زنان نقاط مثبت فراوان دارند که مردان می توانند در آن نفوذ کنند
سه شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۸۹، ۰۷:۴۸ ق.ظ
زنان نقاط مثبت فراوان دارند که
مردان می توانند در آنها نفوذ کرده و زندگی خود را شیرین نمایند:احساس، زنان
از اینکه همسرشان آنها را دوست بدارد احساس شادمانی عجیبی در خود حس می
کنند و با پر و بال عشق در دنیای ایثار پرواز می کنند.لباس و پوشاک، خانمها
از پوشیدن لباس و جواهرات لذت می بند و قسمت چپ مغزشان تحریک گشته، به
آنها احساس شادمانی و سر زندگی می دهد.
قدردانی،
زنان از اینکه از کار و فعالیتشان قدردانی و تشکر شود لذت فراوان مب برند .
با سرزندگی و نشاط ادامه ی حیاط می دهند.امنیت،
خانمها از عدم امنیت شغلی، احساسی و خانوادگی رنج می برند و مردان باید
نقطه ی اتکای کاملی برای آنان باشندتا زنان احساس امنیت کنند.گردش، زنان
گردش را وسیله ی تلطیف روح و احساس خود می دانند و از آن لذت می بند.خرید، خانمها
خرید را به هم نحو که باشد موجب ارضای روح و شادی بخش می دانند و از توان
بالقوه ی خود در برخورد با دیگران احساس رضایت خاطر می کنند.عاطفه ، زنان
از عاطفه و عشقی سرشار برخوردارند و اگر درخت عاطفه شان پرورش یابد، ایثار
گران در خدمت خانواده خواهند بود و میوه های بسیار شیرینی خواهندبود.مالکیت،
خانمها زندگی را متعلق به خود می دانند و اگر دیگران به حریم آنان تجاوز
نمایند یا قصد تجاوز گری داشته باشند چون ببری خشمگین حمله خواهند کرد.هدیه، زنان
با گرفتن هدیه و کادو احساس حق شناسی و قدردانی شان تقویت می شود و از
زندگی خویش راضی و خشنود می شوند و آن را چون کودکان نوعی جایزه تلقی می
کنند.سخن گفتن،
خانمها به وسیله ی سخن گفتن احساسات و عواطف درونی خود را ارضاء کرده، حتی
پرورش می دهند. آقایان باید گوش شنوایی برای همسرشان باشند.علت اساسی
اینکه بعضی از مردها خارج از ارتباط خانوادگی و میدان ازدواج تن به ابراز هتوجه کافی از
جانب همسرشان دریافت نمی کنند و میدان عشقبازی را در خانواده شان کند و
بطیء است و تنها جنیه ی وظیفه ای بیش ندارد. شریک زندگی اینان به اندازه ی
خود آنان مقصر است و رقص زندگی شان ناهماهنگ می باشد.فرصت چندانی
در زندگی برای ابراز احساسات و لذت به آنها راه نشده و زندگی شان جنبه ی
گذران عمر دارد. در این نوع زندگی هر دو مقصرند. ولی باید عوامل سردی و
افسردگی را شناسایی کرد و در رفع آنها کوشید. با همسر رایطه ای محدود دارند
و از عشقبازی کامل زناشویی برخوردار نمی باشند. این گروه بردگانی هستند که
اسیر استثمار همسر هستند و باید با پزشک یا روانشناس مشورت نمایندو راه حل
های جدیدی پیدا کنند.خشم سرکوب
شده ای که مدتها بر دلشان سنگینی می کرده ، اینک راه فرار پیدا کرده است.
این طایفه براثر ازدواج های ناخواسته خود را اسیر هوا و هوسها کرده و از
محبت و مهر بهره ای نبرده اند و برای پر کردن جای عطوفت و محبت از دست رفته
، و دست و پا می زنند آنان باید به وسیله ی روانشناسان بالینی معالجه شوند
و زوجین مقصرند.امکانات مادی
زیادی در اختیار دارند و به ارزشهای چندان پایبندی ندارند. این گروه راحت
طلبان تازه به دوران رسیده ای هستند که جز خوردن و خوابیدن و بهره وری و
بهره کشی راهی نمی شناسند و زندگی را در لذت و بهر کشی می دانند، که خداوند
آنان را اصلاح فرماید، چون از دست بشر چندان کاری ساخته نیست.در دورانی که
نیاز به محبت داشته اند مورد عنایت قرار نگرفته اند. این دسته کسانی هستند
که زندگی را بر پایه مهر استوار می دیدند، ولی در عمل آنها را خشن یافته
اند و محبوب گمشده شان دو را ز دسترس قرار گرفته است . بنابراین این سرو
سامان دادن به آنها وظیفه ی همه ی خانواده می باشد و زوجین به یک نسبت
تقصیر دارند.این گروه
عاملان غیر واقعی و قربانیان واژه ی خیانت هستند. تکرار این واژه از طرف
همسر عملاً تشویق کننده ی آنها در راهی است که فکر می کنند چاره ای جز
چشیدن مزه ی میوه ای که تاکنون برایشان دشوار بوده ندارند، زیرا آنان به
اتهام دزدی میوه ی خیانت روزانه چندین بار متم می شوند. در واقع مقصر و سبب
اصلی این عمل ناخوشایند شریک زندگی آنها محسوب می شود، پس اوست که باید
تاوان این واژه را پس بدهد.هر زمان
خواسته اند اقدامی انجام دهند مورد اتهام خیانتقرار گرفته اند و عقده ای
گره خورده در گلو دارند. چنین دسته ای بر انتقام ولی ناخواسته دست به خیانت
می زنند در حالی که تنها تقصیر آنان بی ارادگی و بی همتی در زندگی می باشد
که بد را با بدتر پاسخ می دهند.دچار اختلاف
فامیلی گسترده و طرفداریهای ناروای فامیلی برای رهایی از تضادها و خالی
کردن ذهن هستند در این گروه نیز تضادهای درونی خانوادگی عرصه را برای شریک
زندگی تنگ، او را به سوی امر زشت تر سوق می دهد که قابل قبول نمی باشد.زن آزاری یا
مردآزاری موجب این امر می گردد. این طایفه باید حتماً برای رهایی از وضع
دشوار خانوادگی که پدیده ی زشتی می باشد و زن آزاری یا مرد آزاری موجب
نابسامانی و نزاع دائمی است، به پزشک مراجعه کنند.فقر خانوادگی
را بهانه می کنندۀ این بحث ابداً در هیچ جامعه ای پذیرفته نیست. زیرا فقر
خود افتخار انسانی است«الفخر فخری» فقر سازنده و کمال دهنده ی انسان به سوی
معناست. این گروه که به بهانه ی فقر به خیانت دست می زنند، جاهلان پستی
برای جامعه محسوب می شوند.ازدواج های
زود هنگام و دیر هنگام و نابرابری سنی در این امر دخیل است. خانواده ها
توجه دقیق به سن ازدواج داشته باشند و سعی نکنند فرزندانشان را با جبر
وادار به ازدواج سازند.کودکی و
نوجوانی دوره ی سازندگی و پرورش شخصیت و منش انسانی است که باید خانواده ها
توجه دقیق مبذول دارند و از روشهای تربیتی بهره بگیرند تا از عقده های
روانی جلوگیری شود. رابطه ی دوستی و منطقی فرهنگی و اجتماعی در پیوند دو
خانواده بسیار مهم و کار ساز است. لذا ضروری است که خانواده ها قبل از قدام
ازدواج نسبت به بررسی ارزشهای خانوادگی و رابطه های درست تلاش لازم را
داشته باشند.
۸۹/۰۵/۱۲