبی معادل ده تا صد برابر افزایش می ‌دهد. دکتر مهرناز رسولی ‌نژاد، متخصص بیماری‌های عفونی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، شیوه‌های غیرطبیعی تماس جنسی را پرخطر می ‌داند و درباره احتمال انتقال ویروس HIV در نتیجه تماس جنسی با این قبیل روش‌ها هشدار می دهد: «حتی یک بار تماس جنسی می ‌تواند باعث انتقال این ویروس شود، چه از طریق دهان باشد، چه مقعد و چه آلت تناسلی زنانه. در تماس جنسی دهانی، احتمال انتقال ویروس کمتر از روش طبیعی است ولی در تماس مقعدی، این احتمال حتی از دستگاه تناسلی بیشتر است.» کاندوم وسیله ‌ای ارزان ‌قیمت و در دسترس است که سازمان بهداشت جهانی (WHO) برای پیشگیری از انتقال ایدز به دنبال تماس جنسی، استفاده از آن را توصیه می‌کند. اما آیا استفاده از کاندوم به معنای به صفر رساندن احتمال انتقال ویروس HIV طی یک تماس جنسی مشکوک است؟ باید گفت که خیر، در شرایط مطلوب و صحیح استفاده از کاندوم، باز هم خطر ابتلا وجود دارد (در حدود 2 %). دکتر بهرام یگانه، رئیس انجمن مبارزه با آسیب‌های رفتاری، توجه به تاریخ تولید و انقضای کاندوم، آگاهی از روش صحیح استفاده از آن، و جنس کاندوم را در میزان ضریب اطمینان این وسیله در پیشگیری از انتقال ویروس HIV مؤثر می‌ داند و می‌ گوید: «تراوایی کاندوم‌های عادی برای جلوگیری از حرکت اسپرم‌ها و تنظیم خانواده مناسب است، ولی این کاندوم‌ها نمی‌ توانند حرکت ویروس HIV را مهار کنند. یعنی کاندومی که با هدف تنظیم خانواده استفاده می‌ شود با کاندومی که برای جلوگیری از انتقال ویروس HIV به‌ کار می‌رود متفاوت است. کاندومی که برای این منظور انتخاب می‌شود باید حداقل یک میلی‌ متر ضخامت داشته و از جنس پلی‌ ونیل باشد. کاندوم‌های «لاتکس» بهترین نوع کاندوم‌اند.»   دکتر رسولی ‌نژاد در این مورد می‌گوید: «همیشه درصد پارگی در کاندوم وجود دارد. کاندوم باید در تمام مدت تماس جنسی استفاده شود، جنس آن خوب باشد و فقط یک بار به‌کار رود.» در صورتی ‌که کاندوم لاتکس در تمام مدت رابطه جنسی به ‌درستی استفاده شود، در برابر انتقال ویروس HIV بسیار کارآمد است. در مطالعه‌ای در اروپا بر روی تعدادی از زوج‌هایی که یکی از شرکای جنسی آلوده و دیگری سالم بود، مشخص شد از بین 123 زوجی که از کاندوم استفاده می ‌کردند، هیچ‌کدام از شرکای جنسی سالم آلوده نشدند. اما در میان 122 زوجی که متناوب از کاندوم استفاده می‌ کردند، 12 شریک جنسی سالم آلوده شدند. 2 - مادر آلوده ـ مادران آلوده به ویروس HIV در صورت باردار شدن ممکن است، طی بارداری، هنگام زایمان یا بعد از زایمان، از طریق شیر دادن، ویروس را به کودک خود منتقل کنند. مادرانی که بعد از زایمان به ویروس ایدز آلوده می‌ شوند نیز، با احتمال 30 %، از طریق شیردهی عفونت را به کودک خود انتقال می‌دهند. به زنان آلوده به HIV توصیه می ‌شود که باردار نشوند و در صورت بارداری به آن خاتمه دهند. مصرف داروهای ضد ویروس به میزان زیادی از ابتلای جنین پیشگیری می‌ کند و زن HIV مثبت باردار باید به روش سزارین زایمان کند و حتی الامکان از تغذیه نوزاد با شیر خود خودداری کند. 3 - خون و فرآورده‌های خونی آلوده ـ در حدود چهار درصد از حاملان ویروس در جهان، به علت دریافت خون یا فرآورده‌های خونی آلوده به این ویروس، به ایدز مبتلا شده‌اند. البته هم‌ اکنون، با کنترل دقیق نمونه‌های خون، انتقال از این روش به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. 4 - استفاده مشترک از لوازم تیز و برنده ـ وسایلی که در سطح بدن خراش یا سوراخ ایجاد می‌کنند، از قبیل ابزار حجامت و خالکوبی و ختنه و طب سوزنی و تیغ سلمانی، مسواک، وسایل سوراخ کردن گوش، تجهیزات دندان پزشکی، سرنگ و سرسوزن، ماشین اصلاح و اپی‌لیدی، اگر بدون ضد عفونی کامل مشترکاً استفاده شوند، ممکن است ویروس HIV را منتقل کنند. هر وسیله ‌ای که به خون فرد آلوده آغشته شود، در صورت تماس با زخم و مایعات بدن فرد دیگر، ممکن است آلوده‌ کننده باشد. اما در اغلب روابط سالم اجتماعی احتمال انتقال ویروس HIV وجود ندارد یا نزدیک به صفر است. دکتر یگانه توضیح می‌دهد: «برای انتقال ویروس HIV از طریق مایعات بدن یک فرد به فردی دیگر، باید در هر سانتی ‌متر مکعب آن حداقل ده عدد ویروس فعال وجود داشته باشد. مقدار ویروس در بزاق دهان و اشک بسیار کم است؛ به‌علاوه، آنزیم‌های موجود در این مایعات، ویروس را نابود می‌کند. بنابراین، بزاق نمی‌تواند در انتقال ایدز نقش داشته باشد، اما اگر تماس از راه دهان باعث خونریزی شود، امکان انتقال وجود دارد.» خوردن غذای آغشته به خون آلوده به ویروس HIV، نیش حشرات به خصوص نیش پشه، تماس‌های معمولی مانند دست دادن و در آغوش گرفتن و بوسیدن، سرفه و عطسه، استفاده از رختخواب مشترک، استفاده از ظروف غذاخوری مشترک، استفاده از تلفن عمومی، استخر و توالت عمومی، دست زدن به دستگیره وسایل نقلیه عمومی مانند اتوبوس یا تاکسی بیماری ایدز را منتقل نمی‌کند. بهترین راه ضد عفونی کردن وسایل پزشکی استفاده از اتوکلاو است. الکل 70 درجه نیز برای ضد عفونی کردن به‌ کار می‌رود. اشیا باید به مدت 15 دقیقه در الکل باقی بمانند. اما برای وسایل جراحی این روش ضدعفونی کافی نیست و حتماً باید اتوکلاو استفاده شود. ویروس HIV نسبت به حرارت بسیار حساس است و در برابر نور خورشید غیرفعال می ‌شود. گزارش‌های مختصری در مورد پایداری این ویروس در لخته خون به مدت شش روز وجود دارد.   منبع : WWW.ZANAN.CO.IR
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۸۹ ، ۱۵:۵۱
Shahram Ghasemi
استفاده از RAS سرور و خط تلفن برای برقراری ارتباط دو مشکل عمده دارد عبارتند از: 1)در صورتی که RAS سرور و سیستم تماس گیرنده در یک استان قرار نداشته باشند، علاوه بر لزوم پرداخت هزینه زیاد، سرعت ارتباط نیز پایین خواهد آمد و این مسئله وقتی بیشتر نمود پیدا می کند که کاربر نیاز به ارتباطی با سرعت مناسب داشته باشد. 2)در صورتی که تعداد اتصالات راه دور در یک لحظه بیش از یک مورد باشد، RAS سرور به چندین خط تلفن و مودم احتیاج خواهد داشت که باز هم مسئله هزینه مطرح می گردد. اما با ارتباط VPN مشکلات مذکور به طور کامل حل می شود و کاربر با اتصال به ISP محلی به اینترنت متصل شده و VPN بین کامپیوتر کاربر و سرور سازمان از طریق اینترنت ایجاد می گردد. ارتباط مذکور می تواند از طریق خط Dialup و یا خط اختصاصی مانند Leased Line برقرار شود. به هر حال اکنون مسئله این نیست که طریقه استفاده از VPN چیست، بلکه مسئله این است که کدامیک از تکنولوژی های VPN باید مورد استفاده قرار گیرند. پنج نوع پروتکل در VPN مورد استفاده قرار می گیرد که هر کدام مزایا و معایبی دارند. در این مقاله ما قصد داریم در مورد هر کدام از این پروتکل ها بحث کرده و آنها را مقایسه کنیم. البته نتیجه نهایی به هدف شما در استفاده VPN بستگی دارد. ارتباط سیستم ها در یک اینترانت در برخی سازمان ها، اطلاعات یک دپارتمان خاص به دلیل حساسیت بالا، به طور فیزیکی از شبکه اصلی داخلی آن سازمان جدا گردیده است. این مسئله علیرغم محافظت از اطلاعات آن دپارتمان، مشکلات خاصی را نیز از بابت دسترسی کاربران دپارتمان مذکور به شبکه های خارجی به وجود می آورد. VPN اجازه می دهد که شبکه دپارتمان مذکور به صورت فیزیکی به شبکه مقصد مورد نظر متصل گردد، اما به صورتی که توسط VPN سرور، جدا شده است (با قرار گرفتن VPN سرور بین دو شبکه). البته لازم به یادآوری است که نیازی نیست VPN سرور به صورت یک Router مسیر یاب بین دو شبکه عمل نماید، بلکه کاربران شبکه مورد نظر علاوه بر اینکه خصوصیات و Subnet شبکه خاص خود را دارا هستند به VPNسرورمتصل شده و به اطلاعات درشبکه مقصد دست می یابند. علاوه بر این تمام ارتباطات برقرار شده از طریق VPN، می توانند به منظور محرمانه ماندن رمز نگاری شوند. برای کاربرانی که دارای اعتبار نامه مجاز نیستند، اطلاعات مقصد به صورت خودکار غیر قابل رویت خواهند بود. مبانی Tunneling Tunneling یا سیستم ایجاد تونل ارتباطی با نام کپسوله کردن (Encapsulation) نیز شناخته می شود که روشی است برای استفاده از زیر ساخت یک شبکه عمومی جهت انتقال اطلاعات. این اطلاعات ممکن است از پروتکل دیگری باشد. اطلاعات به جای اینکه به صورت اصلی و Original فرستاده شوند، با اضافه کردن یک Header (سرایند) کپسوله می شوند. این سزایند اضافی که به پکت متصل می شود، اطلاعات مسیر یابی را برای پکت فراهم می کند تا اطلاعات به صورت صحیح، سریع و فوری به مقصد برسند. هنگامی که پکت های کپسوله شده به مقصد رسیدند، سرایندها از روی پکت برداشته شده و اطلاعات به صورت اصلی خود تبدیل می شوند. این عملیات را از ابتدا تا اتمام کار Tunneling می نامند. نگهداری تونل مجموعه عملیات متشکل از پروتکل نگهداری تونل و پروتکل تبادل اطلاعات تونل به نام پروتکل Tunneling شناخته می شوند. برای اینکه این تونل برقرار شود، هم کلاینت و هم سرور می بایست پروتکل Tunneling یکسانی را مورد استفاده قرار دهند. از جمله پروتکل هایی که برای عملیات Tunneling مورد استفاده قرار می گیرند PPTP و L2TP هستند که در ادامه مورد بررسی قرار خواهند گرفت. پروتکل نگهداری تونل پروتکل نگهداری تونل به عنوان مکانیسمی برای مدیریت تونل استفاده می شود. برای برخی از تکنولوژی های Tunneling مانند PPTP و L2TP یک تونل مانند یک Session می باشد، یعنی هر دو نقطه انتهایی تونل علاوه بر اینکه باید با نوع تونل منطبق باشند، می بایست از برقرار شدن آن نیز مطلع شوند. هر چند بر خلاف یک Session، یک تونل ذریافت اطلاعات را به صورتی قابل اطمینان گارانتی نمی کند و اطلاعات ارسالی معمولا به وسیله پروتکلی بر مبنای دیتا گرام مانند UDP هنگام استفاده از L2TP یا TCP برای مدیریت تونل و یک پروتکل کپسوله کردن مسیر یابی عمومی اصلاح شده به نام GRE برای وقتی که PPTP استفاده می گردد، پیکربندی و ارسال می شوند. ساخته شدن تونل یک تونل باید قبل از این که تبادل اطلاعات انجام شود، ساخته شود. عملیات ساخته شدن تونل به وسیله یک طرف تونل یعنی کلاینت آغاز می شود و طرف دیگر تونل یعنی سرور، تقاضای ارتباط Tunneling را دریافت می کند. برای ساخت تونل یک عملیات ارتباطی مانند PPP انجام می شود. سرور تقاضا می کند که کلاینت خودش را معرفی کرده و معیارهای تصدیق هویت خود را ارائه نماید. هنگامی که قانونی بودن و معتبر بودن کلاینت مورد تایید قرار گرفت، ارتباط تونل مجاز شناخته شده و پیغام ساخته شدن تونل توسط کلاینت به سرور ارسال می گردد و سپس انتقال اطلاعات از طریق تونل شروع خواهد شد. برای روشن شدن مطلب، مثالی می زنیم. اگر محیط عمومی را، که غالبا نیز همین گونه است، اینترنت فرض کنیم، کلاینت پیغام ساخته شدن تونل را از آدرس IP کارت شبکه خود به عنوان مبدا به آدرس IP مقصد یعنی سرور ارسال می کند. حال اگر ارتباط اینترنت به صورت Dialup از جانب کلاینت ایجاد شده باشد، کلاینت به جای آدرس NIC خود، آدرس IP را که ISP به آن اختصاص داده به عنوان مبدا استفاده خواهد نمود. نگهداری تونل در برخی از تکنولوژی های Tunneling مانند L2TP و PPTP، تونل ساخته شده باید نگهداری و مراقبت شود. هر دو انتهای تونل باید از وضعیت طرف دیگر تونل با خبر باشندو نگهداری یک تونل معمولا از طریق عملیاتی به نام نگهداری فعال (KA) اجرا می گردد که طی این پروسه به صورت دوره زمانی مداوم از انتهای دیگر تونل آمار گیری می شود. این کار هنگامی که اطلاعاتی در خال تبادل نیست انجام می پذیرد. پروتکل تبادل اطلاعات تونل زمانی که یک تونل برقرار می شود، اطلاعات می توانند از طریق آن ارسال گردند. پروتکل تبادل اطلاعات تونل، اطلاعات را کپسوله کرده تا قابل عبور از تونل باشند. وقتی که تونل کلاینت قصد ارسال اطلاعات را به تونل سرور دارد، یک سرایند (مخصوص پروتکل تبادل اطلاعات) را بر روی پکت اضافه می کند. نتیجه این کار این است که اطلاعات از طریق شبکه عمومی قابل ارسال شده و تا تونل سرور مسیریابی می شوند. تونل سرور پکت ها را دریافت کرده و سرایند اضافه شده را از روی اطلاعات برداشته و سپس اطلاعات را به صورت اصلی در می آورد. انواع تونل تونل ها به دو نوع اصلی تقسیم می گردند: اختیاری و اجباری تونل اختیاری تونل اختیاری به وسیله کاربر و از سمت کامپیوتر کلاینت طی یک عملیات هوشمند، پیکربندی و ساخته می شود. کامپیوتر کاربر نقطه انتهایی تونل بوده و به عنوان تونل کلاینت عمل می کند. تونل اختیاری زمانی تشکیل می شود که کلاینت برای ساخت تونل به سمت تونل سرور مقصد داوطلب شود. هنگامی که کلاینت به عنوان تونل کلاینت قصد انجام عملیات دارد، پروتکل Tunneling مورد نظر باید بر روی سیستم کلاینت نصب گردد. تونل اختیاری می تواند در هر یک از حالت های زیر اتفاق بیفتد: -کلاینت ارتباطی داشته باشد که بتواند ارسال اطلاعات پوشش گذاری شده را از طریق مسیریابی به سرور منتخب خود انجام دهد. -کلاینت ممکن است قبل از اینکه بتواندتونل را پیکربندی کند، ارتباطی را از طریق Dialup برای تبادل اطلاعات برقرار کرده باشد. این معمول ترین حالت ممکن است. بهترین مثال از این حالت، کاربران اینترنت هستند. قبل از اینکه یک تونل برای کاربران بر روی اینترنت ساخته شود، آن ها باید به ISP خود شماره گیری کنند و یک ارتباط اینترنتی را تشکیل دهند. تونل اجباری تونل اجباری برای کاربرانی پیکربندی و ساخته می شود که دانش لازم را نداشته و یا دخالتی در ساخت تونل نخواهند داشت. در تونل اختیاری، کاربر، نقطه انتهایی تونل نیست. بلکه یک Device دیگر بین سیستم کاربر و تونل سرور، نقطه انتهایی تونل است که به عنوان تونل کلاینت عمل می نماید. اگر پروتکل Tunneling بر روی کامپیوتر کلاینت نصب و راه اندازی نشده و در عین حال تونل هنوز مورد نیاز و درخواست باشد. این امکان وجود دارد که یک کامپیوتر دیگر و یا یک Device شبکه دیگر، تونلی از جانب کامپیوتر کلاینت ایجاد نماید. این وظیفه ای است که به یک متمرکز کننده دسترسی (AS) به تونل، ارجاع داده شده است. در مرخله تکمیل این وظیفه، متمرکز کننده دسترسی یا همان AS باید پروتکل Tunneling مناسب را ایجاد کرده و قابلیت برقراری تونل را در هنگام اتصال کامپیوتر کلاینت داشته باشد. هنگامی که ارتباط از طریق اینترنت برقرار می شود، کامپیوتر کلاینت یک تونل تامین شده (Network Access Service) NAS را از طریق ISP احضار می کند. به عنوان مثال یک سازمان ممکن است قراردادی با یک ISP داشته باشد تا بتواند کل کشور را توسط یک متمرکز کننده دسترسی به هم پیوند دهد. این AC می تواند تونل هایی را از طریق اینترنت برقرار کند که به یک تونل سرور متصل باشند و از آن طریق به شبکه خصوصی مستقر در سازمان مذکور دسترسی پیدا کنند. این پیکربندی به عنوان تونل اجباری شناخته می شود، به دلیل این که کلاینت مجبور به استفاده از تونل ساخته شده به وسیله AC شده است. یک بار که این تونل ساخته شد، تمام ترافیک شبکه از سمت کلاینتو نیز از جانب سرور به صورت خودکار از طریق تونل مذکور ارسال خواهد شد. به وسیله این تونل اجباری، کامپیوتر کلاینت یک ارتباط PPP می سازد و هنگامی که کلاینت به NAS، از طریق شماره گیری متصل می شود، تونل ساخته می شود و تمام ترافیک به طور خودکار از طریق تونل مسیریابی و ارسال می گردد. تونل اجباری می تواند به طور ایستا و یا خودکار و پویا پیکربندی شود. تونل های اجباری ایستا پیکربندی تونل های Static معمولا به تجهیزات خاص برای تونل های خودکار نیاز دارند. سیستم Tunneling خودکار به گونه ای اعمال می شودکه کلاینت ها به AC از طریق شماره گیری (Dialup) متصل می شوند. این مسئله احتیاج به خطوط دسترسی محلی اختصاصی و نیز تجهیزات دسترسی شبکه دارد که به این ها هزینه های جانبی نیز اضافه می گردد. برای مثال کاربران احتیاج دارند که با یک شماره تلفن خاص تماس بگیرند، تا به یک AC متصل شوند که تمام ارتباطات را به طور خودکار به یک تونل سرور خاص متصل می کند. در طرح های Tunneling ناحیه ای، متمرکز کننده دسترسی بخشی از User Name را که Realm خوانده می شود بازرسی می کند تا تصمیم بگیرد در چه موقعیتی از لحاظ ترافیک شبکه، تونل را تشکیل دهد. تونل های اجباری پویا در این سیستم انتخاب مقصد تونل بر اساس زمانی که کاربر به AC متصل می شود، ساخته می شود. کاربران دارای Realm یکسان، ممکن است تونل هایی با مقصد های مختلف تشکیل بدهند. البته این امر به پارامترهای مختلف آنها مانند User Name، شماره تماسف محل فیزیکی و زمان بستگی دارد. تونل های Dynamic، دارای قابلیت انعطاف عالی هستند. همچنین تونل های پویااجازه می دهند که AC به عنوان یک سیستم Multi-NAS عمل کند، یعنی اینکه همزمان هم ارتباطات Tunneling را قبول می کند و هم ارتباطات کلاینت های عادی و بدون تونل را. در صورتی که متمرکز کننده دسترسی بخواهد نوع کلاینت تماس گسرنده را مبنی بر دارای تونل بودن یا نبودن از قبل تشخیص بدهد، باید از همکاری یک بانک اطلاعاتی سود ببرد. برای این کار باید AC اطلاعات کاربران را در بانک اطلاعاتی خود ذخیره کند که بزرگترین عیب این مسئله این است که این بانک اطلاعاتی به خوبی قابل مدیریت نیست. بهترین راه حل این موضوع، راه اندازی یک سرور RADIUS است، سروری که اجازه می دهد که تعداد نا محدودی سرور، عمل شناسایی USER های خود را بر روی یک سرور خاص یعنی همین سرور RADIUS انجام دهند، به عبارت بهتر این سرور مرکزی برای ذخیره و شناسایی و احراز هویت نمودن کلیه کاربران شبکه خواهد بود. پروتکل های VPN عمده ترین پروتکل هایی که به وسیله ویندوز 2000 برای دسترسی به VPN استفاده می شوند عبارتند از: PPTP، L2TP، IPSEC، IP-IP. البته پروتکل امنیتی SSL نیز جزء پروتکل های مورد استفاده در VPN به شمار می آید، ولی به علت اینکه SSL بیشتر بر روی پروتکل های HTTP، LDAP، POP3، SMTP و... مورد استفاده قرار می گیرد، بحث در مورد آن را به فرتی دیگر موکول می کنیم. پروتکل PPTP پروتکل Tunneling نقطه به نقطه، بخش توسعه یافته ای از پروتکل PPP است که فریم های پروتکل PPP را به صورت IP برای تبادل آنها از طریق یک شبکه IP مانند اینترنت توسط یک سرایند، کپسوله می کند. این پروتکل می تواند در شبکه های خصوصی از نوع LAN-to-LAN نیز استفاده گردد. پروتکل PPTP به وسیله انجمنی از شرکت های مایکروسافت، Ascend Communications، 3com، ESI و US Robotics ساخته شد. PPTP یک ارتباط TCPرا (که یک ارتباط Connection Oriented بوده و پس از ارسال پکت منتظرAcknowledgment آن می ماند) برای نگهداری تونل و فریم های PPP کپسوله شده توسط (Generic Routing Encapsulation) GRE که به معنی کپسوله کردن مسیریابی عمومی است، برای Tunneling کردن اطلاعات استفاده می کند. ضمنا اطلاعات کپسوله شده PPP قابلیت رمز نگاری و فشرده شدن را نیز دارا هستند، تونل های PPTP باید به وسیله مکانیسم گواهی همان پروتکل PPP که شامل (EAP، CHAP، MS-CHAP، PAP) می شوند، گواهی شوند. در ویندوز 2000 رمزنگاری پروتکل PPP فقط زمانی استفاده می گردد که پروتکل احراز هویت یکی از پروتکل های EAP، TLS و یا MS-CHAP باشد. باید توجه شود که رمز نگاری PPP، محرمانگی اطلاعات را فقط بین دو نقطه نهایی یک تونل تامین می کند و در صورتی که به امنیت بیشتری نیاز باشد، باید از پروتکل Ipsec استفاده شود. پروتکل L2TP پروتکل L2TP ترکیبی است از پروتکل های PPTP و (Layer 2 Forwarding) L2F که توسط شرکت سیسکو توسعه یافته است. این پروتکل ترکیبی است از بهترین خصوصیات موجود در L2F و PPTP. L2TP نوعی پروتکل شبکه است که فریم های PPP را برای ارسال بر روی شبکه های IP مانند اینترنت و علاوه بر این برای شبکه های مبتنی بر X.25، Frame Relay و یا ATM کپسوله می کند. هنگامی که اینترنت به عنوان زیر ساخت تبادل اطلاعات استفاده می گردد، L2TP می تواند به عنوان پروتکل Tunneling از طریق اینترنت مورد استفاده قرار گیرد. L2TP برای نگهداری تونل از یک سری پیغام های L2TP و نیز از پروتکل UDP (پروتکل تبادل اطلاعات به صورت Connection Less که پس از ارسال اطلاعات منتظر دریافت Acknowledgment نمی شود و اطلاعات را، به مقصد رسیده فرض می کند) استفاده می کند. در L2TP نیز فریم های PPP کپسوله شده می توانند همزمان علاوه بر رمزنگاری شدن، فشرده نیز شوند. البته مایکروسافت پروتکل امنیتی Ipsec را به جای رمزنگاری PPP توصیه می کند. ساخت تونل L2TP نیز باید همانند PPTP توسط مکانیسم (PPP EAP، CHAP، MS-CHAP، PAP) بررسی و تایید شود. PPTP در مقابل L2TP هر دو پروتکل PPTP و L2TP از پروتکل PPP برای ارتباطات WAN استفاده می کنند تا نوعی اطلاعات ابتدایی برای دیتا را فراهم کنند و سپس یک سرایند اضافه برای انتقال اطلاعات از طریق یک شبکه انتقالی به پکت الحاق بنمایند. هر چند این دو پروتکل در برخی موارد نیز با هم تفاوت دارند. برخی از این تفاوت ها عبارتند از: 1)شبکه انتقال که PPTP احتیاج دارد، باید یک شبکه IP باشد. ولی L2TP فقط به یک تونل احتیاج دارد تا بتواند ارتباط Point-to-Point را برقرار کند. حال این تونل می تواند بر روی یک شبکه IP باشد و یا بر روی شبکه های دیگر مانند Frame Relay، X.25 و یا ATM. 2)L2TP قابلیت فشرده سازی سرایند را داراست. هنگامی که فشرده سازی سرایند انجام می گیرد، L2TP با حجم 4 بایت عمل می کند، در حالی که PPTP با حجم 6 بایت عمل می نماید. 3)L2TP متد احراز هویت را تامین می کند، در حالی که PPTP این گونه عمل نمی کند، هر چند وقتی که PPTP یا L2TP از طریق پروتکل امنیتی Ipsec اجرا می شوند، هر دو، متد احراز هویت را تامین می نمایند. 4)PPTP رمزنگاری مربوط به PPP را استفاده می کند، ولی L2TP از پروتکل Ipsec برای رمزنگاری استفاده می نماید. پروتکل Ipsec Ipsec یک پروتکل Tunneling لایه سوم است که از متد ESP برای کپسوله کردن و رمزنگاری اطلاعات IP برای تبادل امن اطلاعات از طریق یک شبکه کاری IP عمومی یا خصوصی پشتیبانی می کند. Ipsec به وسیله متد ESP می تواند اطلاعات IP را به صورت کامل کپسوله کرده و نیز رمزنگاری کند. به محض دریافت اطلاعات رمزگذاری شده، تونل سرور، سرایند اضافه شده به IP را پردازش کرده و سپس کنار می گذارد و بعد از آن رمزهای ESP و پکت را باز می کند. بعد از این مراحل است که پکت IP به صورت عادی پردازش می شود. پردازش عادی ممکن است شامل مسیریابی و ارسال پکت به مقصد نهایی آن باشد. پروتکل IP-IP این پروتکل که با نام IP-IN-IP نیز شناخته می شود، یک پروتکل لایه سوم یعنی لایه شبکه است. مهمترین استفاده پروتکل IP-IP برای ایجاد سیستم Tunneling به صورت Multicast است که در شبکه هایی که سیستم مسیریابی Multicast را پشتیبانی نمی کنند کاربرد دارد. ساختار پکت IP-IPتشکیل شده است از: سرایند IPخارجی، سرایند تونل، سرایند IP داخلی و اطلاعات IP. اطلاعات IP می تواند شامل هر چیزی در محدوده IP مانند TCP، UDP، ICMP و اطلاعات اصلی پکت باشد. مدیریت VPN در بیشتر موارد مدیریت یک VPN مانند مدیریت یک RAS سرور (به طور خلاصه، سروری که ارتباط ها و Connection های برقرار شده از طریق راه دور را کنترل و مدیریت می کند)، می باشد. البته امنیت VPN باید به دقت توسط ارتباطات اینترنتی مدیریت گردد. مدیریت کاربران VPN بیشتر مدیران شبکه برای مدیریت کاربران خود ار یک پایگاه داده مدیریت کننده اکانت ها برروی کامپیوتر DC و یا از سرور RADIUS استفاده می نمایند. این کار به سرور VPN اجازه می دهد تا اعتبارنامه احراز هویت کاربران را به یک سیستم احراز هویت مرکزی ارسال کند. مدیریت آدرس ها و Name Server ها سرور VPN باید رشته ای از آدرس های IP فعال را در خود داشته باشد تا بتواند آنها را در طول مرحله پردازش ارتباط از طریق پروتکل کنترل IP به نام IPCP به درگاه های VPN Server یا Client اختصاص دهد. در VPN هایی که مبتنی بر ویندوز 2000 پیکربندی می شوند، به صورت پیش فرض، IP آدرس هایی که به Client های VPN اختصاص داده می شود، از طریق سرور DHCP گرفته می شوند. البته همان طور که قبلا گفته شد شما می توانید یک رشته IP را به صورت دستی یعنی ایستا به جای استفاده از DHCP اعمال کنید. ضمنا VPN Server باید توسط یک سیستم تامین کننده نام مانند DNS و یا WINS نیز پشتیبانی شود تا بتواند سیستم IPCP را به مورد اجرا بگذارد.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۸۹ ، ۰۶:۵۶
Shahram Ghasemi
1- مانند الگوی افراد بسیار موفق در رشته ات عمل کن . ببین آن ها چه کار می کنند تو هم همان کار را بکن . 2- فردی بشاش ، مثبت و هدفمند باش . 3- کیفیت های دوگانه ی تلقین و بلند همتی را در هر رابطه ی فروش با یکدیگر ترکیب کن . 4- از افکارت به دقت محافظت کن . کیفیت تفکرت تعیین کننده ی کیفیت زندگیت می باشد . 5- تمام اوقات درباره ی چیزهای مثبت فکر کن . همه چیز را به صورت مثبت تعبیر و تفسیر کن . 6- درباره ی مقدار پولی که می خواهی امسال به دست آوری فکر کن و سپس این طور تصور کن که از قبل به آن سطح درآمد دست پیدا کرده ای . 7- پیش از عمل فکر کن و سپس قاطعانه تصمیم بگیر . بخت و اقبال سراغ آدم های شجاع می آید . 8- پیوسته سعی کن خودت را از منطقه ی آسایش خارج کنی . خودت را مجبور کن تا هر روز کار جدیدی انجام دهی . 9- نگذار ترس از رد شدن باعث عقب افتادگی تو شود . رد شدن هرگز شخصی نیست . 10- در کار فروشندگی با برنده ها رفت و آمد کن . با بهترین افراد صنعت خود همراه باش و از دیگران دوری کن . 11- مسئولیت کامل هر چیزی که هستی و هر چیزی که خواهی بود را بپذیر ، زیرا باید مسئولیت پذیر باشی . 12- هر آنچه تا امروز به دست آورده ای برای نگه داشتن تو در این موقعیت کافی نیست . 13- خود را به عنوان سرمایه ی خودت ، موکلانت ، مشاور و دوستانت بدان . 14- برای کارهایت طرح بریز و روی طرحت کار کن . پیشاپیش دقیقا تصمیم بگیر از آنجایی که هستی می خواهی به کجا برسی ؟ 15- در هر کاری که انجام می دهی هدفمند باش . این است خاصیت کلیدی افراد موفق . 16- از توجیه کارهای خود یا ملامت کردن دیگران به خاطر چیزهایی که در زندگی و کارت وجود دارد ، بپرهیز . این است نشانه ی افراد بسیار موفق . 17- رفتار حق شناسی را در خود توسعه بده . از هر کسی که برای شما کار می کند تشکر کنید . 18- درباره ی آینده ی تجارت یا صنعت تان خوش بینانه صحبت کنید . شک و تردید را برای خودتان نگه دارید . 19- اشتیاق زیاد داشته باشید . به یاد داشته باشید چیزی کمتر از مقید به عالی بودن ، پذیرش حالت حد وسط بودن می باشد . 20- زندگی شما فقط وقتی می تواند بهتر باشد که کارتان را خوب انجام دهید . هر روز کارتان را انجام دهید تا سطح کیفیت کلیدی شما بهبود یابد . تک محفل دات کام
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۵:۵۸
Shahram Ghasemi
نتایج یک تحقیق جدید نشان داده است که ریتم تایپ کردن شما می‌تواند نشان دهد که تحت استرس و فشار روانی هستید. یک گروه تحقیقاتی به سرپرستی دکتر مایک دومن، روانشناس دانشگاه ابرتای در انگلیس خاطرنشان کردند: فروشندگان و بانکها با مشاهده حالت شما در هنگام تایپ شماره حسابتان می‌توانند دریابند که آرام یا تحت استرس هستید. محققان از مدتها پیش می‌دانسته‌اند که ریتم‌های تایپ کردن در هر فرد در طول زمان ثابت و یکنواخت است. به همین خاطر می‌توان از این ویژگی استفاده کرده و نشانه اولیه بیماری آلزایمر را که دچار تغییرات در این ریتم می‌شوند شناسایی و یا حتی دقیقا مشخص کرد. اما پیش از این اطلاعات بسیار اندکی درباره تاثیر استرس روی الگوی تایپ کردن وجود داشته است. در طول این پژوهش محققان از 35 داوطلب درخواست کردند که 36 بار طی سه نوبت جداگانه در طول یک ماه نام و رمز ورود خود را وارد رایانه کنند. این افراد در هر نوبت با شنیدن طیفی از صداها در وضعیت خنثی یا استرس زا قرار می‌گرفتند. محققان دریافتند استرس در نوع تایپ کردن هر یک از افراد قابل شناسایی است چون الگوهای تایپ کردن را تغییر می‌دهد salamatnews.com/
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۵:۵۸
Shahram Ghasemi
شما که از این طور نیستید؟! به طور متوسط می توان گفت که هر فرد در فاصله زمانی 10 دقیقه سه دروغ می گوید. باور نمی کنید؟! مثال می زنیم. ایا این عبارات برای شما اشنا نیست؟ - همین الان می خواستم باهات تماس بگیرم ، حالت را بپرسم!! - وای، خدای من چه قدر لاغر شدی و خوش اندام!!! - من هم شما را دوست دارم ، باور کنید، اصلا یه لحظه هم از یاد شما غافل نیستم، دل به دل راه داره........ همون طور که می بینید و می شنوید این جملات چندان هم نااشنا نیستند.ایا تا کنون فکر کرده اید که این جملات و ادعاها گزافی بیش نیست؟ یکی از محققین و روانشناسان دانشگاه ماساچوست ، 25 سال از عمر خود را صرف همین موضوع کرده تا بتواند آن را اثبات کند.او در کتاب معروف خود " دروغ در زندگی شما: راه های برقراری ارتباط درست" دلایل و شواهد دروغ را بررسی کرده است. او د راین کتاب چگونگی منحرف کردن حقایق(دروغ مصلحتی) را توسط مردم بررسی کرده و مزایا و معایب آن را مورد بررسی قرار داده است. تعجب و شگفتی اصلی این نویسنده و روانشناس به دلیل حضور این ادعاهای دروغین در همه جا می باشد. دروغ گفتن به قدری تبدیل به یک روال عادی و معمولی در رفتار آدم ها شده است که کمتر کسی وقوع آن را حتی احساس می کند. می توان گفت حساسیت وجدان به آن نیز کم شده است. دروغ گفتن خیلی زود شروع می شود.فلد من نویسنده کتاب ذکر شده می گوید که دروغ گفتن و سر هم کردن ادعاهای نه چندان حقیقی از همان کودکی (بین سنین 2 تا 3 سال)آغاز می شود. به موازات بزرگتر شدن دروغ های گفته شده ناخالص تر می شود. به مرور زمان آموخته می شود که هنر دروغ گفتن به معنای موفقیت در دنیای بزرگسالی است.یعنی هر چه قدر که در این زمینه مهارت لازم کسب شود درصد موفقیت نیز به همان نسبت بالاتر خواهد رفت. علی رقم تمام مزایای اجتماعی دروغ گفتن ، فلد من معتقد است که باجی را تحمیل می کند هم برای فردی که دروغ و توهم تحویل مردم می دهد و هم برای کسی که این خیال و دروغ را باور می کند. اما چرا دروغ می گوییم؟ فلد من می گوید ، ما دروغ می گوییم زیرا موثر و کارساز است. و کارساز است چون مردم دوست دارند که در مورد خود دروغ بشنوند. این که به نظر زیبا می ایند و یا اینکه ما با نظر آنها موافقی ایم می تواند دروغی خوشایند باشد.در بعضی موارد ما دروغ می گوییم چون می تواند مزیتی و فایده ای برای ما نسبت به دیگران داشته باشد.ما دروغ می گوییم تا دیگران را متقاعد کنیم که انتظار داریم چه چیزی را دیگران راجع به ما باور کنند.دلایل بسیار است اما به طور خلاصه می توان گفت که دروغ گفتن یک نوع گرایش و رهبرد اجتماعی است که توسط آن به می توان به آنچه خواهان آنیم دست یابیم. آیا این که بعضی مردم تنها به دلیل نجات خود و در صورت ضرورت دروغ می گویند امری منطقی و درست است؟ اگر چه ما از اوان کودکی یاد می گیریم که دروغ بگوییم اما دروغ گفتن می تواند ریشه تکاملی نیز داشته باشد. با جستجو در بین حیوانات می توان ملاحظه کرد که آنها نیز به سبک ساده تری دروغ می گویند. مثلا رنگ آمیزی بدن جانوران. یا دروغ آنها نیز به صورت زیرکانه تر و پیچیده تر انجام می شود.مثلا کرم شب تاب علامتی از خود ساتع می کند که کرم های شب تاب دیگر را جذب کند. ونهایتا کرمی که به این روش جذب شده است ، خورده می شود. حیوانات با هوش تر نظیر شامپانزه و یا میمون انسان نما از انواع نیرنگ ها استفاده می کنند. و این روشی موثر برای بقای آنها می باشد. اگر دروغ گفتن متضمن دریافت مزایای اجتماعی است ، پس کسی که در همه زمان ها درست می گوید چه وضعیتی خواهد داشت؟ فارغ از بحث اخلاقی ، دروغ گفتن اغلب تاثیر معکوسی دارد.اگر ارتباطی با دروغ شکل گرفت، مثلا این ارتباط پایداری نخواهد بود. دروغ اول می تواند به مثابه گلوله برفی باشد که به مرور زمان و حرکت به سمت جلو منجر به بزرگتر شدن و بیشتر شدن انواع دروغ های دیگر می شود.ناراستی منجر به بی اعتباری می شود. و تصور می شود که همه ما نیاز به رابطه معتبر و اصیل داریم. ما می خواهیم با دیگران صادقانه برخورد کنیم. اگر مرتب دروغ بگوییم تاثیر غلطی بر کیفیت ارتباط خواهیم گذاشت. متعاقب دروغ گفتن دروغ دریافت خواهیم کرد و همین امر منجر به انحراف ما از حقیقت می شود. و چه بسا حتی در شناخت خود نیز دچار مشکل می شویم. اینکه بشنویم : شما واقعا کار بزرگی انجام می دهید" اگر حقیقت نداشته باشد ، باعث می شود که هرگز در جهت مثبت و ارتقابخش حرکت نکنیم. چه نوع دروغی بیشتر رواج دارد؟ زمانی که ما در ارتباط با دیگران دروغ می گوییم بیشتر دروغ هایی را می گوییم که منجر به ایجاد احساس رضایت دیگران از خودشان شود." من با تو موافقم"، " این لباسی که تن کردی ، فوق العاده است". ما گاهی اوقات نیز دروغ می گوییم تا ارتباط خود را با دیگران هموار تر کنیم. زمانی که دوست شما نام یک رستوران یا کتاب جدید را می گوید و شما ادعا می کنید که آنجا رفته اید یا کتاب را خوانده اید و حتی فراتر از ان ابراز علاقه نسبت به آن می کنید ، در صورتی که صحت ندارد، چیزی جز ایجاد هماهنگی ساختگی نیست. برای اینکه خود را بهتر نشان دهیم یا طبقه خود را بالاتر از آنچه هست جلوه دهیم ، می گوییم" اوه، من تاکنون به اروپا سفر کرده ام". اغلب ما دوست داریم که بیشتر از حد متوسط باشیم و متعاقب این گرایش دست به انواع دروغ ها می زنیم. اینکه من باهوش ترم، یا تواناترم و یا بهترین راننده هستم .این نگرش غیر واقع بینانه از خودمان اساسی است برای به دست آوردن آنچه در طول روز لازم است تا زندگی کنیم. این یک مکانیسم برای ارتقا و حفاظت از تصویر شخصی خودمان می باشد
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۴:۴۰
Shahram Ghasemi
زوج ها بخوانند، مخصوصاً آقایان برای زن ها عشق بر همه چیز مقدم است چند ماه پیش یکی از دوستان قدیمی که مدت ها بود او را ندیده بودم، به من تلفن زد و گفت مدت شش ماه است که در رابطه جدیدی وارد شده است. برایان در طول زندگی خود روابط زیادی داشت اما هیچ وقت به طور جدی با کسی درگیر نشده بود. لذا این خبر از جانب او خبر مهمی محسوب می شد. از او پرسیدم که اوضاع از چه قرار است و او پاسخ داد همه چیز عالی است. اما نگرانی های کوچکی درباره نامزدش داشت. از او پرسیدم "از چه نگران هستی؟" پاسخ داد: "خب، لوری واقعا فوق العاده است. خیلی شیرین و مهربان اما می ترسم مسکلی داشته باشد. منظورم مشکلات روحی و روانی است. به همین خاطر به تو زنگ زدم تا نظر تو را هم بشنوم." به او گفتم: "چه کار می کند که فکر می کنی ممکن است مشکل روانی داشته باشد؟" گفت: "اول از همه این که به من می گوید هر بیست و چهار ساعت شبانه روز را به من فکر می کند. هر روز به محل کارم زنگ می زند تا به من بگوید چقدر دلش برای من تنگ شده است. از هفته ها پیش برای هر دویمان برنامه ریزی می کند تا بتوانیم با هم باشیم. مدام در باره خودمان و روابطمان صحبت می کند. بعد هم همین هفته گذشته به من گفت ارتباطش با من مهمترین مساله زندگی اوست!" از او پرسیدم: "و تو چه نتیجه گیری هایی از این صحبت ها داری؟" سعی کردم متوجه نشود که خنده ام گرفته است. گفت: "خب، من فکر می کنم، آنطور که او به من فکر می کند، باید عصبی بوده و تشویش زیادی داشته باشد." با خنده ای به او گفتم: "نه عزیزم، او عاشق شده است." دوستم برایان مرد خوبی است. اما بالاخره یک مرد است. او تجربه زیادی در رابطه با روابط دراز مدت نداشت و آن گونه که لوری به او عشق می ورزید برایش ناآشنا و حتی ناسالم و مشکل دار بود. او اولین راز در این باره را که "زن ها که هستند؟" نمی دانست: "دنیای زن، دنیای عشق است." عشق ورزیدن، فداکاری کردن و محترم شمردن روابط صمیمی و نزدیک، طبیعت ماست. آنچه زنها دوست دارند مردها بدانند: برای زنها عشق از هر چیز مهمتر و بر همه چیز مقدم است. منظورم از این گفته این نیست که زن ها خودآگاهانه انتخاب کرده اند که عشق مهمترین اولویت زندگی شان باشد، بلکه عشق فی الواقع مهمترین اولویت زندگی ماست. ما از قبل تصمیم نگرفته ایم که دل و جان ما بر مرد زندگی مان متمرکز باشد. بلکه طبیعتا، ذاتا و فطرتا این طور هستیم. ما انتخاب نکرده ایم و از قبل تصمیم نگرفته ایم که مدام به این فکر کنیم که چگونه به او نزدیک تر شویم، بلکه این کار را ناخودآگاه می کنیم. ما تصمیم نگرفته ایم که عشق مهم تر باشد. ولی خب هست! کیک عشق در زیر تمثیلی آمده است که به خوبی نشانگر ذهنیت و احساسات ما زن ها نسبت به عشق می باشد. من آن را کیک عشق نامیده ام: دو دایره را تصور کنید. اولی نشانگر دایره خودآگاهی یک مرد و دومی نشانگر خودآگاهی یک زن است. حال تصور کنید که برشی از هر دو دایره حذف شده باشد درست مثل یک برش کیک. در حدود یک دهم کل دایره. در دایره مختص به مرد، برش حذف شده درصد خودآگاهی او از تمرکز و اولویت او بر روی عشق و روابط صمیمی است. مابقی یا به عبارتی نه دهم باقی مانده تمرکز و اولویت او بر روی کار، شغل، علایق، پروژه ها و دیگر فعالیت های اوست. این در حالی است که در دایره مربوط به زن، وضع دقیقا نقطه مقابل دایره مرد است. بدین معنا که برش نازک تمرکز او بر روی کار، علایق و پروژه هاست و نه دهم باقی مانده تمرکز او بر عشق، زندگی خانوادگی و روابط او. گرچه کمی اغراق آمیز به نظر می رسد، اما حتما متوجه منظور من شده اید. هر بار که در سمینارهایم کیک عشق را برای حاضران رسم می کنم، زن ها و مردها همگی می خندند. می پرسید چرا؟ زیرا همه به طرزی غریزی می دانیم که این موضوع صحت دارد و همانگونه که بعدا نیز خواهیم دید، این مطلب منشاء بسیاری از مشکلات موجود میان زن و مرد را توضیح می دهد. نکته زیر را همواره به یاد داشته باشید، کیک عشق نشانگر مدت زمانی نیست که صرف عشق یا دیگر فعالیت های خود می کنیم، بلکه صرفا تصویری است ذهنی از میزان درون گرایی ما زن ها. برای نمونه ممکن است زن شاغل باشد- حال چه در داخل و چه در خارج از خانه، و به همان تعداد ساعاتی که شوهرش سر کار است او نیز مشغول شغل خود باشد. بنابراین تمثیل کیک عشق به این معنا نیست که او هم یک دهم وقت خود را صرف کارش کرده است و بقیه را صرف خرید لباس خواب های زنانه، نوشتن شعرهای عاشقانه و خیالبافی درباره شوهرش می کند. اما می توانید شرط ببندید هنگامی که بر سر کار خود است بیشتر از آن که شوهرش به او فکر می کند او به شوهرش فکر می کند و هر روزه وقوف و آگاهی بیشتری نسبت به تغییرات ریتم روابطشان دارد و در مقایسه با شوهرش بیشتر خواهان ارتباط و نزدیکی و صمیمیت است. گاهی اوقات هنگامی که تمثیل کیک عشق را برای زن ها به کار می بریم، کاملا آن را درک نمی کنند. اما هنگامی که برای آنان توضیح می دهیم که عشق شامل رسیدگی به بچه ها نیز می شود، فورا با آن ارتباط برقرار می کنند. مادرهای مجرد این نکته را به خوبی می فهمند. زیرا ممکن است با کسی ارتباط نداشته باشند اما قسمت اعظم وقت آنها هنوز صرف عشق و توجه به فرزندانشان می شود. حتی بسیاری از زنان متاهل نیز چنین بیان می کنند که قسمت اعظم کیک عشق آنان به روابط روزمره شان با فرزندان اختصاص دارد تا با شوهرشان. این که آیا الگو سالم و درست است یا خیر، موضوع دیگری است اما نکته ای که وجود دارد این است که خودآگاهی، افکار و احساسات زن ها به طرزی طبیعی و غریزی همگی روی عشق متمرکز هستند. سفری به افکار زن ها همواره گفته ام که چنانچه مردها تنها یک روز را در سر زنی که عاشق است سپری می کردند، از این که ما زنها چه قدر به مرد زندگی مان فکر می کنیم و چقدر به آنها توجه داریم، حیرت زده می شدند. تمرینی وجود دارد که گاهی اوقات آن را به زوج هایی توصیه می کنم که برای مشاوره نزد من می آیند. این تمرین به مردها کمک می کند تا این نکته را که عشق برای زنها بر هر چیز مقدم است درک کنند و تصویر ذهنی واضحی از کیک عشق را به دست دهند. تمرین بدین قرار است که از زن می خواهم گزارش دقیقه به دقیقه افکار خود را در طول یک روز و با شرح موقعیت مربوط ثبت کند. سپس آن را به نامزد/ همسرش نشان دهد. بدون استثناء همواره مردها از این حقیقت که ذهن و فکر نامزد/ همسرشان چقدر مشغول آنها بوده است حیرت زده می شوند. من خواستم این فرصت را در همین جا به خوانندگان مرد خود داده باشم. لذا نمونه ای از این فهرست را که توسط یکی از مراجعه کنندگانم به نام ملیسا در رابطه با نامزدش جوزف ترتیب داده شده است، در این جا آورده ام. ملیسا مدیر اجرایی در یک دستگاه رادیویی است که حدود یک سال است با جوزف آشنا شده است. در این جا فقط نیمی از فهرست او را آورده ام. زیرا فهرست کامل او بسیار طولانی تر بود و صفحه های بیشتری را به خود اختصاص می داد! گزارش افکار ملیسا 45:6 در حالی که به جوزف فکر می کردم، از خواب بیدار شدم. از این که قرار بود امشب او را ببینم هیجان زده بودم. پیش از این که از رختخواب بیرون بیایم مدتی را به او فکر کردم. 00:7 می خواستم به جوزف زنگ بزنم و به او صبح به خیر بگویم، اما فکر کردم بهتر است صبر کنم تا او این کار را بکند. 10:7 پیش خودم فکر می کنم الان موهایم را بشورم یا صبر کنم تا شب درست پیش از آن که جوزف را ببینم تا موهایم حسابی تمیز باشند. 15:7 تصمیم می گیرم این کار را کمی پیش از آن که جوزف را ببینم انجام دهم. اما توی حمام یادم می افتد لوسیونی را که جوزف از آن خوشش می آمد، جلو چشمم بگذارم تا امشب بعد از این که دوش گرفتم از آن استفاده کنم. 40:7 مشغول خوردن صبحانه هستم و به این فکر می کنم که هفته پیش که صبحانه را با جوزف خوردم چقدر خوش گذشت. 50:7 مشغول تماشای گزارشی تلویزیونی درباره دیدنی ها و جاذبه های توریستی کاراییب هستم. به یاد می آورم که من و جوزف همیشه می خواستیم سفری به آنجا داشته باشیم، لذا قلم و کاغذ برمی دارم و اطلاعات ارائه شده در برنامه را یادداشت می کنم. 55:7 جوزف هنوز زنگ نزده است. پیش خودم فکر می کنم آیا به او زنگ بزنم تا درباره گزارش تلویزیونی با او صحبت کنم یا نه. تصمیم می گیرم ده دقیقه دیگر هم صبر کنم. 5:8 به جوزف زنگ می زنم و چند دقیقه با هم صحبت می کنیم. عجله دارد زودتر برای جلسه مهمی حاضر شود، لذا نمی تواند خوب به مکالمه دل بدهد. اما می گوید که منتظر است هر چه زودتر امشب مرا ببیند. بنابراین خوشحال می شوم. 20:8 در حین این که مشغول آرایش کردن خودم هستم به صحبت های امروز صبح با جوزف فکر می کنم و قسمت های شیرین آن را توی ذهن خودم مرور می کنم. 35:8 کمدم را باز می کنم تا لباسی بپوشم و به سر کار بروم. اما ناگهان به این فکر می کنم که امشب وقتی که با جوزف بیرون می روم چه بپوشم. چند روز پیش یک لباس خوشگل خریدم که جوزف از آن خوشش آمد. آن را یک بار دیگر پرو می کنم تا مطمئن شوم به من می آید. 50:8 رختخواب را مرتب می کنم. تصمیم می گیرم ملافه ها را عوض کنم تا وقتی که جوزف می رسد تمیز باشند. 20:9 مشغول رانندجگی به طرف محل کارم هستم. به رادیو گوش می دهم. آهنگ زیبایی از سانتانا پخش می شود که من و جوزف عاشق آن هستیم. سفری را به یاد می آورم که چند وقت پیش با جوزف به سن دیاگو داشتیم و تمام راه را به آلبوم سانتانا گوش کردیم. لبخندی روی لبهایم نقش می بندد. به یاد می آورم چقدر به ما خوش گذشت. تصمیم می گیرم به تلفن همراه جوزف زنگ بزنم و به او بگویم که به خاطرات مان در سن دیاگو فکر می کنم. اما یادم می آید که او احتمالا دارد به سر کارش می رود و فکرش مشغول کارهایی است که باید انجام دهد. لذا از این کار منصرف می شوم. 45:10 به عکس جوزف که روی میز کارم قرار دارد نگاه می کنم و پیش خودم فکر می کنم که بهتر است قاب زیبایی برای آن بگیرم. 30:11 به ساعت نگاه می کنم. از خودم می پرسم که آیا جلسه جوزف تمام شده است یا نه. پیش خودم فکر می کنم خدا کند جلسه خوب پیش رفته باشد تا جوزف امشب خوشحال و خوش اخلاق باشد. 50:11 جوزف در راه بازگشت از جلسه به من زنگ کوتاه می زند. خوشحال به نظر می رسد. درباره آهنگ سانتانا که امروز صبح از رادیو پخش شده بود به او می گویم. 57:11 متوجه می شوم از بعد از تلفن جوزف کمی نگران و دلواپس هستم. به یاد می آورم که گفت ممکن است هفته بعد به خاطر کاری از شهر بیرون برود. 30:12 با یکی از مشتریانم برای ناهار به رستوران جدیدی که هرگز قبلا آنجا نرفته ام، می رویم. پیش خودم فکر می کنم جوزف حتما از آن خوشش می آید. لذا تصمیم می گیرم حتما یک روز با جوزف به آنجا برویم. 10:12 از جلوی یک سوپرمارکت رد می شوم. به ناگهان به یاد می آورم که نوشیدنی مورد علاقه جوزف تمام شده است. لذا توقف می کنم تا برایش بخرم. داخل سوپرمارکت چشمم به تمشک می افتد. به یاد می آورم که جوزف خیلی از تمشک خوشش می آید. لذا کمی هم تمشک می خرم. 35:2 وقتی که دفتر کارم برمی گردم، پیغام هایم را چک می کنم. با این که همین چند ساعت پیش با جوزف صحبت کردم از این که پیغامی از او ندارم، ناراحت می شوم. می دانم احمقانه است اما این احساسی است که دارم. 55:2 صندوق پستی ام را باز می کنم و کارت دعوتی را در آن پیدا می کنم که نویسنده ای برای سخنرانی، میهمانی ترتیب داده است. پیش خودم فکر می کنم حتما یادم باشد از جوزف بخواهم او هم با من بیاید. 15:3 به ساعت کامپیوترم نگاهی می اندازم و از این که قرار است تا ظرف کمتر از چهار ساعت جوزف را ببینم هیجان زده می شوم. درباره گزارش افکار ملیسا چه فکر می کنید؟ هنگامی که این فهرست را به زن ها نشان می دهم می گویند: "اوه، خدای من! این دقیقا همان کارهایی است که من می کنم." شاید محتویات و موضوعات افکار برای زن های متاهل یا زن هایی که بچه دارند متفاوت باشد اما فرکانس و تواتر افکار تا حد زیادی مشابه است. این در حالی است که واکنش مردها در مواجهه با این فهرست کاملا متفاوت است. بعضی از آنان فکر می کنند که من با این فهرست با آنها شوخی می کنم و نمی توانند آن را باور کنند. برخی دیگر می گویند: "این ملیسا خانم احتمالا مشکل روانی داره" یا: "فکر می کنم این ملیسا باید کمی هم به فکر زندگی خودش باشد!" این گونه مردها شاید متوجه نباشند که نامزد/ همسر خودشان هم دقیقا به همان میزان به آنها فکر می کنند که ملیسا به جوزف فکر می کند. برای ملیسا مانند بسیاری از زن ها، عشق تم ثابت و همیشگی زندگی شان است. می توان گفت بزرگترین قطعه کیک زندگی شان به عشق اختصاص یافته است. این به ان معنا نیست که ملیسا به شغل یا دیگر نواحی زندگی اش فکر نمی کند. هرگز این طور نیست، او شغلی فعال و برنامه کاری شلوغ و پرمسوولیتی دارد. برای ملیسا (و تمامی زن ها) داستان تنها از این قرار است که وقتی در رابطه ای صمیمی است دنیا را از پشت عینک عشق می بیند. گویی عینکی بر چشم دارد که لنزهای آن عشق جوزف اند و ادراک او از جهان از طریق این لنزهای عشق صورت می گیرد. از دید او یک گزارش تلویزیونی تنها یک گزارش نیست، بلکه موضوعی است که او بتواند بعدها درباره آن با جوزف صحبت کند. یک ترانه پخش شده از رادیو تنها یک ترانه نیست، بلکه چیزی است که خاطرات او با مرد زندگی اش را زنده می کند. از دید او تمشک فقط تمشک نیست، بلکه میوه ای است که نامزدش دوست دارد. خطاب به مردها: لطفا به یاد داشته باشید که این فرایند چنان برای زنها طبیعی است و چنان به صورت بخشی از طبیعت مردها درآمده است که در واقع خودشان از آن آگاه نیستند. در واقع پس از آنکه ملیسا فهرست خود را خواند خود او نیز از این که چقدر به جوزف فکر می کند، متعجب شده بود. به طور معمول این افکار به طرزی ناخودآگاه و خودکار در سر او شناور هستند. اصولا این طریقی است که او روابطش را می بیند و رفتاری است که بدون فکر از او سر می زند و منعکس کننده این اولویت زن ها در رابطه با عشق و زندگی است. مردها و زن ها به دو طریق کاملا متفاوت عشق می ورزند. بعد از سال ها تحقیق و تجربه شخصی به این نتیجه رسیده ام که مرد و زن به دو طریق متفاوت عشق را تجربه می کنند. برای اغلب زن ها عشق واقعیتی بی انقطاع و ممتد است. توجهی مستمر و مداوم که هیچ گاه ناپدید نمی شود، حتی مواقعی که مشغول کار یا انجام وظایفی هستیم که ظاهرا هیچ گونه ارتباطی با عشق ندارند. از طرف دیگر برای اغلب مردها، عشق کلاسه شده و تفکیک شده است. گویی دیداری است با بخشی از وجودشان آن هم گهگاهی و با تعیین وقت قبلی. زن ها نیاز ندارند به وضعیت احساسی تغییر وضعیت بدهند، بلکه همیشه یا اکثر اوقات از پیش در آن هستند. حال چه آنرا ابراز کنند و چه نکنند، برعکس مردها می بایست، عامدانه و به طرزی ارادی به این مد درآیند. بیایید مجددا به داستان برایان، که فکر می کرد احتمالا نامزدش مشکلات روانی داشته باشد، برگردیم. این تفاوت مردها و زنها به خوبی توضیح می دهد که چرا توجه و تمرکز زن به عشق از نظر برایان و بسیاری از مردهای دیگر اضافی و غیرطبیعی است. برایان هرگز نمی تواند تصور کند که به اندازه لوری روی رابطه اش تمرکز داشته باشد. چنانچه بخواهد چنین کند باید بقیه زندگی خود را فراموش کند تا فقط به لوری بپردازد. از نظر او این کار زیادی، نامتعادل، غیرضروری و حتی وسواس گونه است. لذا فرض را بر این می گذارد که چنانچه لوری این گونه به او عشق می ورزد، پس لابد تلاش زیادی را صرف کرده است، بنابراین حتما او غیرطبیعی و نامتعادل است. بسیاری از مردها مرتکب این اشتباه می شوند. آن ها این حالت را در زنان مشاهده می کنند و نمی توانند آن را درک کنند. پیش خودشان چنین فکر می کنند که: "چنانچه از اینجا مانده بودم و از آنجا رانده، کار و زندگی هم نداشتم. آن وقت چنین احساسات و رفتاری می داشتم!" سپس نیز به این نتیجه می رسند که نامزد/ همسرشان از این جا مانده و از آنجا رانده، بی کار و درمانده است که چنین عشق می ورزد و مدام به او فکر می کند. گر چه زنها نمی دانند که این موضوع حقیقت ندارد. در واقع لوری هیچ تلاشی نمی کند، او عاشق است و توجه و تمرکز او بر روی برایان مانند نفس کشیدن برایش طبیعی و خودکار است. او حتی در آن باره فکر هم نمی کند. بلکه برایش اتفاق می افتد. ملیسا هم همینطور. او سعی نمی کند تا به جوزف فکر کند.او به این دلیل به جوزف فکر نمی کند که مشکل دارد یا "بی کار و بی عار" یا "عاطل و باطل" است او به این دلیل مدام به او فکر می کند که روش عشق ورزیدن زن ها همین گونه است. تمثیل کیک عشق، نگرش مردانه و زنانه به عشق را به خوبی به تصویر می کشد. در زیر تمثیل دیگری نیز آورده ام که نشانگر نحوه عملکرد مردها و زن ها در روابطشان است. فرض کنید دایره خودآگاهی مرد و زن را خانه هایی در نظر بگیریم که هر یک اتاق هایی دارند که به موضوعات مختلف اختصاص داده شده باشند، اتاق کار، اتاق تفریح و استراحت، اتاق بدن و ... برای اغلب زن ها هر یک از اتاق ها اتاق عشق نیز هست. حتی چنانچه به عملکردهای دیگری غیر از عشق اختصاص داده شده باشند. گویی که تمامی فضای ذهنی او مختص عشق است: خانه عشق! گرچه برای مردها تنها یک اتاق عشق در خانه فکر و ذهن شان وجود دارد. بنابراین چنانچه قرار باشد به عشق بپردازد، باید اتاق های دیگر را ترک کند. تمثیل اتاق عشق بیان کننده پدیده ای است که در روابط خود به کرات آن را تجربه کرده ام و می دانم که زن های دیگر هم همین طورند. در کنار همسرم هستم و می خواهم به گونه ای رمانتیک با او ارتباط برقرار کنم، اما او پاسخی نمی دهد می دانم مرا دوست دارد. اما نمی توانم درک کنم که چرا از من فاصله می گیرد. وقتی از او می پرسم که آیا اتفاقی افتاده است، پاسخ می دهد: "نه، هیچ اتفاقی نیافتاده است" به تدریج احساس ناراحتی و سرخوردگی می کنم زیرا سعی دارم با او رابطه ای احساسی برقرار کنم اما او همکاری نمی کند. اتفاقی که در اینجا می افتد بدین قرار است که من در خانه عشق خود هستم که پر از اتاق های عشق است و در این بین سعی می کنم با همسرم ارتباط عاطفی و صمیمی برقرار کنم، اما فکر او مشغول پروژه ای است که باید کامل کند. شاید او در اتاق پول ذهنی خود است و درباره سرمایه گذاری هایش فکر می کند. شاید در اتاق استراحت خود است و مشغول تماشای تلویزیون یا گردش در اینترنت است. ناگهان خواسته من این است که با او ارتباط احساسی برقرار کنم که مستلزم آن است که او به اتاق عشق نقل مکان کند تا بتواند در آنجا با من باشد. اما او نمی خواهد به اتاق عشق بیاید زیرا در اتاقی دیگر از ذهنش کار دارد. البته، چنانچه مفهوم اتاق عشق را درک نکنم دلیل این را درک نخواهم کرد که چرا در آن لحظه همسرم به لحاظ احساسی در دسترس نیست و چنان به نظر خواهد رسید که او مرا پس زده است. بدترین قسمت داستان این است که چون همسرم در اتاق عشق خود حضور ندارد، تلاش من مبنی بر ارتباط احساسی با او، به او این احساس را خواهد داد که دارم او را کنترل می کنم یا به او می گویم چه کار بکند یا چکار نکند. بنابراین هنگامی که از همسرم می پرسم: "چه اتفاقی افتاده است؟" او این سوال مرا چنین ترجمه و تعبیر می کند که به او گفته ام: چرا در اتاق عشق نیستی؟ چرا همین الان همه چیز را ول نمی کنی و به اتاق عشق نمی آیی تا بتوانیم کمی آنجا با هم رمانتیک باشیم؟" این موضوع توضیح دهنده انواع پاسخ های مختلفی است که از مردها می گیریم: پاسخ هایی از قبیل: ناراحتی جزئی و خفیف، بی حوصلگی و بالاخره هم عصبانیت و قهر کردن. در چنین مواقعی که سعی داریم لحظاتی رمانتیک خلق کنیم و به او عشق بورزیم، آنچه عملا اتقاق می افتد این است که او احساس می کند سعی داریم او را از یک ناحیه خودآگاهی بیرون ببریم و به زور او را به اتاق عشق بکشانیم!! اخیرا با همسرم به تعطیلات کوتاهی رفتیم و اوقات بسیار خوب و رمانتیکی داشتیم. روزی که قرار بود برگردیم بسیار احساس نزدیکی می کردیم، در این باره صحبت کردیم که چقدر به ما خوش گذشته است. چند ساعت بعد به فرودگاه رفتیم تا به شهر خودمان برگردیم. بعد از این که چمدان هایمان را تحویل دادیم احساس کردم شوهرم کمی در خودش فرو رفته است و از من فاصله گرفته و دیگر مانند آن روز صبح پیش از این که به راه بیفتیم به من پاسخ نمی دهد. از او پرسیدم: "آیا اتفاقی افتاده است؟" پاسخ داد: "نه." من مطمئن بودم که چیزی تغییر کرده است. گرچه نمی دانستم که چه چیزی. کمی مضطرب و نگران شدم. مگر چه اتفاقی افتاده بود؟ از او پرسیدم که مبادا در پرواز اولمان حالش بده شده باشد. یا شاید هم انتظار پرواز برای پرواز بعدی حالش را بد کرده بود. اما هر چه بیشتر تلاش می کردم تا او را به حرف بیاورم از من دورتر و دورتر می شد. هنگامی که نهایتا شب به خانه رسیدیم احساس خیلی بدی داشتم. روز بعد، همه چیز مجددا خوب و عالی بود. اما من هنوز گیج بودم. مگر دیروز چه اتفاقی افتاده بود که چنان احساس بدی را میان ما تولید کرد؟ سپس ناگهان متوجه موضوع شدم. هنگامی که با همسرم در تعطیلات و در هتل بودیم تمام مدت او در اتاق عشق ذهنش بود. چرا که هیچ کار یا مسوولیتی نداشت. لذا توانسته بود به راحتی به آن بخش از ذهن خود برود. جایی که بتواند احساسی رمانتیک باشد. سپس در راه برگشت به خانه بدون این که متوجه آن شده باشم اتاق عشق را ترک گفته بود و به اتاق مسافرت نقل مکان کرده بود. جایی که بتواند به تاکسی گرفتن، کارهای مربوط به فرودگاه از جمله بلیط و تحویل چمدان ها و صف های طولانی، پیدا کردن درب های خروج و سالن های انتظار و ... بپردازد. من نیز مانند او به جزییات سفر توحه داشتم و به آن اتاق رفته بودم اما از آنجایی که زن بودم همچنان در اتاق عشق نیز بودم و در همان حال که منتظر پرواز بعدی بودیم همچنان با او درباره کارهای رمانتیکی که در سفر کرده بودیم صحبت می کردم و سعی داشتم فضای احساسی سفر را همچنان حفظ کنم غافل از اینکه او ساعت ها پیش اتاق عشق را ترک گفته بود! تعجبی نیست که احساس ترک شدگی و تنهایی می کردم. او دیگر در اتاق عشق همراهم نبود. کاملا طبیعی بود که احساس ناراحتی کند زیرا من به این تمایل او مبنی بر تغییر وضعیت احساسی احترامی نگذاشته بودم. آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند: هنگامی که زنی سعی در برقراری ارتباط احساسی با شما دارد، ممکن است متوجه نباشد که شما در اتاق عشق ذهنی خود نیستید. راه حل: هنگامی که نامزد/ همسر شما در اتاق عشق ذهنی شما به دنبال شما می گردد و شما در آن جا حضور ندارید یا سعی می کند تا در آن اتاق حضور به هم رسانید با ملایمت به اطلاع او برسانید که در اتاق دیگری هستید. هنگامی که زنی در اتاق عشق ذهن شما را می زند دوست دارد شما را در آنجا پیدا کند. هنگامی که اتاق را خالی می بیند سر در گم می شود و می رنجد. گویی که او را بی اطلاع جا گذاشته اید و از آنجا رفته اید. هنگامی که گیج شده است و از شما می پرسد: " آیا اتفاقی افتاده است؟" به خود یادآوری کنید که احتمالا در اتاق عشق نیستید در حالی که او در اتاق عشق خود است. او برای آن که شما آنجا نیستید شما را سرزنش نکرده است یا از شما انتقاد نمی کند. او تنها سعی دارد با شما ارتباط برقرار کند اما شما را آنجا پیدا نمی کند. در این گونه مواقع یکی از این دو را انتخاب کنید: 1- می توانید سریعا سری کوتاه به اتاق عشق بزنید و در صورت امکان یک دقیقه در وضعیت احساسی قرار بگیرید و او را در آغوش بگیرید و جمله ای محبت آمیز به او بگویید. 2- می توانید به او اطلاع دهید که فعلا در اتاق دیگری هستید و مثلا مشغول فکر کردن به کار خود یا رانندگی یا کار با کامپیوتر خود هستید و این که بعدا او را در اتاق عشق ملاقات خواهید کرد. این راه حل را به بسیاری از زوج ها توصیه کرده ام و آن ها نتایج فوق العاده ای را گزارش داده اند. اخیرا مردی به من گفت که روشی سریع از ارتباط کلامی با زنش را به کار می برد که به آنان امکان داده است در اسرع وقت به اطلاع یکدیگر برسانند در کدام وضعیت احساسی قرار دارند. هنگامی که زن تلاش می کند ارتباط احساسی - عاطفی برقرار کند همسرش از او می پرسد: "عزیزم، آیا الان در اتاق عشق هستی؟" تا آنکه زن پاسخ مثبت می دهد و می گوید: "بله" و از قضا مرد در اتاق عشق حضور ندارد لذا با مهربانی می گوید: "اما من الان در اتاق عشق نیستم، از اینکه سری به اینجا زدی از تو متشکرم. بعدا به تو ملحق می شوم!" این تنها چیزی است که زن نیاز دارد بشنود: این که شوهرش تلاش او مبنی بر ارتباط احساسی و نزدیکی را قدر دانسته است و چنانچه فعلا آن گونه پاسخ نمی دهد که مطلوب اوست، به این دلیل نیست که اتفاقی افتاده یا از چیزی ناراحت است، بلکه تنها از آن روست که در اتاق دیگری مشغول کار دیگری است. منبع: رازهایی درباره زنان باربارا دی آنجلیس انتشارات نسل نواندیش
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۴:۲۳
Shahram Ghasemi
بسیاری فکر‌می‌کنند علیرغم هر نوع رفتاری‌که دارند، نتایج رفتارها هم باید به دلخواه آنها باشد. و خلاصه مثل همیشه، قاعده بازی فراموش می‌شود. واقعیت این است که احساس‌ "خوب نبودن" بی‌دلیل سراغ ما نمی‌آید و خاستگاه آن و احتمالا تداوم‌اش قابل شناسایی است. روند درمان‌های رفتاری - شناختی نشان می‌دهد افرادی که دچار اختلالات روانی مثل افسردگی یا مشکلات شخصیتی هستند به نوعی خودبینی و تصور نادرست از خود گرایش دارند. این تصورات ممکن است برآمده از تجربیات گذشته باشد که با موقعیت واقعی فرد نیز مطابقت ندارد. [تاثیر سلامت عاطفی بر احساس، افکار و رفتار ما] اما در مجموع می‌توان گفت منشا این تصورات نادرست که احساس "خوب نبودن" را در انسان برمی‌انگیزد؛ شامل این موارد است: - افکار دو بخشی و قطبی‌شده (صرفا مثبت یا منفی‌دیدن مسایل) - عمومیت دادن در سطح وسیع به موردهایی که تعمیم آنها بسیار نادرست است - بی‌اطلاعی و عدم آگاهی از کیفیت‌های واقعی و ظاهری مسایل - تکریم و تجلیل بسیار و بزرگ سازی موارد و همچنین جنبه شخصی‌دادن به آنها. این مقوله بسیار مهم است که فرد به خود اجازه دهد موارد کوچکی را که چه بسیار اتفاقی پیش‌آمده، به عنوان یک ویژگی شخصی دیگران و یا خود به حساب آورد. این دقیقا همان خودبینی است که به اختلالات روانی فرد دامن می‌زند. ترسیم یک نتیجه منفی، زمانی که اطلاعات دقیق و پشتیبانی کننده برای دریافت سریع واقعیت‌ها وجود ندارد؛ تمرکز تنها بر مدارک و نشانه‌های منفی یک موقعیت؛ غفلت از انواع چاره‌ها و راه‌های مثبت برای حل مشکلات و عدم توجه به جنبه‌های بهتر یک پایان و فرجام ، همگی باعث شکل‌گیری احساس‌های بد در انسان می‌شوند. [گفت و گو به جای مشاجره] برای مثال، زن 48 ساله‌‌ای که یک دختر 23 ساله دارد می‌گوید همسرم همه روز، بیرون از خانه است و زمانی هم که در خانه است، زیاد صحبت نمی‌کند، و اگر کوچکترین اشتباهی از دخترم سرزند، مرا مقصر می‌داند. من احساس بدی نسبت به ازدواج و زندگی‌ام دارم. نمی‌توانم عصبانیت خود را کنترل کنم. روانشناسان و متخصصان روان‌‌ ‌درمانی بر این باورند که عصبانیت یک عکس‌العمل طبیعی به این نوع شرایط است. چرا که به نظر می‌رسد وضعیت زندگی این خانم، راکد، بی‌ثمر و بدون شور و عشق زندگی است؛ به گونه‌ای که عصبانیت و احساس منفی را در او برمی‌انگیزد. اما آیا امکان مطالعه کردن یا به دست آوردن شغل با معنایی که به زندگی این خانم مفهوم مثبتی ببخشد وجود ندارد؟ افرادی هستند که گرچه شغل و حرفه پرمنفعتی را دنبال نمی‌کنند اما برای معنا‌بخشی به زندگی خود و ایجاد احساس خوب، حتی اگر شده دو روز در هفته در سازمان‌های خیریه برای کمک به دیگران کار می‌کنند. زیرا این نوع فعالیت‌ها نه تنها باعث می‌شود فرد با مردم در تماس باشد بلکه احساس مفید بودن را در آنها برمی‌انگیزد.[آیا من به "خود" قوی‌تری نیاز دارم؟] بی‌تردید، افراد بویژه زنان در سن یائسگی، گاهی برای کمک به خودشان نیاز به مصرف دارو دارند. اما صرفا مصرف دارو، بهترین راه‌حل برای تغییر موقعیت زندگی‌شان محسوب نمی‌شود. [چگونه در زندگی تغییر ایجاد کنیم] در واقع این روش، تنها آسانترین راه است و تغییرات و تحولات اساسی را با معنا دار کردن زندگی می‌توان ایجاد کرد
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۴:۲۲
Shahram Ghasemi
دانشمندان دریافته اند که به طور کلی، زنان در هر رده سنی بیش از مردان مستعد نگرانی و اضطراب هستند و شدت نگرانی در آنها بسیار بیشتر است. همچنین زنان میتوانند در موقعیتهای مختلف بیش از مردان خطر را حس کرده و هوشیارتر و البته دلواپس تر میشوند. زنان میتوانند در موقعیتهای مختلف بیش از مردان خطر را حس کرده و هوشیارتر و البته دلواپس تر میشوند. دلیل این حالت چیست؟ بنابر دو تحقیق جدید، عقیده راسخ به امکان پیش بینی آینده از روی وقایع و تجربیات گذشته، در زنان بیش از مردان دیده میشود. این تحقیق که بر روی افراد 3 تا 60 ساله از هر دو جنسیت انجام گرفته است، به اندازه گیری دامنه تفکرات نگران کننده ای که در اثر اعتقاد به تاثیر وقایع ناگوار گذشته در آینده به وجود می آید پرداختند. این توانایی در ساده ترین شکل خود، برای درک و تفاهم اجتماعی بسیار حیاتی است زیرا وجود آن برای اتخاذ تصمیمهای مختلف و ارزیابی مخاطرات آنها، اهمیت فراوانی دارد. برای تحقیق اول، داوطلبان شش داستان درباره شخصیتهایی که توسط شخص یا حیوانی صدمه دیده بودند، شنیدند. چندین روز بعد، در داستان بعدی، شخصیت هر داستان هنگام مواجهه با همان شخص خطاکاری که قبلا او را آزار داده بود، احساس نگرانی کرده یا تغییر رفتار میداد. (برای مثال، اگر پسربچه ای اسباب بازی پسر بچه دیگری را دزدیده بود، این کودک هنگام مواجهه با او نگران اسباب بازی تازه خود شده و آنرا پنهان میکرد. آزمایش دوم هم به همین شکل اجرا میشد، با این تفاوت که شخصیت یا حیوان بدجنس داستان، این بار تنها شبیه شخصیت منفی داستان قبلی بود. در پایان هر داستان، از شرکت کنندگان درباره دلایل نگرانی یا تغییر رفتار شخصیت مثبت داستان، سوالاتی پرسیده میشد. زنان، چه کودک و چه بزرگسال، برای توجیه واکنش شخصیت داستان، بیشتر از مردان به عامل عدم اطینان اشاره کردند، به عبارت دیگر، آنها واکنش شخصیت را بر اساس اتفاقاتی که ممکن است واقع شود و نه آنچه واقعا رخ میدهد، شرح میدهند. همچنین، در مواردی که شخصیت اصلی داستان با فردی شبیه به شخصیت منفی روبرو میشود، زنان بیش از مردان به این احتمال فکر میکنند که شخصیت اصلی نگران رفتار موجود تازه وارد شود و از اینکه مورد آزار قرار گیرد وحشت کند. از جمله نتایج دیگر این تحقیقات که شرح کامل آن در شماره جدید نشریه رشد کودک (Child Development) منتشر شده است، این است که کودکان با بالا رفتن سن، بیشتر به مرتبط ساختن وقایع گذشته به آینده پرداخته، درون بینی و بینش خاصی به روند رشد شناختی خود وارد میسازند. این نتایج از آن جهت بسیار پر معنا هستند که نشان میدهند دانش و اطلاعات درباره تاثیر گذشته در آینده و شکل گیری این طرز تفکر در روند رشد احساسی و رفتاری انسان، در طی سالهای پیش دبستان صورت میگیرد و مدرسه، نقش چندانی در آن ندارد.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۴:۲۲
Shahram Ghasemi
این یک راز زنانه است!آیا تاکنون از شوهر خود خواسته اید که در کارهای منزل به شما کمک کند؟ آیا سالهاست منتظر شنیدن چنین جمله ای از طرف شوهرتان هستید که به شما پیشنهاد کمک در کار خانه را بکند؟ این مقاله به شما کمک خواهد کرد تا به این آرزوی خود برسید: پیش داوری نکنیدتمام خانم های متاهل می دانند که مردان تفاوت قابل توجهی با زنان دارند. برای ایجاد انگیزه در شوهرتان از این اصل مهم غافل نشوید که باید تمام پیش فرضهای خود درباره این که مردان باید چه چیزهایی را بدانند یا توانایی انجام چه کارهایی را باید داشته باشند، دور بریزید. شوهرتان را آنگونه که هست بپذیرید. مطمئن باشید که اگر او را همان طور که هست و بدون اعمال هر گونه قید و شرطی بپذیرید به بهترین شکل ممکن او را برای خود تشویق و تهییج کرده اید. برای ایجاد انگیزه در شوهرتان از این اصل مهم غافل نشوید که باید تمام پیش فرضهای خود درباره این که مردان باید چه چیزهایی را بدانند یا توانایی انجام چه کارهایی را باید داشته باشند، دور بریزید همسرتان را همان گونه که هست دوست بداریدهمان طور که خانم ها علاقه دارند مورد توجه و علاقه شوهرشان باشند، مردان نیز به احترام همسرشان نیازمند هستند. همچنین همان طور که زنان انتظار دارند عشق و علاقه شوهرشان به آنها بدون هیچ قید و شرطی باشد(صرف نظر از اینکه خانه داری یا آشپزی شان خوب باشد یا نه و یا صرفنظر از اینکه نسبت به زمان ازدواج شان تغییرات ظاهری زیادی کرده باشند)، مردان نیز خواهان احترام بی قید و شرط همسرشان هستند(صرفنظر از اینکه درآمد شوهرشان چقدر است و ..) به شوهرتان اجازه اشتباه کردن بدهیدشاید سخت ترین مرحله کار همین باشد. سریع ترین روش برای از بین بردن علاقه و اعتماد به نفس مردان، انتقاد کردن از تلاش و کوشش آنها برای کمک به شما در امور منزل است. منظور ما از انتقاد، تمرکز های نامعقول و تند خویانه بر اشتباهات همسر است وگرنه گفتن نکات دوستانه و یا نکات انتقادی سازنده معمولا با بروز هیچ مشکلی همراه نیست. اگر اصرار دارید که حتما کاری مطابق با دستور العمل شما انجام شود، بهتر است از شوهرتان تقاضای کمک نکنید و آن کار را خودتان انجام دهید نه اینکه مسئولیتی را بر عهده همسرتان بگذارید و بعد دایما وی را تحت کنترل قرار دهید که مسئولیتش را چگونه انجام می دهد؟ برای مثال اگر قرار است همسرتان، کودک دو ساله تان را حمام کند آزادی عمل لازم در انجام این کار را به ایشان بدهید. مادامی که سلامتی کودکتان در خطر نیفتد اجازه بدهید شوهرتان طبق میل و علاقه اش با او بازی کند، رفتار کند و ... چنانچه همسرتان در انجام مسئولیتهای محوله از شما کمک خواست ، از هیچ راهنمایی دریغ نکنید اما در غیر این صورت نیازی به دخالت دایم شما نیست و بهتر است کمی سکوت کرده و انجام کار را بر عهده همسرتان قرار دهید. اگر در رفتارهای همسرتان اشتباهی را مشاهده می کنید بلافاصله و با تندی و خشونت مساله را به ایشان گوشزد نکنید بلکه در پایان شب و بعد از اتمام فعالیتهای روزانه می توانید در یک محیط دوستانه نکات لازم را به شوهرتان تذکر دهید. از این طریق نه تنها در هنگام انجام مسئولیتها به همسرتان غر نزده اید بلکه فرصت یک آموزش مناسب را به وی داده اید. برای شوهرتان این اقدام بسیار دوست داشتنی و شگفت آور خواهد بود و به این ترتیب ضمن آنکه رفتار او را اصلاح کرده اید زمینه را برای آنکه در کارهای آتی به شما بیشتر کمک کند، افزایش داده اید. در هنگام تذکر دادن، صحبت خود را با یادآوری کارها یا فعالیتهایی که به خوبی انجام داده است، شروع کنید و سپس در کمال احترام و مهربانی نکات اشتباه را گوشزد کنید. از سعی و تلاش شوهرتان در انجام امور خانه تشکر کنیدکمک و حمایت همسرتان از خود را،( حتی اگر همه چیز آن طور که می خواستید انجام نشده است)بدون تشکر باقی نگذارید. با این کار او را برای کمک بیشتر به خودتان ترغیب و تشویق می کنید. حتما به او بگویید که چقدر کمک شان در انجام سریع کارها موثر بوده است. موقعیت شناسی خود را تقویت کنیدهمسر شما فشارها و سختی های مختلفی از طرف جامعه و محل کارش تحمل می کند. همواره مدافع و مشوق و طرفدار شوهرتان باشید. در این صورت بدون نیاز به کوچکترین غرولند شوهرتان متحول می شود. وقتی شما از همسرتان به خاطر آنچه که هست قدردانی می کنید او نیز برای خوشحالی شما از هیچ کاری پرهیز نخواهد کرد. اگر به کمک و حمایت همسرتان نیاز دارید، حتما به او بگویید. از شوهر خود توقع ذهن خوانی نداشته باشیدبر خلاف تصور عامه که زنان معتقدند مردان می توانند ببینند که چقدر پر مشغله هستیم، میتوانند ذهن ما رابخوانند، نیازمندی ما را ببینند و ... مردان قادر به هیچ یک از این کارها نیستند. ممکن است شما گرفتار یک شغل تمام وقت پرمشغله، بچه ها، کارهای خانوادگی، خانه داری و ... باشید و به این ترتیب فشار و مسئولیت سنگینی را بر دوش خود احساس کنید. در صورت وقوع چنین شرایطی بهتر است که محترمانه از شوهرتان بخواهید که کمکتان کند. به همسرتان آموزش دهیدقبل از اینکه کاری(از مسئولیتهای منزل) را به شوهرتان محول کنید از او بخواهید کنار شما بایستد و روش انجام آن را ببیند. این موضوع می تواند از بروز مشکلات آتی جلوگیری کند. همچنین به جای گفتن جمله " می توانی کمکم کنی؟" بهتر است از جمله دقیق تر و واضح تر" می توانی تا من نهار درست کنم خانه را مرتب کنی؟ " استفاده کنید. منبع : ideallife.irش
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۰:۰۶
Shahram Ghasemi
بیشتر رفتارهای ما تابع افکار و احساساتمان هستند، اما بسیاری افراد می‌توانند و قادر هستند احساساتشان را کنترل کنند تا تاثیر چندانی بر رفتارهای لحظه‌ای و آنی آنها نداشته باشد. گروهی هم قادر به این کار نیستند و از رفتارشان می‌توان حدس زد چه احساسی دارند. در زندگی خانوادگی شاید خانم‌ها در بسیاری از موارد دلیل برخی از رفتارهای آقایان را در نیابند. آنها در شرایطی بسیار مهربان هستند و گاهی نیز بنا به مصلحت سخنان خوشحال کننده می‌زنند. گاهی به قدری عصبانی هستند و حرفهایی می‌زنند که شاید ما تا به حال فکرش را هم نمی‌کرده‌ایم. شاید گاهی اوقات دچار سردرگمی‌شویم که رفتارهای آنها چه مبنایی دارد اما بهتر است قبل از هر چیز آنها را درک کنیم و برای درک بهتر و عمیق‌تر نیز باید اطلاعات خود را در مورد آنچه احساس بهتری به آنها می‌دهد افزایش دهیم، البته احساس بهتری نسبت به خودشان. برای آنکه مردان رفتار بهتری داشته باشند ،باید دارای احساس بهتری نسبت به خود و توانایی هایشان باشند. لازم به ذکر است این موضوع یعنی احساسی که مردان نسبت به خود در موقعیت‌های گوناگون پیدا می‌کنند تابع هیچ سن خاصی نیست. از نوجوانی تا کهنسالی رفتارها و گفتارشان تابع احساسی است که نسبت به خود دارند. پس برای داشتن رابطه بهتر و زندگی رضایت بخشتر باید اطلاعات کافی در این زمینه داشته باشیم. ما در اینجا به تعدادی از موارد اشاره کرده‌ایم. - وقتی همسرتان مشغول پیدا کردن نشانی است یا رانندگی می‌کند از این‌که به دنبال راه‌هایی است که شاید حتی فقط 6 ثانیه نزدیک‌تر باشد احساس خوبی داشته باشید و او را سرزنش نکنید. - اگر برای دسترسی به او یا اطلاع از وضعیت او از کسی سوالاتی راجع به او می‌کنید حتما او را در جریان بگذارید. حتی اگر این موضوع در حد پرسیدن ساعت خروج او از محل کار از همکارش باشد. - این‌که به آقایان نشان دهید دارای قدرت اداره کردن امور هستند احساس خوبی به آنها می‌دهد. اگر مواردی نیاز به راهنمایی، کمک،‌ تعمیر‌ و ... دارد، حتما در این باره از آنها کمک بخواهید و تشکر را فراموش نکنید. در ضمن وقتی کاری انجام می‌دهند در مورد این‌که چقدر سریع و خوب به نتیجه رسیدند نیز احساس خوبی داشته باشید و این موارد را بیان نمایید. - در مکان‌هایی مانند مهمانی‌های خانوادگی، مکان‌های شلوغ،‌ جلسات مدرسه فرزندان و این‌گونه مکان‌ها همسرتان را همراهی کرده و در کنارش باشید. - برخی مواقع از بعضی کارهایش که مورد پسندتان نیست چشم پوشی کنید. حتی اگر در آن لحظه خیلی عصبانی شده‌اید. - به خاطر موارد کوچک و بزرگ از او قدردانی کنید و هر کاری را بخوبی انجام می‌دهد ، وی را مورد تعریف و تمجید قرار دهید. - وقتی همسرتان برای کمک به شما با ماشین لباسشویی یا وسیله دیگری خود را سرگرم می‌کند حتی اگر نهایتا نتوانست آن را درست کند ، بگویید احساس می‌کنید ایراد دستگاه مقداری بهتر شده است و بهتر کار می‌کند. - با اشتیاق عکس‌های زمان کودکی او را مورد تعریف قرار دهید. - هر کسی در فیزیک و ظاهر خود ممکن است دارای اشکالاتی باشد که آنها را دوست ندارد . برای مثال شکم بزرگی داشته باشد یا موهای بسیار کمی‌روی سرش مانده باشد. در هر حال شما نشان دهید که او را با این موارد هم بسیار دوست دارید و این مورد موجب جذابیت بیشتر او برایتان شده است. - هر از چند گاه در کنارش روی مبل نشسته و با هم تلویزیون تماشا کنید. نه این‌که شما از آشپزخانه و او از پشت روزنامه فیلم را ببینید. - از این‌که می‌تواند در رانندگی و سایر کارهایی که به وی سپرده می‌شود بخوبی مدیریت کند تعریف کنید. - چیزی در او پیدا کنید که همیشه مورد توجه و علاقه شما بوده است. - وقتی مدتی به دلیل کار یا مشغله از منزل دور است با یک پیام یا تماس تلفنی به او بگویید که چقدر جایش خالی است. - به امور مربوط به همسرتان به طور کلی بنگرید. به این‌که او سعی خود را می‌کند که همسر و پدری خوب باشد. حالا اگر در این راه برخی از موارد جزئی را رعایت نکرده چیز مهمی ‌نیست و آن را بزرگ جلوه ندهید. - وقتی در برخی از کارهای کوچک نیز به شما کمک می‌کند به او بگویید کمک وی کارها را برایتان راحت‌تر می‌کند و از این بابت خوشحالید. - در حضور دیگران کارهای مثبت او را مطرح کنید نه کارهای اشتباه و بعضا خنده‌دار وی را . - وقتی می‌شنوید فرزندتان در مورد او با بقیه صحبت می‌کند و حرف‌های خوشایندی می‌زند، بعدا این موارد را برای همسرتان تعریف و نقل قول نمایید. منبع : جام جم آنلاین تبیان
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۰:۰۶
Shahram Ghasemi