مهندسی پزشکی

مقالات مهندسی پزشکی

مهندسی پزشکی

مقالات مهندسی پزشکی

روان شناسان در مورد بروز تفاوت زن و مرد، هر دو عامل محیط و وراثت را سهیم می دانند. اما جامعه شناسان با روان شناسان اختلاف نظر فاحشی دارند. آنها معتقدند که تفاوت های زن و مرد معلول تفاوت رفتاری است که جامعه در مورد آنان پیش می گیرد و معتقدند که دو جنس در اساس با هم هیچ تفاوتی ندارند. بلکه اجتماع موجب می شود که آنها گرایش های متفاوت پیدا کنند. ویژگی های ساخت و عملکرد اعضا و دستگاه های بدن دختران و پسران متفاوت است. این تفاوت طوری است که پسران را برای زندگی فعال و پر جنب و جوش و دختران را برای زندگی آرام آماده می کند. در استعداد تجسم فضایی، تشخیص جهت و هدف گیری پسرها بهترند. از نظر کلامی دخترها برتری دارند. اما از نظر ادارک کلامی پسرها برترند. پسرها ارتباط های مکانیکی را بهتر درک می کنند و استعداد ریاضی بهتری نسبت به دخترها دارند. اما در کارهای دستی، مخصوصاً کارهایی که نیاز به چابکی انگشتان زنان دارد به آنها اجازه می دهد که ماشین نویس خوبی باشند. یکی از ویژگی های جالب زنان این است که می توانند اطلاعاتی را برای مدت کوتاهی در حافظه خود نگه دارند که با هم هیچ ارتباطی ندارند و به خود آنها نیز مربوط نیست. بر پایه همین توانایی است که زن ها بهتر می توانند به منشی گری و کارهای دفتر اشتغال داشته باشند. دختران از دوران ابتدایی تا دانشگاه آن هم تا سطح لیسانس در مجموع بهتر از پسرها درس می خوانند و موفقیت های بیشتری به دست می آورند. توانایی زنان در استفاده همزمان از هر دو نیمکره مغز، آنها را قادر می سازد که به هنگام صحبت کردن به مراکز عاطفی نیز دسترسی پیدا کنند و در ارتباطات عاطفی موفق تر عمل کنند. اما بعد از فراغت تحصیل وبه ویژه بعد از دوره لیسانس. معمولاً از رقابت دست برمی دارند و در صورت ازدواج خود را کاملاً وقف خانواده می کند. البته زنان شاغل، نویسنده، وکیل و پزشک هم وجود دارند. اما کمتر به مقام پرستی روی می آورند و این امر به مقدار زیادی از شکوفایی استعدادهای آنها جلوگیری می کند. پس می توان گفت که علت محدویت زن ها مسائل عاطفی است، نه کمبود استعداد. محققان معتقدند آن قسمت از مغز که برای صحبت کردن مورد استفاده قرار می گیرد. در زنان نسبت به مردان 20 تا 30 درصد وسیع تر است. شاید همین موضوع سبب می شود که زنان در امتحانات بلاغت شفاهی. حافظه شفاهی و برخی مهارت های حرکتی ظریف بهتر از مردان عمل کنند. درمطالعه ای که با استفاده از فن رادیوگرافی وMRI صورت گرفت. مشخص شد که مردان تنها از سمت چپ مغز خود برای حل مسائل زبان شناسی استفاده می کنند؛ در حالی که زنان از هر دو نیمکره مغز سود می برند. توانایی زنان در استفاده همزمان از هر دو نیمکره مغز، آنها را قادر می سازد که به هنگام صحبت کردن به مراکز عاطفی نیز دسترسی پیدا کنند و در ارتباطات عاطفی موفق تر عمل کنند. شاید این نکته را که خانم ها مشاوران، آموزگاران و پرستاران موفق و خوبی هستند بتوان به این موضوع نسبت داد. تفاوت هورمونی بین مرد و زن، مسئول قسمت بزرگی از تفاوت ها است. تستوسترون ترشح شده در مردها اثر آنابولیکی پرقدرتی دارد؛ به این معنی که موجب افزایش تولیب پروتئین در تمام بدن به ویژه در عضلات می شود. مردی که فعالیت ورزشی زیادی ندارد. اما تستوسترون زیادی دارد. جثه عضلانی او 40% بیشتر از زنان نظیر خود خواهد بود و قدرت او نیز به همین نسبت بیشتر است. تفاوت هورمونی بین مرد و زن، مسئول قسمت بزرگی از تفاوت ها است.آنچه خواندید گزیده ای از تفاوت های زن و مرد است که نشان می دهد علاوه بر کیفیت آموزشی سوگیرانه در تربیت دختران و پسران ، ساختار بدنی آنها نیز عامل تفاوت های آنان است . اما آنچه در کنار ویژگی های ژنتیکی مهم است اینکه سعی کنیم نقش های کلیشه ای و خاص جنسیتی را در خود کم کنیم و در تربیت فرزندانمان تلاش کنیم تا آنها را در هر زمینه قوی کنیم . البته آنها باید نقش های غالب خود را بشناسند اما بسیار بجاست که به نقش های جنس دیگر هم آشنایی پیدا کنند . در این صورت است که آنها می توانند بر ضعف های خود در مواقع مختلف تسلط یافته و در میان مسایل و مشکلات خود را ضعیف و ناتوان درک نکنند . به آنها بیاموزیم که رعایت نقش های قالبی ضروری است اما آشنایی با نقش های جنسیتی از جنس دیگر هم به مهارت های آنها می افزاید. تبیان
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۰:۰۶
Shahram Ghasemi
رویای داشتن شوهر خوش لباس مرد در حالی که با سرعت پله ها را دو تا یکی می کرد و می خواست خود را به جلوی در منزل برساند، ناگهان همسرش را دید که مقابل در ایستاده و منتظر وی است تا به اتفاق هم به مهمانی بروند. مرد به همسرش رسیده و بعد از سلام و احوال پرسی به همسرش می گوید: حاضری؟ بریم، دیر شد.. زن در حالی که از شدت عصبانیت به همسرش خیره شده بود گفت: دیر که اومدی تازه با این لباسهای کثیف و نامرتب، مهمونی هم می خوای بری؟ بیا تو لباسهایت را عوض کن! از بس عوضشون نکردی بو گرفتن. مرد با قیافه ای حق به جانب می گوید: این لباسها خیلی هم تمیز هستند تازه شنبه عوضشون کردم. زن: شنبه! امروز سه شنبه است. اعصاب منو خرد نکن، پیرهنت کهنه و چرکه، جوراباتم بو می ده، موهای سرت هم که روی موتور به هم ریخته...... تا لباست رو عوض نکنی باهات هیچ جا نمیام، آبرومو می بری. اونوقت مردم میگن زنش شلخته و بی فکره که سر و وضع شوهرش اینجوریه! مرد با طعنه می گوید: اشکال نداره من عقب عقب می یام تا مردم نفهمند من و تو زن و شوهریم شما خوش تیپ باش، کافیه... زن در حالی که از شدت عصبانیت به همسرش خیره شده بود گفت: دیر که اومدی تازه با این لباسهای کثیف و نامرتب، مهمونی هم می خوای بری؟ این درگیری شاید مشاجره رایج بسیاری از زن و شوهرها باشد. از یک سو زنان همیشه به تمیزی و مرتب بودن لباس و سر و وضع اعضای خانواده خود حساس هستند و از طرف دیگر به نظر می رسد که مردان زندگی را راحت تر می گیرند و خیلی دوست ندارند که در قید و بند این مسایل باشند و به همین دلیل در برابر سخت گیری های زنانه جبهه گیری می کنند و حاضر نیستند که به حساسیتهای همسرشان پاسخ مثبت دهند. درست است که یکی از عوامل ضروری برای رشد دادن عشق و صمیمیت در روابط زن و شوهر ها گفتن حقیقت است، اما وقت شناسی نیز به همان اندازه مهم است. شما برای آنکه عشقی ماندگار و با دوام داشته باشید، بایستی در زمان مناسب و به روشی که همسرتان از آن آزرده نگردد و به او آسیبی نرسانید، با او صحبت کنید. هنگامی که مرد احساس کند که قدر و ارزش او درک می شود، راحت تر به همسرش گوش داده و با مهربانی به احساسات و نقطه نظرات او توجه کرده و پاسخ می دهد. اگر مرد احساس کند که همسرش قدر و ارزش او را درک نمی کند، به جای اینکه صحبتهای همسرش را بشنود، گویا احساس می کند همسرش می خواهد به او بگوید:" تو به اندازه آنچه که من دوست دارم، خوب نیستی". البته در این شکی نیست که زن و مرد از هم متفاوتند ولی مهم تر آن است که این تفاوتها را بپذیریم و ارتباطمان را حفظ کنیم و یاد بگیریم به این تفاوتها احترام بگذاریم. برای مثال زنها در زندگی سه چیز می خواهند . این سه چیز عبارتند از: نظر خواهی، درک و احترام. نظر خواهی با سوال کردن ممکن می شود. درک با در نظر گرفتن نیازهای زن امکان پذیر است و احترام هم وقتی رعایت می شود که گذشت کرده و در برابر خواست و نظر زن تسلیم شویم. درمقابل مردان نیز خواهان سه چیز هستند: قدردانی، مقبولیت(یعنی زن به شوهرش اجازه دهد که ناقص باشد و دایما در صدد عیب جویی از او برنیاید) و اعتماد. در مورد این سه ویژگی که در هر یک از زنان و مردان نام بردیم، سعی داریم که در این مقاله نظر خواهی(در زنان) و مقبولیت(درمردان) را مورد بررسی قرار دهیم. البته در ظاهر به نظر می رسد که این دو ویژگی در برابر هم قرار گرفته و همین مساله باعث اختلاف زنان و مردان است. در حالی که این چنین نیست و با اندکی شناخت شرایط و صفات یکدیگر راحت تر می توان با آنها مواجه شده و برای درک بیشتر این مساله سعی داریم یکی از معضلات رایج زندگی زناشویی را مورد بررسی قرار دهیم. این معضل مساله طرز لباس پوشیدن مردان و عیب جویی دایمی زنان است. درست است که یکی از عوامل ضروری برای رشد دادن عشق و صمیمیت در روابط زن و شوهر ها گفتن حقیقت است، اما وقت شناسی نیز به همان اندازه مهم است برای مثال زنان دوست دارند همواره در مورد ظاهر و طرز لباس پوشیدن همسرشان اظهار نظر کنند و همسرشان نیز به این نظرات اهمیت دهد در حالی که مردان دوست دارند همسرشان آنها را همان طور که هست پذیرفته و دایما بر سر طرز لباس پوشیدن و .. مورد مواخذه قرار ندهد. بنا بر ادعای زنان، مردها(البته نه همه آنها) فکر می کنند که لباسهایشان همیشه تمیز است و نیاز به شستن ندارد، اگر یک هفته هم یک پیراهن را استفاده کنند باز هم تمیز است. با لباس محل کارشان به مهمانی می روند(البته اگر مراقبشان نباشی)، جورابهایشان کثیف نمی شود، کفشهایشان واکس نمی خواهد، در لباس پوشیدن تنوع ندارند و ... از طرف دیگر آقایان معتقدند که خانمها همیشه دنبال یک ایراد در ظاهرشان هستند، بیش از حد وسواس به خرج می دهند و با عیب گیری هایشان آسایش را از آنها گرفته اند و هزاران مشکل دیگر. در این شکی نیست که زن و مرد از هم متفاوتند ولی مهم تر آن است که این تفاوتها را بپذیریم و ارتباطمان را حفظ کنیم و یاد بگیریم به این تفاوتها احترام بگذاریم در ادامه این یادداشت پیشنهاداتی برای شما خانمها داریم که ضمن احترام گذاشتن به نظر و عقیده همسرتان، او را ترغیب به خوش لباسی و در اصطلاح زنانه خوش تیپی کنید: - اگر لباسهایی از همسرتان کهنه و قدیمی و رنگ و رو رفته شده است، هیچگاه آنها را بدون اجازه همسرتان دور نریزید. در هر حال این لباسها جز وسایل شخصی همسرتان هستند و شما نمی توانید بی اجازه برای دور انداختن آنها اقدام کنید. در مقابل سعی کنید چند تا از بدترین لباسهای همسرتان را انتخاب کرده و رنگ و رورفتگی، چرک مردگی یقه و نامرتب بودن آنها را به همسرتان نشان داده و برای او توضیح دهید که این لباسها دیگر مناسب پوشیدن او نیست. - یک صندوقچه و یا سبد تهیه کنید و لباسهای نامناسب همسرتان و حتی خودتان را در آن قرار دهید. بعد از مدتی که این سبد پر شد با نظر و صلاحدید همسرتان این لباسها را دور بریزید. - از بین خریدهای زیادی که برای خودتان و یافرزندانتان انجام می دهید، سهمی هم برای همسرتان قایل شوید. همیشه لازم نیست که او برای خرید لباس با شما همراه باشد بلکه در عدم حضور ایشان نیز می توانید خودتان با توجه به سلیقه ای که از همسرتان سراغ دارید برای او لباسهای مناسب تهیه کنید. اگر هم خواهان ایجاد تغییر و تنوع در طرز لباس پوشیدن همسرتان هستید، لازم است که این تغییرات را آرام آرام ایجاد کنید نه اینکه به یکباره و یک دفعه سعی در تغییر پوشش همسرتان داشته باشید. - برای مناسبتهای خاص، روز تولد، سالگرد ازدواج و ... همسرتان(به جای هر هدیه دیگری) برایش لباس تهیه کنید حتی اگر فرزندان شما هم قصد تهیه هدیه داشتند آنها را ترغیب و راهنمایی کنید که لباسی مناسب برای پدرشان تهیه کنند. - لباسهای جدیدی را که برای همسرتان تهیه می کنید جایگزین لباسهای قدیمی تر کنید. اگر شوهرتان به پیراهن سفید ( و یا هر نوع لباس دیگری) علاقه ای خاص دارد، پیراهن سفید قدیمی او را با پیراهن سفید جدید که برای او تهیه کرده اید تعویض کنید. - اگر ملاحظه می کنید که همسرتان به تمیزی لباسهایش زیاد توجه نمی کند، مراقب باشید که خودتان به تمیزی آنها توجه کرده و همیشه مراقب باشید که لباسهای تمیز و اتو کشیده را خودتان جایگزین لباسهای نامرتب و کثیف بکنید. - کفشها را فراموش نکنید. هر چقدر هم مواظب تمیزی لباسهای همسرتان باشید، اگر به تمیزی و واکس کفشهای او اهمیت ندهید باز هم جایی از کار لنگ می زند. - و نکته آخر اینکه وقتی همسرتان برای رفتن به یک مهمانی، لباسهای مرتب و تمیزخود را پوشید، به او عنوان کنید که چقدر جذاب تر به نظرآمده و شما چقدر ظاهر جدیدش را دوست دارید و از توجه او به خاطر اهمیت به ظاهر و کیفیت لباس پوشیدنش، تشکر کنید. تبیان
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۰:۰۵
Shahram Ghasemi
کاهش سن دوستی های خیابانی زنگ خطر را برای خانواده ها به صدا در آورده است.اما از نگاه جرم شناختی با رسیدن فصل تابستان و فراغت جوانان از تحصیل، آمار دوستی های خیابانی و جرایم آن افزایش می یابد. در حالی که نگاه سنگین پدرش را احساس می کند روبروی قاضی جنایی نشسته است. سحر هستم و 22 سال دارم. من عرفان را دوست دارم اما نمی دانم او چگونه حاضر شد با آبروی من بازی کند. یک روز گرم تابستانی در حال برگشت از محل کارم بودم که با عرفان آشنا شدم. خودش را مهندس کامپیوتر معرفی کرد. پس از چند هفته، عرفان توانست اعتماد مرا جلب کند. یک روز مرا به خانه اشان دعوت کرد. ابتدا با مخالفت شدید من روبرو شد اما با چرب زبانی مرا به خانه اش در غرب تهران برد و .... این تنها یکی از ده ها پرونده تعرض پس از دوستی های خیابانی است که در دادسرای امور جنایی مطرح می شود. بر اساس پژوهش های صورت گرفته تنها 10 درصد از دوستی های خیابانی به ازدواج منجر می شود. آرش سیفی، قاضی دادسرای امور جنایی پایتخت، تعرض را بیشترین جرم صورت گرفته در دوستی های خیابانی می داند و معتقد است برخی از دوستی ها از ابتدا با این نیت آغاز می شود. عده ای نیز با نیت قبلی پس از دوستی، اقدام به تهیه عکس و فیلم از طعمه خود کرده و در مراحل بعد اقدام به اخاذی و یا ارتباط نامشروع می کنند. درصد زیادی از دوستی های خیابانی به دلیل مشکلات خانوادگی رخ می دهد. هم اکنون سن دوستی های خیابانی روز به روز در حال کاهش است و این پدیده اجتماعی در بین نوجوانان شایع شده است. یک کارشناس امور جوانان نیز کارکرد ناموفق دستگاه های فرهنگی را یکی از عوامل دوستی های خیابانی دانست. وی در این خصوص گفت: وقتی مدل های بومی و پایدار جامعه مورد استفاده قرار نگیرد، مدل های نچسب غربی وارد جامعه می شود، هویت ملی دچار خدشه و آسیب می شود. هم اکنون خانواده کارکرد خود را به جامعه واگذار کرده است و عملا نقشی در هویت سازی نوجوانان ایفا نمی کند. کارشناسان معتقدند سن دوستی های خیابانی به زیر 15 سال کاهش یافته است. مقدار قابل توجهی از پرونده های دوستی های خیابانی به جرم و بعضا جنایت منجر می شود، اما پرونده هایی نیز پس از انجام مشاوره در دادسرا به ازدواج منجر شده است. یک مقام انتظامی نیز در خصوص دوستی های خیابانی و آسیب های اجتماعی معتقد است: در حال حاضر پرونده های متعددی با موضوع روابط خیابانی پیش روی کارآگاهان قرار دارد که در اغلب آنها دختران و زنان قربانی تبهکاران و شیطان صفتان شده اند. این خسارت ها برای آقایان در قالب مالباختگی و برای خانم ها به صورت تعرض و آزار و اذیت به عنف بوده است. بنابراین می توان با صراحت اعلام کرد که اغلب آسیب ها در روابط خیابانی و اینترنتی متوجه خانم ها بویژه دختران است، چرا که این روابط معمولاً به بهانه آشنایی قبل از ازدواج صورت می گیرد. آمار نیز نشان می دهد که ?? درصد زنانی که مورد سوءاستفاده و تعرض قرار گرفته اند به بهانه ایجاد رابطه برای آشنایی قبل از ازدواج در دام های شیطانی گرفتار شده اند. تأسف بارتر آن که اغلب این افراد دختران نوجوان و جوان هستند. زنان و بخصوص دختران معمولاً هنگام برقراری روابط خیابانی یا اینترنتی پنهانکاری می کنند و خانواده هایشان را در جریان دوستی ها و رفت وآمدهایشان نمی گذارند. حال آن که پلیس همواره بر این نکته تأکید داشته که جوانان و نوجوانان نباید به اشخاص غریب اعتماد بی جا کنند و در ذهن خود دوستی های خیابانی و اینترنتی را مبنا و زمینه ای محکم برای تشکیل خانواده قرار دهند ، چرا که اگر جوانی به واقع قصد ازدواج دارد و در پی تشکیل خانواده است، در این میان پنهانکاری بی معنا است. اگر هر گونه رابطه و تداوم آن زیر نظر خانواده ها و با کسب مشاوره از افراد صلاحیت دار انجام شود، قطعاً تبعات ناخوشایند آن برطرف خواهد شد. 40 درصد از زنانی که مورد سوء استفاده قرار گرفته اند به بهانه ایجاد رابطه قبل از ازدواج گرفتار دام شیطانی شده اند. محمد خامنه، روان شناس نیز اختلافات طبقاتی را یکی از عوامل دوستی های خیابانی و تجاوز می داند و معتقد است: وقتی وسوسه داشتن پول و ماشین مدل بالا در طرف های مقابل دوستی ایجاد شود آنها برای رسیدن به هدف خود دست به هر اقدامی می زنند و در مواردی نیز دربرابر خواسته های شیطانی مقاومت نمی کنند. گاهی استعداد بزه کاری در میان هر 2 طرف وجود دارد. وقتی این دو با یک دیگر در خیابان دوست می شوند جرایم مختلفی را از یکدیگر یاد می گیرند و ممکن است در مدت دوستی مرتکب جرایم خشن نیز بشوند. منبع : برنا
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۰:۰۵
Shahram Ghasemi
به شوهر من نزدیک نشوید حسادت نوعی خشم درونی است که مرتبه هایی از آن در همه افراد وجود دارد ولی ممکن است در بعضی کمتر و در برخی بیشتر دیده شود؛اما آنچه در ادبیات قدیم ایرانیان یافت می شود این است که زنان حسودتر از مردان دانسته شده و حتی در روان شناسی امروز نیز برخی معتقدند که زنان در روابط بین فردی و در رابطه با جنس مخالف حساس تر، خودمحورتر و حسودتر از مردان هستند. حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد. بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود. اما به نظر می رسد که حسادت در زنان شکل دیگری به خود گرفته و آنها بیشتر نسبت به مقوله هایی به شدت تحریک می شوند که تصور می کنند تحت مالکیت آنهاست و یا می خواهند با تلاش خود آن را تحت کنترل و مالکیت خود قرار دهند. اشتباه نکنید در این مقاله سعی نداریم در مورد حسادت(در معنای عام) یعنی آنچه با چشم و هم چشمی و رقابت بر سر تامین تجملات زندگی و .. است صحبت کنیم بلکه آن نوع حسادت در زنان را می خواهیم بررسی کنیم که با مفهوم "حس تملک زنانه" مترادف است یعنی همان احساسی که گاه زنان را بدان جهت سوق می دهد که در مورد تمام روابط و مناسبات همسرشان حساس شده و حتی همسرشان را به خاطر ارتباط صمیمانه با محارم خویش (مادر و خواهر و ..) مورد بازخواست قرار می دهند. یعنی به نوعی همسرشان را مختص خود می خواهند و دوست ندارند او با هیچ زن دیگری در سطحی ترین روابط قرار گیرد. این حس همان حسی است که عمدتا باعث ایجاد اختلاف و کشمکش بین عروسها و مادر شوهر ها و یا عروسها و خواهر شوهرها می شود. حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد. بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود. تصور کنید مردی ازدواج کرده و در یک زمان واحد میان محبت دو زن (مادر و همسر خود) قرار گرفته است. در این میان هر یک از دو طرف سعی دارند مرد مذکور را به سمت خود جذب کرده و حتی امکان دارد برای رسیدن به هدف خود از برخی ترفندها و راهکارهای زنانه استفاده کنند. مسلما نتیجه چنین کشمکشی در معمولی ترین شرایط ایجاد درگیری میان طرفین است. البته این یک نیاز طبیعی است که هر زنی همسرش را تنها برای خود بخواهد و در مورد روابط و مناسبات او با سایر زنان حساسیت نشان دهد اما گاه این حس تملک از شکل طبیعی خود خارج شده و همان طور که گفتیم باعث ایجاد تنش و درگیری در زندگی مشترک می گردد. اگر بخواهیم این احساس را طوری توصیف کنیم که شما بتوانید بهتر متوجه آن شوید باید بگوییم که "حس تملک زنانه" تقریبا معادل با " غیرت مردانه" است. یعنی هر دو این مفاهیم را می توان هم ردیف هم به شمار آورد به جز اینکه این ویژگی ها، تحت تاثیر شرایط جنسیتی فرد قرار می گیرد. این نوع حسادت (یا همان حس تملک) وقتی از شکل طبیعی خود خارج می شود، باعث می گردد که زن بر روی روابط همسر خود حساس شده و نسبت به هر ارتباطی که با زنان دیگر دارد(اعم از سلام و احوال پرسی و یا صحبتهای معمولی) واکنش شدید نشان دهد. در برخی از زنان این ویژگی چنان شدت می یابد که مسیر نگاههای همسرشان را در کوچه و خیابان دنبال می کنند تا ببینند آیا او به زنان دیگر نظر می افکند یا نه؟ و یا حتی برخی از مردان هنگام مراجعه به مشاور از این مساله شکایت دارند که حتی جرات تماشاکردن فیلمها، سریالها و یا برنامه هایی را که زنان در آن حضور دارند را نمی کنند. البته فراموش نکنید که درست است که عده معدودی از زنان دچار این مشکل بوده و زندگی را برای خود و همسرشان سخت می کنند اما برخی دیگر از زنان به واقع حق دارند تا این نوع حساسیتها را در ارتباطات همسر خود نشان دهند . برای مثال این دسته از زنان دارای همسرانی هستند که : - در روابط و صحبتهای خود با زنان نامحرم یا غریبه بیش از حد گرم گرفته و به بذله گویی می پردازند - سابقه ای از بی وفایی نسبت به همسرشان را دارند - در حضور همسرشان از زنان دیگر(چه از لحاظ ظاهر و چه از لحاظ نوع عملکرد و ...) تعریف و تمجید می کنند - مرز بین روابط شخصی و روابط کاری را نمی دانند یعنی در منزل هم که هستند با همکاران خانم خود در تماس و یا در حال اس ام اس زدن هستند و بسیاری از دلایل دیگر... بنابراین با توجه به طبع حساس زنانه کاملا طبیعی است که یک زن نسبت به همسر خود و با مشاهده این صحنه ها در روابط همسرش دچار وسواس شده و دایما سعی کند او را تحت کنترل خود قرار دهد. در ادامه این مقاله چند توصیه اجمالی برای مردانی داریم که رفتارها و روابط شان کاملا در چارچوب و مطابق با عرف و شرع است اما متاسفانه باز هم تحت کنترل دایم همسرشان هستند: - با خودتان خلوت کنید و بررسی نمایید که چرا همسرتان تا این حد در مورد رفتارهای شما حساس بوده و شما را کنترل می کند؟ آیا شما شوهر خوبی برای همسرتان هستید؟ آیا توجهی را که نیازمند آن است به وی ارایه می دهید؟ آیا رفتارهایتان با زنان دیگر در حد و حدود طبیعی خود است یا اینکه پا را از حد و مرز خود فراتر می نهید؟... "حس تملک زنانه" تقریبا معادل با " غیرت مردانه" است. یعنی هر دو این مفاهیم را می توان هم ردیف هم به شمار آورد به جز اینکه این ویژگی ها، تحت تاثیر شرایط جنسیتی فرد قرار می گیرد. - دقت کنید و ببینید چه زمانهایی شدت کنترل و حساسیت همسرتان نسبت به شما کاهش یا افزایش می یابد؟ ببینید در آن زمانها چه رفتاهایی را انجام داده اید و از انجام چه رفتارهایی خودداری کرده اید؟ با همسرتان صحبت کنید و در مورد رفتار و عملکرد او به بحث بنشینید. از او به خاطر رفتارش توضیح بخواهید و در مقابل برای همسرتان توضیح دهید که وقتی شما را مورد کنترل دایم قرار می دهد، چه احساسی دارید . برای مثال این گونه برای ایشان توضیح دهید: وقتی دایم تماسهای تلفن همراه مرا چک می کنی احساس می کنم که...(سپس احساس خود را کاملا برای همسرتان وصف کنید) - از همسرتان دوستانه بخواهید که رفتارش را مورد تجدید نظر و تغییر قرار دهد و خودش را به جای شما بگذارد و ببیند آیا دوست دارد که دایما او را تحت نظارت دایم قرار داده و به وی اعتماد نداشته باشید. - به طور منظم به همسرتان ابراز علاقه کرده و به او بگویید که " تنها زن زندگی من تو هستی و تو را با تمام نقاط قوت و ضعفی که داری دوست دارم و ..." به این ترتیب همیشه به همسرتان اطمینان خاطر را هدیه دهید. و توصیه آخر اینکه... اگر ملاحظه می کنید رفتار همسرتان(بدون دلایل منطقی) ادامه دار شده و تلاش برای بهبود این وضعیت تاثیر مطلوبی نداشته ، مراجعه نزد مشاور خانواده را به شما و همسرتان توصیه می کنیم. گاهی اوقات متخصصان ، متوجه جزییاتی می شوند که شاید شما و همسرتان با ساعتها گفتگو و یا حتی مجادله نیز قادر به یافتن آن نباشید. تبیانبه شوهر من نزدیک نشوید حسادت نوعی خشم درونی است که مرتبه هایی از آن در همه افراد وجود دارد ولی ممکن است در بعضی کمتر و در برخی بیشتر دیده شود؛اما آنچه در ادبیات قدیم ایرانیان یافت می شود این است که زنان حسودتر از مردان دانسته شده و حتی در روان شناسی امروز نیز برخی معتقدند که زنان در روابط بین فردی و در رابطه با جنس مخالف حساس تر، خودمحورتر و حسودتر از مردان هستند. حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد. بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود. اما به نظر می رسد که حسادت در زنان شکل دیگری به خود گرفته و آنها بیشتر نسبت به مقوله هایی به شدت تحریک می شوند که تصور می کنند تحت مالکیت آنهاست و یا می خواهند با تلاش خود آن را تحت کنترل و مالکیت خود قرار دهند. اشتباه نکنید در این مقاله سعی نداریم در مورد حسادت(در معنای عام) یعنی آنچه با چشم و هم چشمی و رقابت بر سر تامین تجملات زندگی و .. است صحبت کنیم بلکه آن نوع حسادت در زنان را می خواهیم بررسی کنیم که با مفهوم "حس تملک زنانه" مترادف است یعنی همان احساسی که گاه زنان را بدان جهت سوق می دهد که در مورد تمام روابط و مناسبات همسرشان حساس شده و حتی همسرشان را به خاطر ارتباط صمیمانه با محارم خویش (مادر و خواهر و ..) مورد بازخواست قرار می دهند. یعنی به نوعی همسرشان را مختص خود می خواهند و دوست ندارند او با هیچ زن دیگری در سطحی ترین روابط قرار گیرد. این حس همان حسی است که عمدتا باعث ایجاد اختلاف و کشمکش بین عروسها و مادر شوهر ها و یا عروسها و خواهر شوهرها می شود. حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد. بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود. تصور کنید مردی ازدواج کرده و در یک زمان واحد میان محبت دو زن (مادر و همسر خود) قرار گرفته است. در این میان هر یک از دو طرف سعی دارند مرد مذکور را به سمت خود جذب کرده و حتی امکان دارد برای رسیدن به هدف خود از برخی ترفندها و راهکارهای زنانه استفاده کنند. مسلما نتیجه چنین کشمکشی در معمولی ترین شرایط ایجاد درگیری میان طرفین است. البته این یک نیاز طبیعی است که هر زنی همسرش را تنها برای خود بخواهد و در مورد روابط و مناسبات او با سایر زنان حساسیت نشان دهد اما گاه این حس تملک از شکل طبیعی خود خارج شده و همان طور که گفتیم باعث ایجاد تنش و درگیری در زندگی مشترک می گردد. اگر بخواهیم این احساس را طوری توصیف کنیم که شما بتوانید بهتر متوجه آن شوید باید بگوییم که "حس تملک زنانه" تقریبا معادل با " غیرت مردانه" است. یعنی هر دو این مفاهیم را می توان هم ردیف هم به شمار آورد به جز اینکه این ویژگی ها، تحت تاثیر شرایط جنسیتی فرد قرار می گیرد. این نوع حسادت (یا همان حس تملک) وقتی از شکل طبیعی خود خارج می شود، باعث می گردد که زن بر روی روابط همسر خود حساس شده و نسبت به هر ارتباطی که با زنان دیگر دارد(اعم از سلام و احوال پرسی و یا صحبتهای معمولی) واکنش شدید نشان دهد. در برخی از زنان این ویژگی چنان شدت می یابد که مسیر نگاههای همسرشان را در کوچه و خیابان دنبال می کنند تا ببینند آیا او به زنان دیگر نظر می افکند یا نه؟ و یا حتی برخی از مردان هنگام مراجعه به مشاور از این مساله شکایت دارند که حتی جرات تماشاکردن فیلمها، سریالها و یا برنامه هایی را که زنان در آن حضور دارند را نمی کنند. البته فراموش نکنید که درست است که عده معدودی از زنان دچار این مشکل بوده و زندگی را برای خود و همسرشان سخت می کنند اما برخی دیگر از زنان به واقع حق دارند تا این نوع حساسیتها را در ارتباطات همسر خود نشان دهند . برای مثال این دسته از زنان دارای همسرانی هستند که : - در روابط و صحبتهای خود با زنان نامحرم یا غریبه بیش از حد گرم گرفته و به بذله گویی می پردازند - سابقه ای از بی وفایی نسبت به همسرشان را دارند - در حضور همسرشان از زنان دیگر(چه از لحاظ ظاهر و چه از لحاظ نوع عملکرد و ...) تعریف و تمجید می کنند - مرز بین روابط شخصی و روابط کاری را نمی دانند یعنی در منزل هم که هستند با همکاران خانم خود در تماس و یا در حال اس ام اس زدن هستند و بسیاری از دلایل دیگر... بنابراین با توجه به طبع حساس زنانه کاملا طبیعی است که یک زن نسبت به همسر خود و با مشاهده این صحنه ها در روابط همسرش دچار وسواس شده و دایما سعی کند او را تحت کنترل خود قرار دهد. در ادامه این مقاله چند توصیه اجمالی برای مردانی داریم که رفتارها و روابط شان کاملا در چارچوب و مطابق با عرف و شرع است اما متاسفانه باز هم تحت کنترل دایم همسرشان هستند: - با خودتان خلوت کنید و بررسی نمایید که چرا همسرتان تا این حد در مورد رفتارهای شما حساس بوده و شما را کنترل می کند؟ آیا شما شوهر خوبی برای همسرتان هستید؟ آیا توجهی را که نیازمند آن است به وی ارایه می دهید؟ آیا رفتارهایتان با زنان دیگر در حد و حدود طبیعی خود است یا اینکه پا را از حد و مرز خود فراتر می نهید؟... "حس تملک زنانه" تقریبا معادل با " غیرت مردانه" است. یعنی هر دو این مفاهیم را می توان هم ردیف هم به شمار آورد به جز اینکه این ویژگی ها، تحت تاثیر شرایط جنسیتی فرد قرار می گیرد. - دقت کنید و ببینید چه زمانهایی شدت کنترل و حساسیت همسرتان نسبت به شما کاهش یا افزایش می یابد؟ ببینید در آن زمانها چه رفتاهایی را انجام داده اید و از انجام چه رفتارهایی خودداری کرده اید؟ با همسرتان صحبت کنید و در مورد رفتار و عملکرد او به بحث بنشینید. از او به خاطر رفتارش توضیح بخواهید و در مقابل برای همسرتان توضیح دهید که وقتی شما را مورد کنترل دایم قرار می دهد، چه احساسی دارید . برای مثال این گونه برای ایشان توضیح دهید: وقتی دایم تماسهای تلفن همراه مرا چک می کنی احساس می کنم که...(سپس احساس خود را کاملا برای همسرتان وصف کنید) - از همسرتان دوستانه بخواهید که رفتارش را مورد تجدید نظر و تغییر قرار دهد و خودش را به جای شما بگذارد و ببیند آیا دوست دارد که دایما او را تحت نظارت دایم قرار داده و به وی اعتماد نداشته باشید. - به طور منظم به همسرتان ابراز علاقه کرده و به او بگویید که " تنها زن زندگی من تو هستی و تو را با تمام نقاط قوت و ضعفی که داری دوست دارم و ..." به این ترتیب همیشه به همسرتان اطمینان خاطر را هدیه دهید. و توصیه آخر اینکه... اگر ملاحظه می کنید رفتار همسرتان(بدون دلایل منطقی) ادامه دار شده و تلاش برای بهبود این وضعیت تاثیر مطلوبی نداشته ، مراجعه نزد مشاور خانواده را به شما و همسرتان توصیه می کنیم. گاهی اوقات متخصصان ، متوجه جزییاتی می شوند که شاید شما و همسرتان با ساعتها گفتگو و یا حتی مجادله نیز قادر به یافتن آن نباشید. تبیان
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۰:۰۵
Shahram Ghasemi
خوشبختی لذت است یا آرزو؟دیدگاه های متفاوت و گاه متضاد درباره زندگی، خوشبختی و عوامل سعادت و بهروزی، به گونه ای است که پاره‌ای از آنها تعجب آفرین، برخی حیرت انگیز خواهد بود. از این رو انبوه بی شماری از انسان‌های حقیقت جو که به ‌دنبال واقعیت ناب مفاهیم و معارف هستند دیدگاه های متفاوت و گاه متضاد درباره زندگی، خوشبختی و عوامل سعادت و بهروزی، به گونه ای است که پاره‌ای از آنها تعجب آفرین، برخی حیرت انگیز خواهد بود. از این رو انبوه بی شماری از انسان‌های حقیقت جو که به ‌دنبال واقعیت ناب مفاهیم و معارف هستند، سرگردان و حیران گشته و گاه سرخورده و اندوهگین می شوند. به ‌طور مثال؛ "شکسپیر"، تمام جهان را صحنه نمایش و تمامی مردان و زنان را تنها بازیگران پرده های ‌مختلف که نقش خوشبختی یا بدبختی را ایفا می کنند، می‌داند. او هستی را دارای ورودی و خروجی های خاص خود ‌می داند و انسان ها را صاحبان نقش های فراوان می بیند. "ویکتور هوگو" معتقد است: "خوشبخت کسی است که ‌به یکی از این دو چیز دسترسی دارد: 1- کتاب خوب 2- دوستانی که اهل کتاب باشند." اما "والتر اسکات" شهرت را ‌بنیان خوشبختی دانسته و می گوید: "یک ساعت زندگی با افتخار و با شکوه به یک قرن گمنام زیستن می ارزد." ‌اراده قوی، پلکان پیروزی و خوشبختی در سخن "گوته" است. او بر این باور است که "شرط پیروزی و سعادت ‌یک اراده قوی است، شرایط دیگر اهمیت چندانی ندارد." با تأمل در برخی جوامع در‌می‌یابیم که هنوز بسیاری ‌از افراد گاهی به‌آنجا می رسند که با فال بد، سوء ظن و یا تلقین سیه روزی و بدبختی، کانون پر مهر و محبت ‌زندگی و همسر دلسوز و کوشای خود را از دست داده و با یأس، نومیدی و اندوه کشنده، روزهای پر نشاط و ‌زیبای خود را تلخ و اندوهبارمی کنند و در پایان با نگاهی واژگون به آفرینش و هستی و گمانی بد نسبت به ‌آفریدگار جهان، زندگی خود را خاتمه می دهند! در کنار این نظرات، دیدگاه های دیگری نیز وجود دارد که: ‌‌"خوشبختی و بدبختی" تمامی انسان ها را به دست آنان ندانسته، بلکه امری جبری و سرنوشتی قطعی می داند؛ ‌آینده ای روشن و یا شوم که از پیش از تولد رقم خورده، "پیشانی نوشت" افراد شده،در "کنار گهواره" آنان ‌گذاشته شده و "قسمت" حتمی آنان خواهد بود و بدین گونه از اعماق قلب خود معتقدند سرنوشت هر کس که ‌خوشبختی، رفاه و شادمانی است، هیچ کس توان تغییر آن را ندارد و آینده افرادی که بدبختی، فقر، درد و ماتم ‌است، هر گونه تلاش، تدبیر و تدبر، نقشی در دگرگونی آن نخواهد داشت زیرا قسمت است و قسمت، دست ‌دیگری است نه ما! ‌ ‌مفهوم خوشبختی خوشبختی بر حالت روحی و روانی خاصی از انسان که با احساسی ویژه همراه است اطلاق می گردد؛ به عبارت ‌دیگر، انسان پس از رسیدن به کمالات و اموری که با طبع و فطرت او سازگار است و خواسته ها یا تمایلات او را ‌تأمین می کند به حالتی دست می یابد که آن را خوشبختی می گویند. در اینکه آن حالت چیست و ویژگی آن کدام ‌است آرای مختلفی وجود دارد؛ برخی خوشبختی را به هر نسبت که انسان به آرزوهایش نایل شود، می دانند. برخی ‌تصور می کنند، خوشبختی همان رضایت کامل است و می گویند: "خوشبخت کسی است که نسبت به آنچه دارد ‌رضایت کامل داشته باشد. " ‌بعضی دیگر خوشبختی را در بهره مندی از لذت‌ها می دانند و می گویند: "به هر میزان که استعدادها و قوای فرد ‌بروز و ظهور کند و به کمالاتی نایل گردد، لذت بیشتری می برد و هر چه لذت‌های او بیشتر باشد، خوشبختی‌اش بیشتر ‌است. طبق این آرمان، خوشبختی حقیقی بیش از هر چیز از داشتن چیزهایی که مایه خشنودی هستند سرچشمه می‌گیرد. استاد شهید مرتضی مطهری (رحمه` الله علیه) در نقد و بررسی هر یک از این دیدگاه ها بیاناتی دارند که به ‌طور فشرده در اینجا اشاره می کنیم. وی در رد مساوی بودن سعادت با لذت می فرماید: " انسان مجموعه ای است از قوا و ‌غرایز و استعدادها. انسان هم به زمان حاضر تعلق دارد و هم به زمان آینده، باید همه این جنبه ها را با هم در ‌نظر گرفت و آن گاه حکم کرد که آیا فلان عمل سعادت بخش است یا نه و صرف لذت بخش بودن یک چیز ‌کافی نیست که آن را سعادت بخش بشماریم." ‌ایشان در ادامه می فرمایند: " بسیار اتفاق می افتد که انسان در آرزوی خود اشتباه می کند. پیدایش آرزو تابع میزان ‌فهم و اطلاع انسان است. ممکن است امور زیادی سعادت بخش باشند، اما انسان به دلیل نشناختن و آشنا نبودن با ‌آنها، آن ها را هرگز آرزو نکند، آیا می توان گفت چون سعادت نیل به آرزو است و طفل آرزوی علم ندارد، پس ‌علم برای او سعادت نیست ؟ بسیاری از چیزها را انسان آرزو می کند و سعادت نیست، و بسیاری از چیزها را ‌آرزو نمی کند در حالی که سعادت اوست." چنان که تفسیر سعادت به رضایت نیز صحیح نیست زیرا رضایت، ‌مانند آرزو به سطح فکر و فهم و درک و اراده و همت بستگی دارد، انسان گاهی از آن جهت چیزی را منتهای ‌آرزوی خود قرار نمی دهد و از رسیدن به آن، کمال رضایت حاصل نمی کند که همت بلند ندارد و یا سطح فکرش پایین است. دو نفر را در نظر می گیریم که هدف و آرزوی نهایی یکی از آنها این است که کدخدای دهی بشود و ‌هدف و نهایت آرزوی دیگری این است که شخص اول جهان گردد و بر همه جهان حکومت کند. این دو نفر اگر به آرزوی خود برسند کمال رضایت هر دو حاصل خواهد شد و هر دو به کمال لذت نایل خواهند گشت. ‌بهره آنها هم از لحاظ رضایت و هم از لحاظ لذت مساوی و برابر خواهد بود. ولی موضوع رضایت و لذت آنها متفاوت است. موضوع رضایت و لذت یکی (آن که می خواهد شخص اول جهان گردد) از موضوع رضایت و ‌لذت دیگری عالی تر و کامل تر است. اگر کمال سعادت به این است که انسان حداکثر رضایت را از وضع خود ‌داشته باشد وهیچ گونه نارضایتی در کار نباشد، دو فرد مورد نظر به طور مساوی به کمال سعادت نایل شده اند و هیچ کدام از دیگری سعادتمند تر نیست؛ ولی اگر سعادت، تنها به رضایت بستگی نداشته باشد بلکه کمال و ‌موضوع رضایت نیز دخالت داشته باشد، نمی توان گفت دو نفر مورد نظر دردرجه، سعادتمندند وهردو‌کمال سعادت دارند.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۰۹:۳۱
Shahram Ghasemi
برنامه سبز کردن سطح سیاره مریخ برنامه ای هزار ساله است که بر اساس آن می توان با کمک گرفتن از مهارت انسانها در گرم کردن سیاره های قابل سکونت، سیاره سرخ را تا هزار سال دیگر به سیاره ای سبز تبدیل کرد.برنامه سبز کردن سطح سیاره مریخ برنامه ای هزار ساله است که بر اساس آن می توان با کمک گرفتن از مهارت انسانها در گرم کردن سیاره های قابل سکونت، سیاره سرخ را تا هزار سال دیگر به سیاره ای سبز تبدیل کرد.پاسخ این سئوال که آیا امکان تبدیل کردن سطح منجمد و بدون هوای مریخ به سیاره ای سبز یا تقریبا سبز مانند زمین وجود دارد؟ مثبت است زیرا کاوشگرانی که اکنون بر روی مریخ به جمع آوری اطلاعات مشغولند شواهدی را مبنی بر گرم بودن این سیاره و جاری بودن رودها در سطحی بسیار وسیع در دوران کودکی مریخ ارائه کرده اند. در عین حال اکنون یکی از مهارتهای ساکنان زمین گرم کردن یک سیاره به حدی است که حرارت به بحران تبدیل شود. تنها کافی است مقادیر زیادی گاز گلخانه ای به اتمسفر سیاره افزوده شود. بیشتر دی اکسید کربنی که زمانی مریخ را گرم می کرده است همچنان در این سیاره به شکل منجمد وجود دارد و برای بازگشتن به دوران سبز خود تنها به کمک نیاز دارد. طرح زمینی کردن مریخ در هزار سال بر اساس این طرح مصور سبز کردن مریخ پروژه ای هزار ساله است که از چهار بخش تشکیل شده است: سال صفر آغاز چندین سفر اکتشافی 18 ماهه به مریخ که طی هر یک بخشی از اتاقکهای اقامتگاه انسانها بر روی مریخ نصب می شود. سال 100 به بعد بازتاب دادن نور خورشید با کمک آیینه ها به منظور ذوب دی اکسید کربنهای منجمد مریخی و تشکیل اتمسفر سال 200 به بعد بارش باران و جاری شدن رودها تحت تاثیر آزادسازی کربن سال 600 به بعد گرم شدن سیاره و رشد میکروبها، غنی شدن خاک، گل دادن گیاهان و افزودن اکسیژن به اتمسفر تا انسان و جانداران بتوانند در سیاره تنفس کنند.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۸۹ ، ۱۵:۱۹
Shahram Ghasemi
گاهی اوقات لازم است بعضی قسمت‌های مغز را برای دستیابی به کارکرد صحیح و مناسب تحریک کرد. در گذشته بیشتر این کار توسط دستگاه شوک الکتریکی یا ECT انجام می‌شد. امروزه وسیله دیگری در میادین علمی مطرح شده که عوارض و خطرات بسیار کمتری نسبت به شوک الکتریکی دارد. این دستگاه TMS یا تحریک مغناطیسی جمجمه نام دارد. برخلاف دستگاه شوک که جریان برق را از مغز عبور می‌دهد، این دستگاه هیچ‌گونه جریانی را وارد مغز نمی‌کند و تنها با کمک میدان مغناطیسی به تحریک سلول‌های عصبی می‌پردازد. بدین ترتیب از درد و سایر عوارض جانبی دستگاه شوک هیچ خبری نیست. ضمن اینکه نتایج درمانی TMS در بسیاری از موارد رضایتبخش‌تر از ECT می‌باشد. به گفته متخصصان؛ تحریک مغناطیسی سرتاسر جمجمه (tms) به وسیله Fda برای درمان افسردگی تایید نشده است. اما در اوایل سال جاری هیأت مشاوره ای Fda دریافت که این روش ایمن و بی خطر است اما درعین حال اعضای این هیأت شک و تردید خود را در مورد موثر بودن این روش اظهار داشتند. در این پژوهش جدید، 301 بیمار مبتلا به افسردگی حاد که به داروهای ضد افسردگی پاسخ نداده بودند، شرکت کردند. نیمی از بیماران شرکت کننده از Tms به مدت پنج نوبت در هفته و هر بار به مدت 35 دقیقه استفاده کردند. طول دوره درمان بین چهار تا شش هفته در نظر گرفته شد. باقی بیماران نیز از داروهای معمول و رایج ضد افسردگی استفاده کردند و این در حالی بود که افراد از نوع داروی مصرفی خود آگاهی نداشتند. این پژوهشگران با ارائه نتایج تحقیقات خود در مجله روانپزشکی بیولوژیکال اظهار داشتند که میزان پاسخ و بهبودی در میان مصرف کنندگان Tms نسبت به بیمارانی که از داروهای رایج استفاده می کردند، دو برابر بود. اما جان ایردون یکی از محققان این پژوهش تصدیق کرد که این پاسخ ها و میزان تسکین برای هر دو گروه نسبتاً پایین است زیرا این پژوهش فقط دربرگیرنده بیمارانی بود که نسبت به داروهای گذشته مقاوم بودند. پس از شش هفته پژوهش 14 تا 17 درصد از بیماران که با استفاده از Tms درمان شده بودند، بهبود یافتند. در حالی که این میزان در گروه مصرف کننده داروهای رایج پنج تا هشت درصد بود. دکتر اریردون دراین باره گفت: پیش بینی می‌شود روند تسکین و بهبودی در میان جمعیتی که به داروهای ضد افسردگی مقاومت کمتری نشان می دهند، بیشتر باشد. Tms یک روند غیرتهاجمی است که در بخش بیماران سرپایی استفاده می شود. Tms به هیچ گونه بی حسی نیاز ندارد. در طول جلسه درمانی که 30 تا 45 دقیقه به طول می انجامد بیمار بر روی یک صندلی مخصوص به حالت خوابیده قرار می گیرد درحالی که در این زمان یک وسیله مخصوص مارپیچی میدان مغناطیسی را در خارج از بدن ایجاد می کند. این میدان مغناطیسی باعث القاء جریان الکتریکی در ناحیه ای از مغز می‌شود که انتظار می رود در تنظیم خلق و خو نقش داشته باشد. درمان ها به طور معمول در پنج نوبت در هفته صورت می پذیرد. به گفته دکتر اریردون، بیماران برای بهبودی معمولا به حداقل 10 جلسه درمان نیاز دارند که هر کدام از این جلسات تقریبا 30 دقیقه به طول می انجامد.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۸۹ ، ۱۴:۰۰
Shahram Ghasemi
" رادیوتراپی "  چیست ؟" رادیوتراپی " یکی از روشهای اصلی درمان سرطان محسوب می شود و سالهاست که خدمات رادیوتراپی در کشور ما توسط پزشکان متخصص به بیماران ارائه می گردد. ولی متاسفانه به دلیل باورهای غلط عده ای از بیماران نسبت به عوارض رادیوتراپی ، میزان گرایش عموم به این درمان زیاد نیست. در این میان عدم اطلاع کافی تعدادی از پزشکان در مورد رادیوتراپی به باورهای نادرست. دامن می زند . در این خصوص ، گفتگویی با دکتر " بهرام مفید "‌رادیوتراپیست و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شده است.رادیوتراپی یعنی چه ؟ رادیوتراپی یعنی از بین بردن تومورهای بدخیم توسط اشعه دادن به آن ، که این اشعه شامل انواع ایکس و گاما میشود.آیا همزمان با از بین رفتن تومور ، سلولهای مجاور آسیب می بینند و آیا نگرانی بیماران نسبت به عوارض رادیوتراپی ،‌به جاست ؟ درست است که همزمان ، سلولهای اطراف تومور آسیب می بینند و این مسلما" یکی از عوارض رادیوتراپی است ، اما بیماران نباید در این مورد نگران باشند زیرا پزشک قبل از درمان ، کاملا" به این مساله توجه می کند و با توجه به منطقه تومور، میزان اشعه را طوری تنظیم می کند که کمترین آسیب به سلولهای اطراف برسد. درغیر اینصورت با یک بار اشعه دادن به میزان زیاد ، تومور به یکباره از بین می رفت و آسیب فراوانی نیز وارد می شد که قابل جبران نبود. در حقیقت آسیب سلولهای اطراف ، یک محدودیت برای رادیوتراپیست محسوب می شود.آیا میزان اشعه مورد استفاده در مورد تمام اندام ها، یکسان است ؟ خیر میزان اشعه براسا س نوع و محل تومور انتخاب میشود. برای اندام های حساسی مثل ریه ، روده و معده میزان اشعه کمتر و برای دست و پا اشعه قوی تری استفاده خواهد شد.عوارض جانبی رادیوتراپی چیست ؟ مهمترین عارضه جانبی رادیوتراپی ، عوارض پوستی و سوختگی محل مورد نظر است . ولی منظور از سوختگی در 90 درصد موارد تنها تغییر رنگ پوست و به ندرت سوختگی های درجه اول است . گاهی سوختگی از درجات بالاتر هم اتفاق می افتد که شیوع بسیار کمی دارد و بیماران نباید نگران این قضیه باشند. اصولا مشکل رادیوتراپی در جامعه ما نگرانی مردم از سوختگی است . ولی با افزایش سطح تبحر پزشکان و دستگاههای جدید این مشکل ، بسیار کم اتفاق می افتد.سایر عوارض رادیوتراپی بستگی به محل تومور دارد . مثلا" پس از اشعه دادن به تومورهای شکم ، تا مدتی عوارضی مثل اسهال ، مشکلات گوارشی و سوزش ادرار دیده میشود که دائمی نیست .چه کسانی نمی توانند تحت درمان با رادیوتراپی واقع شوند ؟ دو دسته از افراد نمی توانند از رادیوتراپی استفاده کنند. گروه اول خانم های باردار هستند که مطلقا" نمی توانند تحت درمان واقع شوند. دسته بعدی افرادی هستند که قبلا" تحت درمان دوره ای با اشعه قرار گرفته اند. در مورد این افراد ، درصورت عود تومور و لزوم استفاده مجدد از اشعه ، از دوز پایین تر اشعه استفاده می شود.آیا تمام سرطان ها با رادیوتراپی قابل درمان هستند ؟ خیر. درسرطانهایی مثل لوسمی ( نوعی سرطان خون) که سلولهای سرطانی در کل گردش خون وجود دارند نمی توان از اشعه استفاده کرد. اما در تومورهای اندام های مختلف مثل تومور روده یا ریه از رادیوتراپی استفاده زیادی میشود. در واقع 60? از بیماران برای این قسمت از درمان ارزشی قایل نیستند و بیشتر تمایل به شیمی درمانی دارند. چون رادیوتراپی هنوز برای مردم کاملا" شناخته شده نیست.چرا بیماران ارزش زیادی برای رادیو تراپی قائل نیستند و برای حل این مشکل چه باید کرد ؟شاید یکی از دلایل این باشد که ما در ایران یک مرکز کامل و مجهز مختص سرطان نداریم . تا تمام مراحل درمان سرطان از قبیل جراحی ، رادیولوژی مخصوص ، شیمی درمانی و رادیوتراپی را پوشش دهد. در ضمن مراکز درمانی ما به نسبت حجم بالای بیماران ، بسیار محدود است و علاوه بر همه این ها میزان اطلاع پزشکان عمومی و حتی برخی متخصصین نسبت به رادیوتراپی بسیار کم است بنابراین بیماران به درمانهای دیگر سوق داده می شوند.برای آشنایی بیشتر مردم رسانه ها ، خصوصا" صدا و سیما نقش بسیار مهمی دارند تا رادیو تراپی نقش موثر آن برای عموم مردم بیشتر معرفی شود. البته در حال حاضر متاسفانه به دلیل تعداد زیاد مبتلایان به سرطان ، کم کم مردم بیشتر با رادیوتراپی آشنا می شوند.آیا رادیوتراپی توسط بیمه های دولتی پوشش داده می شود ؟بیمه های دولتی ، رادیوتراپی درمراکز دولتی را پوشش می دهند. اما چون مراکز دولتی پاسخ گوی تعداد زیاد بیماران نیستند، مراکز خصوصی مطرح میشوند و متاسفانه بیمه ها با مراکز خصوصی به سختی قرار داد می بندند و هزینه ای هم که توسط بیمه پرداخت می شود ناچیز است . شاید بتوان مشکل دیگر رادیوتراپی را هزینه بالای آن عنوان کرد.در حال حاضر چه پیشرفت هایی در زمینه رادیوتراپی صورت گرفته است ؟ یکی از نقاط عطف علم رادیوتراپی ، اختراع دستگاههای شتاب دهنده است که امروز ه به بازار آمده است و مراکز محدودی هم در تهران و شهرستانها دارای این دستگاه هستند. در دستگاه شتاب دهنده اشعه با انرژی بیشتری به زیر پوست انتقال داده میشود و عوارض پوستی آن بسیار کم است و توموری که در عمق واقع شده است ، انرژی بالایی دریافت کرده و درمان موثرتر است و قسمت های مجاور تومور هم کمتر هدف اشعه واقع می شوند. پیشرفت دیگری که در زمینه رادیوتراپی مطرح است ایجاد روش های سه بعدی است که توسط سی تی اسکن ابتدا نقشه تومور از جهات مختلف کشیده میشود و زمانی که اشعه داده میشود دقیقا" اشعه به خود تومور اصابت کرده و حتی زمانی که تومور تغییر جهت می دهد ، دستگاه نیز جهت خود را عوض می کند و باز دقیقا" به خود تومور اشعه داده می شود و اندام ها و سلول های اطراف از آسیب در امان می مانند و عوارض جانبی درمان به حداقل می رسد. منبع: prin.irبه نقل از سایت medisna.ir
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۸۹ ، ۱۳:۵۳
Shahram Ghasemi
مراحل انجام یک آزمون آنژیوگرافیهدف از انجام آزمون آنژیوگرافی تهیه تصاویر از شریانها )آرتریوگرافی)و وریدها)ونوگرافی(می باشد که این شریانها به طور سلکتیو توسط کاتتر انتخاب میشوند .مهمترین عمل هم درطی انجام این آزمون جهت رسیدن به هدف که همانا تهیه آنژیوگرام از شریانها می باشد،‌‌وارد کردن کاتتر به مدخل شریان مورد نظر می باشد . برای رسیدن به این منظور بایستی در ابتدا کاتتر را به نحوی وارد شریان کرد . چندین راه جهت انجام این عمل وجود دارد ، که با توجه به شرایط بیمار و برخی شرایط خاص ،‌ یکی از این روشها را انتخاب می کنیم . این روشها عبارتند از :1-     ورود کاتتر از طریق شریان فمورال ( femoral artery )2-     ورود کاتتر از طریق شریان براکیال ( brachial artery )3-     ورود کاتتر از طریق شریان آگزیلاری ( axillary artery )4- ورود کاتتر از طریق آئورت شکمی ( با  توجه  به  عبور سوزن پونکسیون از کنار مهره های کمری به روش Translumbar    معروف است )بهترین و مطمئن ترین راه جهت هدایت کاتتر ، انجام آنژیوگرافی از طریق پونکسیون شریان فمورال می باشد که با روش سلدینگر انجام می شود و از ایمنی بالایی در مقایسه با سایر روشها برخوردار است . در این روش پونکسیون شریان فمورال ،‌ پائین تر از لیگامان اینگوینال انجام می شود .نحوه پونکسیون شریان فمورال :پس از تزریق لیدوکائین در محل پونکسیون جهت ایجاد بی حسی موضعی در اطراف شریان فمورال ، سوزن پونکسیون وارد شریان شده ، پس از اطمینان از اینکه سوزن در داخل شریان قرار دارد ، ماندرن سوزن را خارج کرده و با مشاهده خروج خون از سوزن ، بلافاصله سیم راهنما از داخل سوزن وارد شریان شده و در داخل شریان به اندازه مورد نیاز پیش برده می شود ، سپس سوزن را خارج کرده و شیت شریانی(vascular sheath) با کمک دایلیتور ( dilator ) از روی سیم راهنما وارد شریان می شود . در این موقع ، سیم راهنما و دایلیتور را خارج کرده و فقط شیت در محل پونکسیون قرار می گیرد .*توجه داشته باشید که تمامی مراحل انجام آزمون بایستی به طریق استریل انجام شود.قرار گرفتن شیت در داخل شریان این کمک را می کند که برای هدایت کاتتر و نیز تعویض کاتترها در موقع لزوم ، مشکلی برای وارد کردن مجدد کاتتر دیگر وجود نداشته باشد . این در حالی است که در گذشته قبل از ابداع شیت ،‌ از سیم راهنمای بلند استفاده می شد و جهت تعویض کاتتری که در داخل شریان است با یک کاتتر دیگر ، ابتدا بایستی سیم راهنما از طریق کاتتر وارد شریان شود و سپس کاتتر خارج گردد و مجدداً‌ کاتتر دیگری که قرار است وارد شریان بیمار شود از روی سیم راهنما وارد شریان می شود .این روش وقت گیر بوده و راحتی کار در هنگام استفاده از شیت را نیز دارا نمی باشد .پس از قرارگرفتن شیت درشریان بیمار ،‌ رادیولوژیست تحت هدایت فلوروسکوپی کاتتر را به سمت شریان مورد نظر هدایت می کند و با انجام مانورهای لازم برروی کاتتر آن را وارد مدخل شریان مورد نظر می کند . در این هنگام پس از مطمئن شدن از محل قرارگیری کاتتر ( به واسطه تست با ماده حاجب ) ، انژکتور را به سر کاتتر وصل کرده و حجم مورد تزریق و میزان تزریق در ثانیه برای دستگاه انژکتور مشخص می شود . همچنین تیوب اشعه xبر روی ناحیه مورد نظر که قرار است از آن آنژیوگرام تهیه شود ، سانترشده و با توجه به نوع آزمون و آنچه قرار است مورد بررسی قرار گیرد ،‌ تعداد اکسپوزها در ثانیه ( ( FPS ) Frames Per Second ) و زمان تأخیر برای اکسپوز ( در صورت لزوم ) تعیین شده و اکسپوز انجام می شود .پس از تهیه نماهای مورد نظر و نیز درصورت لزوم ، انتخاب شریانهای دیگر توسط هدایت کاتتر و تهیه تصاویر آنژیوگرام ، کاتتر از شریان خارج شده و پس از آن شیت نیز از شریان خارج شده و شریان در بالای محل پونکسیون  (proximal  نسبت به محل پونکسیون ) توسط  هر دو  دست به طور صحیح  فشار داده   می شود( کمپرس می شود ) تا اینکه خونریزی از محل پونکسیون قطع شود . پس از اطمینان از قطع خونریزی محل پونکسیون توسط گاز استریل پانسمان شده و کیسه شن ( به مدت 2 الی 4 ساعت ، بسته به شرایط انجام آنژیوگرافی )بالای محل پونکسیون قرار می گیرد تا خونریزی کاملاً قطع شود.پس از اتمام آزمون نیز بیمار بایستی به مدت 8-6 ساعت کاملاً استراحت نماید ( complete bed rest ) تا احتمال خونریزی مجدد بر اثر حرکت بیمار از بین برود .منبع: prin.ir
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۸۹ ، ۱۸:۰۶
Shahram Ghasemi
سنسورها اغلب برای درک اطلاعات تماسی، تنشی، مجاورتی، بینایی و صوتی به‌کار می‌روند. عملکرد سنسورها بدین‌گونه است که با توجه به تغییرات فاکتوری که نسبت به آن حساس هستند، سطوح ولتاژی ناچیزی را در پاسخ ایجاد می‌کنند، که با پردازش این سیگنال‌های الکتریکی می‌توان اطلاعات دریافتی را تفسیر کرده و برای تصمیم‌گیری‌های بعدی از آن‌ها استفاده نمود.  سنسورها را می‌توان از دیدگاه‌های مختلف به دسته‌های متفاوتی تقسیم کرد که در ذیل می‌آید:  a.  سنسور محیطی: این سنسورها اطلاعات را از محیط خارج و وضعیت اشیای اطراف ربات، دریافت می‌نمایند.  b.  سنسور بازخورد: این سنسور اطلاعات وضعیت ربات، از جمله موقعیت بازوها، سرعت حرکت و شتاب آن‌ها و نیروی وارد بر درایورها را دریافت می‌نمایند.c.  سنسور فعال: این سنسورها هم گیرنده و هم فرستنده دارند و نحوه کار آن‌ها بدین ترتیب است که سیگنالی توسط سنسور ارسال و سپس دریافت می‌شود.  d.  سنسور غیرفعال: این سنسورها فقط گیرنده دارند و سیگنال ارسال شده از سوی منبعی خارجی را آشکار می‌کنند، به‌ ‌همین دلیل ارزان‌تر، ساده‌تر و دارای کارایی کمتر هستند. سنسورها از لحاظ فاصله‌ای که با هدف مورد نظر باید داشته باشند به سه قسمت تقسیم می‌شوند:  §سنسور تماسی: این نوع سنسورها در اتصالات مختلف محرک‌ها مخصوصا در عوامل نهایی یافت می‌شوند و به دو بخش قابل تفکیک‌اند.   i.سنسورهای تشخیص تماس   ii.  سنسورهای نیرو-فشار  §سنسورهای مجاورتی: این گروه مشابه سنسورهای تماسی هستند، اما در این مورد برای حس کردن لازم نیست حتما با شی در تماس باشد. عموما این سنسورها از نظر ساخت از نوع پیشین دشوارترند ولی سرعت و دقت بالاتری را در اختیار سیستم قرار می‌دهند. دو روش عمده در استفاده از سنسورها وجود دارد:   i.  حس کردن استاتیک:در این روش محرک‌ها ثابت‌اند و حرکت‌هایی که صورت می‌گیرد بدون مراجعه لحظه‌ای به سنسورها صورت می‌گیرد.به عنوان مثال در این روش ابتدا موقعیت شی تشخیص داده می‌شود و سپس حرکت به سوی آن نقطه صورت می‌گیرد.   ii.  حس کردن حلقه بسته:در این روش بازوهای ربات در طول حرکت با توجه به اطلاعات سنسورها کنترل می‌شوند. اغلب سنسورها در سیستم‌های بینا این‌گونه‌اند.  حال از لحاظ کاربردی با نمونه‌هایی از انواع سنسورها در ربات آشنا می‌شویم:  a.  سنسورهای بدنه (Body Sensors) : این سنسورها اطلاعاتی را درباره موقعیت و مکانی که ربات در آن قرار داردفراهم می‌کنند. این اطلاعات نیز به کمک تغییر وضعیت‌هایی که در سوییچ‌ها حاصل می‌شود، به دست می‌آیند. با دریافت و پردازش اطلاعات بدست آمده ربات می‌تواند از شیب حرکت خود و این‌که به کدام سمت در حال حرکت است آگاه شود. در نهایت هم عکس‌العملی متناسب با ورودی دریافت شده از خود بروز می‌دهد. b.  سنسور جهت‌یاب مغناطیسی(Direction Magnetic Field Sensor): با بهره‌گیری از خاصیت مغناطیسی زمین و میدان مغناطیسی قوی موجود، قطب‌نمای الکترونیکی هم ساخته شده است که می‌تواند اطلاعاتی را درباره جهت‌های مغناطیسی فراهم سازد. این امکانات به یک ربات کمک می‌کند تا بتواند از جهت حرکت خود آگاه شده و برای تداوم حرکت خود در جهتی خاص تصمصم‌گیری کند.این سنسورها دارای چهار خروجی می‌باشند که هرکدام مبین یکی از جهت‌ها است. البته با استفاده از یک منطق صحیح نیز می‌توان شناخت هشت جهت مغناطیسی را امکان‌پذیر ساخت. c.  سنسورهای فشار و تماس (Touch and Pressure Sensors) : شبیه‌سازی حس لامسه انسان کاری دشوار به نظر می‌رسد. اما سنسورهای ساده‌ای وجود دارند که برای درک لمس و فشار مورد استفاده قرار می‌گیرند. از این سنسورها در جلوگیری از تصادفات و افتادن اتومبیل‌ها در دست‌اندازها استفاده می‌شود. این سنسورها در دست‌ها و بازوهای ربات‌ هم به منظورهای مختلفی استفاده می‌شوند.مثلا برای متوقف کردن حرکت ربات در هنگام برخورد عامل نهایی با یک شی. همچنین این سنسورها به ربات‌ها برای اعمال نیروی کافی برای بلند کردن جسمی از روی زمین و قرار دادن آن در جایی مناسب نیز کمک می‌کند. با توجه به این توضیحات می‌توان عملکرد آن‌ها را به چهار دسته زیر تقسیم کرد: 1- رسیدن به هدف، 2- جلوگیری از برخورد، 3- تشخیص یک شی. d.  سنسورهای گرمایی (Heat Sensors): یکی از انواع سنسورهای گرمایی ترمینستورها هستند. این سنسورها المان‌های مقاومتی پسیوی هستند که مقاومتشان متناسب با دمایشان تغییر می‌کند. بسته به اینکه در اثر گرما مقاومتشان افزایش یا کاهش می‌یابد، برای آن‌ها به ترتیب ضریب حرارتی مثبت یا منفی را تعریف می‌کنند. نوع دیگری از سنسورهای گرمایی ترموکوپل‌ها هستند که آن‌ها نیز در اثر تغییر دمای محیط ولتاژ کوچکی را تولید می‌کنند. در استفاده از این سنسورها معمولا یک سر ترموکوپل را به دمای مرجع وصل کرده و سر دیگر را در نقطه‌ای که باید دمایش اندازه‌گیری شود، قرار می‌دهند. e.  سنسورهای بویایی (Smell Sensors): تا همین اواخر سنسوری که بتواند مشابه حس بویایی انسان عمل کند، وجود نداشت. آنچه که موجود بود یک‌سری سنسورهای حساس برای شناسایی گازها بود که اصولا هم برای شناسایی گازهای سمی کاربرد داشتند. ساختمان این سنسورها به این صورت است که یک المان مقاومتی پسیو که از منبع تغذیه‌ای مجزا، با ولتاژ 5+ ولت تغذیه می‌شود، در کنار یک سنسور قرار دارد که با گرم شدن این المان حساسیت لازم برای پاسخ‌گویی سنسور به محرک‌های محیطی فراهم می‌شود. برای کالیبره کردن این دستگاه ابتدا مقدار ناچیزی از هر بو یا عطر دلخواه را به سیستم اعمال کرده و پاسخ آن را ثبت می‌کنند و پس از آن این پاسخ را به عنوان مرجعی برای قیاس در استفاده‌های بعدی به کار می‌‌برند. اصولا در ساختمان این سیستم چند سنسور، به طور همزمان عمل می‌کنند و سپس پاسخ‌های دریافتی از آن‌ها به شبکه‌ عصبی ربات منتقل شده و تحلیل و پردازش لازم روی آن صورت می‌گیرد. نکته مهم درباره کار این سنسورها در این است که آن‌ها نمی‌توانند یک بو یا عطر را به طور مطلق انداره‌ بگیرند. بلکه با اندازه‌گیری اختلاف بین آن‌ها به تشخیص بو می‌پردازند. f.  سنسورهای موقعیت مفاصل : رایج‌ترین نوع این سنسورها کدگشاها (Encoders) هستند که هم از قدرت بالای تبادل اطلاعات با کامپیوتر برخوردارند و هم اینکه ساده، دقیق، مورد اعتماد و نویز ناپذیرند. این دسته انکدرها را به دو دسته می‌توان تقسیم کرد:   i.  انکدرهای مطلق: در این کدگشا ها موقعیت به کد باینری یا کد خاکستری BCD (Binary Codded Decible ) تبدیل می‌شود. این انکدرها به علت سنگینی و گران‌قیمت بودن و اینکه سیگنال‌های زیادی را برای ارسال اطلاعات نیاز دارند، کاربرد وسیعی ندارند. همانطور که می‌دانیم به‌کار گیری تعداد زیادی سیگنال درصد خطای کار را افزایش می‌دهد و این اصلا مطلوب نیست. پس از این انکدرها فقط در مواردی که مطلق بودن مکان‌ها برای ما خیلی مهم است و مشکلی هم از احاظ بار فابل تحمل ربات متوجه ما نباشد، استفاده می‌شود.   ii.  انکدرهای افزاینده: این کدگشا ها دارای قطار پالس و یک پالس مرجع که برای کالیبره کردن بکار می‌رود هستند، از روی شمارش قطارهای پالس نسبت به نقطه مرجع به موقعیت مورد نظر دست می‌یابند. از روی فرکانس (عرض پالس‌ها) می‌توان به سرعت چرخش و از روی محاسبه تغییرات فرکانس در واحد زمان (تغییرات عرض پالس) به شتاب حرکت دوارنی پی برد. حتی می‌توان جهت چرخش را نیز فهمید. فرض کنید سیگنال‌های A و B و C سه سیگنالی باشند که از کدگشا بهکنترل‌کننده ارسال می‌شود. B سیگنالی است که با یک چهارم پریود تاخیر نسبت به A. از روی اختلاف فاز بین این دو می‌توان به جهت چرخش پی برد. منبع:ewa.ir
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۸۹ ، ۰۸:۴۹
Shahram Ghasemi