GAMMA knifeگاما نایف
دستگاهی است که با استفاده از پرتو گاما در جراحی مغز واعصاب از ان استفاده
میشود.این دستگاه توسط دو جراح سوئدی به نامهای borje
larssonوlars leksell تکمیل شدو برای بار اول در در موسسه
karolinska در استکهلم سوئد درسال۱۹۶۸به کار گرفته شد.سومین
دستگاه در کشور انگلستان توسط MR DAVID FORSTER در سال ۱۹۸۵نصب
و راه اندازی شد .هم اکنون بیشتر از ۱۰۰ سایت گاما نایف در سراسر دنیا وجود دارد و
بیش از 100000 بیمار در ان تحت معالجه قرار دارند. انورمالیهای مغزی مانند تومورها وAVM
های مغز قبل ان با جراحی یا رادیوتراپی درمان می شدند.ولی در گاما نایف از روشی
غیر تهاجمی بنام stereotactic radiosurgery استفاده میشود
.گامانایف
در واقع به جراح مغز و اعصاب این امکان را می دهد که جراحیهای مغز را بدون
استفاده از تیغ
جراحی و فقط با استفاده از پرتو انجام دهد. اشعه مورد استفاده در گاما
نایف از ۲۰۱ چشمه از هم جدا تولید می شود و با استفاده از DOSE PLANNing به
یک باریکه اشعه بسیار کنترول شدهبه هدف مورد نظر در مغز تابیده میشود.این کار توسط
کامپیوترهای بسیار سریع محاسبه میشود. دز تابشی دقیقآ بر اساس موقعیت اندازه و
شکل هدف محاسبه می شود بطوریکه هدف را کاملآ نابودکرده ولی بر روی بافتهای
سالم اطراف کمترین اثر را می گذارد. در این روش بیمار هیچگونه دردی را احساس نمی کند ومی تواند
خیلی زود پس از جراحی فعالیتهای عادی خود را از سر بگیرد.کاربرد گاما نایف :۱-تومورها
: گامانایف روی غالب انواع تومورها ی مغزی موثر است :اکوستیک
نوروهاادنوهای
هیپوفیز کرانیو فارینژیوها مننژیوما کندروسارکوما متاستاز و . . . سرعت درمان بستگی به نوع
تومور و رشد ان دارد مثلآ متاستازها خیلی سریع از بین میروند ولی دوره درمان اکوستیک
نوروها ممکن است چند ماه طول بکشد.اهمیت گاما نایف زمانی اشکار میشودکه برای درمان METASTATIC
BRAIN CANCER نیاز به جراحی باز جمجمه باشد.بهترین نتیجه درمانزمانی است که اندازه
تومور کمتر از یک سانتی متر باشد.گامانایف موجب محدودیت رشد تومور وانقباض و چروکیدگی ان در
حدود ۹۰ در صد موارد می شود.۲-AVM ارتباط غیر طبیعی شریان و
ورید( Arteriovenous Malformations )AVM
یک بیماری مادرزادی است که به صورت انورمالی در شریان وعروق در مغز ایجاد
می شودوممکن است باعث سر درد و در نهایت خونریزی مغزی شودکه در این صورت
مجب سکته مغزی با فلج یا احتمالآمرگ می شود.اغلب AVM ها می بایستی درمان شوند یا
میزان ریسک ان کاهش یابد. بهبود AVM با گامانایف تدریجی است وبعد از ۲ تا ۳ سال اتفاق
می افتد.موفقیت ان بین ۶۵تا ۱۰۰ درصد است که ان هم بسته به اندازه و موقعیت AVM
دارد.از عوارض درمان میتوان به سستی موقت و عدم تعادل در ۱۰ تا ۱۵ در صد بیماران
اشاره کرد ولی عارضه ماندنی درمان که حالتی پیچیدهاست در ۵
درصد بیماران باقی می ماند که از ان جمله می توان به خونریزی مغزی در طی
درمان اشاره کرد
که ان هم به علت فاصله ۲ الی ۳ ساله
درمان است . ۳-Acoustic Neuroma )Vestibular Schwanomaاین تومور هشتمین تومور
خوش خیم مغز میباشد و اغلب موجب کا هش شنوایی و ایجاد صدای زنگدر گوش وعدم تعادل میشود .گامانایف
می تواند رشد تومور را متوقف کند. عدم درمان این تومور موجبکری میشود ولی درمان موجب
کاهش سایز تومور در ۹۰ درصد بیماران و برگشت شنوایی در ۳۰
درصدبیماران
می شود.۴-بیماری پارکینسون۵-اختلالات لرزشی فامیلی
familial tremor۶-درد عصب Trigeminal
Neuralgia Tic Douloureauxاین بیماری به صورت حمله
مداوم و غیر قابل پیش بینی در صورت هنگام انجام کارهای نرمال مانند لمس صورت غذا خوردن
یا صحبت کردن اشکار میشود.و ممکن است در هر جای صورت مانندپیشانی یا فک اتفاق
بیافتد و به صورت دوره ای است . طوری که به تدریج دوره های بدمن درد ان کاهش می یابد . از عوارض
بعد درمان با گامانایف می توان به بی حسی قسمتی از صورت بعد ازدرمان اشاره کرد .مزایای گامانایف:۱- غیر تهاجمی است
۲-زمان اقامت کوتاه در بیمارستان ۳-کاهش خطرات ناشی از عمل ۴-هزینه در مان با گاما
نایف حدود ۲۵ تا۳۰ درصد کمتر از جراحی براورد شده است.در این روش چون جراحی باز
انجام نمی شود امکان خونریزی و عفونت از بین میرودعوارض:
عوارض جانبی ملایم وبستگی به محل ضایعه دارد:تهوع ریزش موضعی موی
سر سر درد اماده سازی بیمار :تراشیدن موی سر به
کارکنان کمک می کند تا فریم سر را بهتر و دقیقتر قرار دهند. از بیماران
خواسته می
شود که از نیمه شب قبل NPO باشندو چیزی نخورند و
ننوشند.بهتر است دوستان ویا اقوام خودرا جهت همراهی در بخش به همراه بیاورند.روز
درمان: یک IV باز از دست بیمار مورد نیاز است
تا با تزریق سرم از دهیدراته شدن بیماردر حینانجام درمان جلوگیری شود .
زیرا در زمان انجام درمان بیمار قادر به خوردن و اشامیدن نمی باشد.فریم سر دستگاهی است که
مختصات مورد نظر در مغز را به طور کاملآ دقیق مشخص می کند .چرا که پرتو گاما با ید
دقیقآبه هدف مورد نظر اصابت کند.شاید این مورد حیاتی ترین بخش در گاما
نایف با شد.
فریم سر از جنس الومینیوم سبک با وزنkg ۳ ساخته می شود. قبل
از نصب فریم به جمجمه محل بسته شدن پیچهای ثابت کننده ان رابا سوزن نازک به صورت
موضعی در پوست بی حس می کنند. این وضعیتبرای بیمار دردی نداشته فقط کمی ایجاد فشار بر
روی جمجمه کرده که انهم پس از حدود ۱۵ دقیقه بر طرف می شود. این فریم تا پایان کار روی
سر می ماند.تصویر
برداری:برای در مان تومورها کلیشه ct و یا MRI لازم است زیرا
این تصاویر موقعیت تومور را بهتر نشان می دهند.گاهی اوقات هر دو نوع
توصیه می شود . جهت AVM ویا مشکلات عروقی دیگر انژیو گرافی DSA پیشنهادمیشود.طرح و نقشه درمانی:نقشه درمانی توسط جراح
مغز و اعصاب و افراد تیم تهیه شده و کلیه اطلاعات و محاسبات میزان پرتوی تحت تابش در کامپیوتر
مرکزی گامانایف بر نامه ریزی شده است. درمان:منبع پرتودهی در گامانایف
کبالت ۶۰ میباشد.بیمار روی تخت قرار گرفته و سر همراه فریم داخل یک کلاهخود قرار
میگیرد.این
کلاهخود دارای ۲۰۱ سوراخ میباشد و هر کدام از انها پرتوی مشخصه خود را با زاویه
مخصوص به خود ارسال میکند تا به بافت سالم اسیبی وارد نشود. بیمار از طریق میکروفون و
دوربینی که در اتاق تعبیه شده با پزشک و کارکنان ارتباط خواهد داشت . زمان درمان بسته
به اندازه منطقه درمان و میزان پرتوی موثر جهت درمان ممکن است ۴-۲ ساعت طول
بکشد.پس از اتمام درمان تخت به عقب برگشته و توسط زنگی که تعبیه شده به تیم اتمام ان
اطلاع داده خواهد شد. سپس فریم سر فورآ برداشته شده در اثر بسته شدن پیچهاروی پوست سر خونریزی کمی
ایجاد میشود که با یک بانداژ ساده بر طرف خواهد شد.ممکن است بیماراحساس سر درد و سر گیجه
داشته با شد. بیمارانی که انژیوگرافی داشته اند قبل از ترخیص نیاز به ۸ساعت استراحت دارندو به
دلیل تخریب تومور یا DNA ان مایعات بدن باید جایگزین شوند. منابع: ۱- اینترنت ۲-مجله پرتونگار irsa هرگاه
رادیوگرافی با اشعهِ X از برخی بافت های مختلف به دلیل نزدیکی چگالی و
ضخامت آن بافتها نتواند کنتراست کافی برای تشخیص ایجاد کند از مواد حاجب
استفاده میشود. حتی در چنین حالتی نیز جزئیات برخی از اندامها نظیر غدهِ
تیروئید و کبد نمیتواند از طریق رادیوگرافی آشکار شود. علاوه بر این
استفاده از کنتراست مصنوعی در رادیوگرافی موجب جابجایی یا تخریب ساختار
طبیعی بافت میشود و بنابراین اطلاعات کافی به دست نمیآید.خوشبختانه استفاده از داروهای رادیواکتیو می تواند رادیوگرافی را
کامل کند. به طور کلی در تکنیکهای رادیوایزوتوپی چون مقادیر مختلفی از
جسم رادیواکتیو جذب میشود میتوان اندازه، شکل و موقعیت یک اندام یا فضای
اشغالی تغییر جسم بافت را نسبت به محیط اطراف یا توزیع بعضی مواد در اندام
را بررسی کرد.از آنجا که تکنیکهای رادیوایزوتوپی بلافاصله هر گونه
تغییر فعالیتی را آشکار میکنند، قادر هستند شرایط پاتولوژیک راخیلی زودتر
از تکنیکهای دیگر آشکار کنند.در گذشته برای اندازه گیری و تعیین
جزئیات توزیع یک ماده در سیستم موردنظر از شمارنده سنتیلاسیونی (جرقهزن)
که بجز یک روزن کوچک به خوبی با سرب پوشیده شده و در یک لحظه فقط قسمت
کوچکی از بدن را می بیند استفاده میشد. این شمارنده بر روی انداممورد
نظر به آرامی و در خط راست به طرف جلو و عقب حرکت می کرد و از این طریق
تمام منطقه اسکن میشد.Scanning
با آشکارسازی هایی که اشاره شد، به خاطر آن که باید در سطح بدن بیمار بر
روی موضع حرکت کنند، مدت زیادی به طول میانجامید، از این رو اغلب از
آشکارسازهای سنیتلاسیون آنژه (یا دوربین گاما) استفاده میشود که در سال
1985 توسط آنژه برای تصویربرداری ساخته شد.در ابتدا از آشکارسازیهای
آنژهای که قطر میدان دید آنها تقریبا cm25 بود استفاده می شد. ولی در سال
های اخیر این میدان وسیع تر شده و کریستال های با قطر قابل استفادهِ تا
cm60 و بیشتر نیز تهیه شده اند. این افزایش ابعاد میدان دید، به همراه
بهبود قدرت تفکیک و سرعت سیستم، آشکارسازهای سنتیلاسیون را یک دستگاه
تشخیصی همیشگی ساخته است.نحوه تصویربرداری در
ابتدا به بیمار یک رادیوایزوتوپ تزریق می شود، پس از مدتی مادهِ
رادیوایزوتوپ توسط عضو مورد نظر جذب و شروع به تابش اشعه گاما می کند فوتون
های تابش شده از عضو موردنظر به کلیماتور برخورد کرده و کلیماتور آن دسته
از پرتوهای گامایی را که به موازات حفره هایش حرکت می کنند به طرف کریستالعبور
میدهد، با برخورد پرتوها به کریستال،کریستال شروع به جرقه زدن می کند شکل
(1).
در واقع این عمل کلیماتور موجب میشود که جرقه های نورانی در
کریستال، تصویری از توزیع رادیوایزوتوپ در زیر آن را، ایجاد کنند. تعداد
اشعه گامایی که به هر نقطه از کریستال میرسند مستقیما متناسب با مقدار
رادیوایزوتوپ موجود در ناحیه پایین آن است. اشعههایی که در جهتی غیر
از کلیماتور حرکت میکنند و آنهایی که به سرب آن برخورد میکنند در ایجاد
تصویر نقشی ندارند. همچنین اگر پرتوی بدون آنکه جذب کلیماتور و کریستال شود
از میان آنها عبور کند تصویری تولید نمیکند.بنابراین دیده می شود که
فقط درصد کمی از اشعهِ گامای نشر شده توسط اندام نشاندار، آشکار میشوند و
ایجاد تصویر میکنند. با جذب اشعهِ گاما در یک نقطه از کریستال فوتون های
نورانی تولید میشوند که شدت آنها مستقیما متناسب با انرژی اشعه گامای جذب
شده است.موقعیت جرقه های نورانی توسط لامپ های فتومولتی پلایر (PM)
که در پشت کریستال قرار می گیرند، تعیین میشود. به این صورت که تیوب های
PMT نور تولید شده در کریستال را به پالس های الکتریکی تبدیل میکند.یک
لایه شفاف میان کریستال و لامپ های PM قرار دارد تا بین آن ها ارتباط
اپتیکی برقرار کند. مشخصهِ اپتیکی این لایه اثر خیلی مهمی در قدرت تفکیک و
یکنواختی میدان این نوع آشکار سازها دارد. در مرحله بعد مدار الکترونیکی
تعیین مکان، موقعیت پالسها را تشخیص داده و آن را به بورد پردازش
میفرستد. بورد پردازش، پس از اعمال پردازشهای موردنیاز بر روی سیگنالهای
دریافتی آن را برای نمایش به مانیتور کامپیوتر می فرستد و به این ترتیب
تصویر عضو موردنظر بر روی صفحهِ مانیتور نمایش داده می شود. بلوک دیاگرام گاماکمرادر
شکل (2) بلوک دیاگرام گاماکمرا نمایش داده شده است. گاماکمرا به طور کلی
شامل دو قسمت سر (Gantry) و کنسول است. سر دستگاه به عنوان آشکار ساز
اشعهِ گاما است و شامل اجزایی است که در شکل دیده می شود. این
قسمت اشعه گامای ورودی را جذب و علایم الکتریکی مطابق با همان محلهایی که
جذب انجام شده تولید میکند واین علایم را به کنسول میفرستد. در
کنسول علایم یاد شده به طور الکترونیکی ظاهر می شوند و در جهت ایجاد تصویر
بر روی صفحه مانیتور به کار میروند. سر(Gantry)در
شکل (3) قسمت سر (Gantry) گاماکمرا با جزئیات بیشتری نشان داده شده است
که در ادامه به شرح تکتک جزئیات آن میپردازیم:کلیماتورکلیماتور معمولا
شامل قطعات خیلی بزرگ سربی است که دارای روزن هایی است این روزنها به
موازات هم قرار گرفتهاند و طوری ساخته شده که فقط پرتوهایی را که به
موازات روزن ها حرکت می کنند، عبور می دهد. در واقع پرتوهای نشر شده از
عضوی که مادهِ رادیواکتیو را جذب کرده به کلیماتور برخورد می کنند و از آن
طریق به کریستال میرسند. به عبارت صحیح عمل کلیماتور در اینجا نظیر
استفاده از گرید در سیستمهای تصویری اشعهِ X است و اشعههایی که در جهات
غیرموازی با حفره ها حرکت میکنند و یا به سرب برخورد می کنند در ایجاد
تصویر دخالتی ندارند.دتکتور یا کریستال کریستال
های مورد استفاده انواع مختلفی دارند که کریستالی که معمولا مورد استفاده
قرار می گیرد (Na) از یدورسدیم تشکیل شده است که مقدار کمی ناخالصی تالیم
به همراه دارد. این جسم به نور حساس است و با جذب اشعهِ، فوتونهای نورانی
تابش می کند. این فوتون ها طول موجی در حدود nm410 دارند که در انتهای
پایین طیف مرئی است. با کشف نیمه هادی cdZnTe می توان مراحل تولید تصویر را به
صورتی که در شکل 4 نشان داده شده کاهش داد. نوع دیگری از کریستال starbrite است. در این نوع کریستال
شیارهایی وجود دارد، شیار دار کردن کریستال باعث می شود که اندازه کانون
نوری روی PMT ها کاهش یابد، پراکندگی کانون نوری روی شیشه کم شود، تداخل
بین جرقه ها کاهش یابد و در نهایت باعث می شود که تعداد PMT مورد استفاده
کمتر شود و این مساله خود باعث بهتر شدن رزولوشن انرژی می شود.فوتومولتی
پلایردر شکل 5 تیوب (PM) فوتومولتی پلایر مشاهده می شود.
همانطور که مشاهده می شود این تیوب شامل: فتوکاتد، منبع تغذیه ولتاژ
بالا(تقویت کننده الکترون) و در نهایت قسمت خروجی است. جزئیات بیشتر مربوط به منبع تغذیه ولتاژ بالا در شکل (6) نشان
داده شده است. وقتی فوتونی جذب کریستال شده و جرقه نورانی ایجاد می شود، هر
لامپ PM یک پالس خروجی جریان تولید می کند ( شکل 7 ). بنابراین لامپ های PM نظیر مبدل نور مرئی به جریان الکتریکی عمل
می کند. دامنهِ پالس هر لامپ مستقیما متناسب است با مقدار نوری
که فتوکاتد آن دریافت کرده است نور حاصله در لایه فتوکاتد فتومولتی پلایر
به تعدادی الکترون های کم انرژی تبدیل می شود. فتوکاتد از مادهِ BIALKALI
نظیر سزیوم آنتیمون ساخته شده است و سطح داینودها از مواد مشابهی پوشانیده
شده اند و پتانسیل مثبت روی هر داینود مرتباً افزایش می یابد. سپس
الکترون های منتشره از فتوکاتد در طول فتومولتی پلایر از یک داینود به
داینود بعدی با اختلاف پتانسیل کلی حدود V2000 شتاب میگیرند. با برخورد هر
الکترون به سطح داینود دو یا سه الکترون از آن تابش می شود در نتیجه بهره
تقویت افزایش می یابد. در نهایت جریان خروجی فتومولتی پلایر را می توان به
مدار تقویت کننده داد، تا در وسایل اندازهگیر توان، مقیاس ها یا صفحهِ
نمایش استفاده شود. آن لامپ هایی که نزدیک نقطهِ تولید کننده نور باشند.
بزرگ ترین پالس ها و آن ها که از آن دور هستند علایم کوچکی ایجاد می کنند
در نتیجه هر تیوب متناسب با میزان نزدیکی به جرقه، پالس الکتریکی تولید
میکند، این پالس ها به قسمت تعیین موقعیت رفته و این قسمت موقعیت نور
سنتیلاسیون را بر حسب محورهای X, Y محاسبه کرده و همچنین روشنایی آن را بر
حسب Z یا محور دامنه، E( انرژی) تعیین میکنند.در بعضی موارد پالس
های خروجی آن قدر کوچک هستند که در پارازیت های الکتریکی معمولی لامپ PM
گم می شوند و بنابراین از نظر تصویری هیچ کاربردی ندارند. کسب اطلاعاتدر شکل 8
بلوک دیاگرام کلی قسمت کسب اطلاعات رسم شده است. همانطور که مشاهده می
شود، پس از برخورد فوتون به کریستال ، عمل جرقه زنی انجام شده و در نهایت
نور حاصل از طریق PMT به جریان الکتریکی تبدیل می شود، خروجی این قسمت به
تقویت کننده APM و کنترل کننده بهره می رود. خروجی حاصل شامل E,
Y-,Y+,X-,X+ است که نشان دهنده موقعیت مکانی و شدت انرژی پرتوهای آشکار
شده است و در این قسمت پردازش نهایی بر روی این داده ها صورت گرفته وبه
قسمت خروجی می رود.
انواع
رزولوشنرزولوشن زمانیقابلیت دوربین گاما در تفکیک زمانی
دو واقعه سنتیلاسیون را که در کریستال رخ میدهد رزولوشن زمانی آن می
نامند. که در وسایل مختلف مقدار آن فرق می کند و بر حسب تعداد شمارش در
ثانیه محاسبه شده است این مساله در ارزیابی نحوهِ کار دوربین گاما در
مطالعات عروق خونی با مواد رادیواکتیو با رادیواکتیویته بالا و سریع ،
پارامتر مهمی محسوب می شود.رزولوشن انرژیاین قابلیت
دوربین گاما به مفهوم آن است که این دوربین ها می توانند برای آشکارسازی
پرتو گاما با هر انرژی دلخواه، ضمن آنکه پرتوهای با انرژی دیگر را حذف می
کنند، به کار برده شوند. این کار توسط آنالیزور ارتفاع پالس و توابع آن
انجام می شود، بدین ترتیب که با حذف پرتوهای زمینه و تصویربرداری به روش
ایزوتوپ دو تایی به دنبال تزریق متوالی دو ماده رادیو اکتیو با انرژی های
مختلف صورت می گیرد.رزولوشن خاصدر رزولوشن
خاص سیستم دو فاکتور کلیماتور و ضخامت کریستال تاثیر دارند. اندازه قطر و
طول حفره های کلیماتور در این میان تعیین کننده هستند به این صورت که
افزایش در اندازه قطر حفره ها، منجر به افزایش حساسیت و کاهش رزولوشن
میشود و برعکس افزایش طول حفره ها منجر به کاهش حساسیت و افزایش رزولوشن
میشود. در مورد کریستال می توان گفت ، یک کریستال ضخیم تر پرتو
بیشتری را جذب خواهد کرد که باعث افزایش حساسیت و کاهش رزولوشن می شود و یک
کریستال نازکتر باعث می شود حساسیت سیستم کاهش یافته و رزولوشن افزایش
یابد.این رزولوشن با وسایل خاص اندازه گیری می شودکه فانتوم های میله
ای نامیده میشوند. اندازه گیری رزولوشن به این روش باید بدون کلیماتور
انجام شود چرا که در غیر اینصورت تداخل زیادی بین فانتوم میله ای و
کلیماتور صورت می گیرد.منابع [1]http://www.shimadzu.com [2]http://www.gemedicalsystem.com [3]http://www.siemensmedical.com[4]F.
R. Wrenn, Jr., M. L. Good, and P. Handler, "The use of
positron-emitting radioisotope for the localization
of brain tumors," Nature دوربین
گاما :امروزه
یکی از ابزارهای مهم در پزشکی هسته ای دوربین گاما است . این وسیله برای
به تصویر کشیدن پرتو های گامای ساطع شده از عضو هدف به کار می رود . پس از
آنکه در پخش پزشکی هسته ای بیمار را روی تخت خاص خود مستقر کردند رادیو
ایزوتوپ را تجویز می کنند . رادیو اکتیویته در بافت هدف تجمع می کند بعضی
از رادیو ایزوتوپ ها بافت هدفشان چند گانه است اینها در اسکن از کل بدن به
کار میآیند. ولی به طور مثال رادیو ایزوتوپی Dtpa TCدر ناحیه ی کلیه تجمع
پیدا میکند . اگر از TC_ Dmsa استفاده کنیم در ناحیه ی کبد تجمع می کند .
ویژگی رادیو ایزوتوپ آن است که در هر جایی که متابولیسم بیشتر است تجمع
بیشتر است . وقتی رادیو ایزوتوپ تجویز شد به سه شکل به بیمار داده می شود
یا به درون رگ تزریق می کنند یا به صورت خوراکی است یا استنشاق .درون
بافت رادیو ایزوتوپ شروع به پرتودهی می کند و خود بافت منبع تابش پرتو می
شود . و گاما با انرژی مناسب برای دتکتور ساطع می شود .
اجزای گاما cameraتحتانی ترین قسمت
collimator است که انواع مختلفی دارد : موازی , همگرا کننده, واگرا کننده,
شکاف سوزنی یک صفحه دایره ای شکل است که یک مقطع از استوانه است و یک سری
خطوط نازک کنار هم واقع شده است . collimator در دوربین گاما همانند grid
در رادیو گرافی عمل می کند . کلیماتور در حذف پرتو های منحرف شده کومپتون
کمک می کند . باید کلیماتور را به بافت نزدیک کنیم تا ضخامت هوا کم شود و
پرتو های که به دوربین گاما می رسد بیشتر شود . تیغه های کلیماتور به پرتو
هایی اجازه عبور می دهند که به موازات تیغه ها باشند . به این ترتیب noise
تصویر کم می شود noise منشا واقعی ندارد و دقت تصویر را کم می کند . تیغه
ها تعیین کننده میدان دید سیستم است . منطقه ی دید دوربین گاما را F.O.V می
گویند . در نوع موازی تصویر با اندازه جسم یکسان است . در نوع همگرا کننده
F.O.V از قطر بیشتر است ولی تصویر کوچکتر است و در تصویر نگاری از مناطق
وسیع بدن بکار گرفته می شود . در واگرا کننده تصویر بزگتر از جسم است . و
سر انجام شکاف سوزنی در تیروئید کار آمد است و بافت را با دقت زیادی بررسی
می کند .پشت کالیمتور دتکتور قرار دارد که یک کریستال سنتیلاتور است و
از یدید سدیم یا یدید سزیم تشکیل شده است . این کریستال به رطوبت حساس است و
دور تا دور آن را با یک لایه ی نازک پلاستیکی شفاف می پوشانند . کار این
کریستال این است که پرتو های آبی بنفش یا u.v ساطع می کند . تعیین ضخامت
کریستال بسیار مهم است چون توان تفکیک عرضی به این ضخامت بستگی دارد .اگر
ضخامت زیاد باشد فوتون نور مرئی در خود ضخامت یدید سدیم جذب یا منحرف می
شود . پشت کریستال P.M.T واقع است که نور مرئی را می گیرد و یک سیگنال قوی
می فرستد . تعدادP.M.T در دستگاه های مختلف فرق می کند از 17 در دستگاه های
ارزان قیمت و 99 در دستگاه های گران قیمت می باشد . هر چه تعداد P.M.T
بیشتر باشد توان تفکیک بهتر است . P.M. T باید سطح مقطع شش ضلعی دا شته
باشد چون باید کل کریستال را پوشش دهد . هر چه P.M.T بیشتر باشد می توانیم
ضخامت کریستال را کمتر کنیم ولی دستگاه گران قیمت تر می شود .فیلم های
رادیو گرافی دارای ملیون ها کریستال می باشند توان تفکیک فوق العاده عالی
است چون در مقایسه با دوربین گاما کریستال های زیاد تری دارند ولی ما در
رادیو گرافی آناتومی را بررسی می کنیم ولی در پزشکی هسته ای فیزیولوژی هدف
است . مثلا ما یک نا حیه از کبد را بررسی می کنیم و میبینیم پرتودهی زیاد
تر از حد معمول است متوجه می شویم آن نقطه یا سرطان است یا عفونت چون متا
بولیسم زیاد است و ارتفاع سیگنال زیاد است ولی جایی که مرده است P.M.T
تحریک نمی شود . بعد از P.M.T سیگنال را پیش تقویت و بعد تقویت می کنیم .پشت
P.M.T از یک فیلتر استفاده می کنیم که P.H.A است . این وسیله سیگنال ها را
بر حسب ارتفاع رده بندی می کند . و می توانیم برایش gain تعریف کنیم
.ارتفاع های خیلی زیاد یا خیلی کم را حذف کنیم تا noise تصویرمان کم شود .
بعد از P.H.A به A / D می فرستیم و وارد حافظه کامپیوتر می کنیم . حالا
پردازش گر software را فعال می کنیم تا تصویر هر نقطه را در جای خودش تعریف
کند .تعداد data خیلی مهم است تا تعداد به حد مطلوبی نرسد تصویر تشکیل
نمی شود . در سیستم های قدیمی و جدید اینکه چه مقدارdata برای تشکیل تصویر
کفایت می کند سرعت تشکیل را مشخص می کنند . تصویر پردازش شده را می توانیم
save کنیم و بعد روی فیلم پرینت کنیم . و n مدل فیلتر برای پردازش تصویر
وجود دارد که با قلم نوری R.O.I انجام می گیرد فیلم را نقطه به نقطه و خط
به خط بمباران می کنند و فیلم هم حساس به لیزر نئون هلیم است . و از پرینتر
لیزری استفاده می کنیم که به آن imager می گویند این اطلاعات دو بعدی است .
head دوربین را می توانیم در زوایای مختلف بچر خانیم تا کل با فت را در
جهت های مختلف ببنیم در انواع قدیمی تر بیمار را می چر خاندند .در اینجا کل
بافت هدف را به تصویر می کشیم . منبع: http://www.govashir.comهرگاه
رادیوگرافی با اشعهِ X از برخی بافت های مختلف به دلیل نزدیکی چگالی و
ضخامت آن بافتها نتواند کنتراست کافی برای تشخیص ایجاد کند از مواد حاجب
استفاده میشود. حتی در چنین حالتی نیز جزئیات برخی از اندامها نظیر غدهِ
تیروئید و کبد نمیتواند از طریق رادیوگرافی آشکار شود. علاوه بر این
استفاده از کنتراست مصنوعی در رادیوگرافی موجب جابجایی یا تخریب ساختار
طبیعی بافت میشود و بنابراین اطلاعات کافی به دست نمیآید.
۰۳ تیر ۹۰ ، ۰۸:۰۶