مهندسی پزشکی

مقالات مهندسی پزشکی

مهندسی پزشکی

مقالات مهندسی پزشکی

۴۲ مطلب در شهریور ۱۳۸۹ ثبت شده است

دانشمندان دریافته اند که به طور کلی، زنان در هر رده سنی بیش از مردان مستعد نگرانی و اضطراب هستند و شدت نگرانی در آنها بسیار بیشتر است. همچنین زنان میتوانند در موقعیتهای مختلف بیش از مردان خطر را حس کرده و هوشیارتر و البته دلواپس تر میشوند. زنان میتوانند در موقعیتهای مختلف بیش از مردان خطر را حس کرده و هوشیارتر و البته دلواپس تر میشوند. دلیل این حالت چیست؟ بنابر دو تحقیق جدید، عقیده راسخ به امکان پیش بینی آینده از روی وقایع و تجربیات گذشته، در زنان بیش از مردان دیده میشود. این تحقیق که بر روی افراد 3 تا 60 ساله از هر دو جنسیت انجام گرفته است، به اندازه گیری دامنه تفکرات نگران کننده ای که در اثر اعتقاد به تاثیر وقایع ناگوار گذشته در آینده به وجود می آید پرداختند. این توانایی در ساده ترین شکل خود، برای درک و تفاهم اجتماعی بسیار حیاتی است زیرا وجود آن برای اتخاذ تصمیمهای مختلف و ارزیابی مخاطرات آنها، اهمیت فراوانی دارد. برای تحقیق اول، داوطلبان شش داستان درباره شخصیتهایی که توسط شخص یا حیوانی صدمه دیده بودند، شنیدند. چندین روز بعد، در داستان بعدی، شخصیت هر داستان هنگام مواجهه با همان شخص خطاکاری که قبلا او را آزار داده بود، احساس نگرانی کرده یا تغییر رفتار میداد. (برای مثال، اگر پسربچه ای اسباب بازی پسر بچه دیگری را دزدیده بود، این کودک هنگام مواجهه با او نگران اسباب بازی تازه خود شده و آنرا پنهان میکرد. آزمایش دوم هم به همین شکل اجرا میشد، با این تفاوت که شخصیت یا حیوان بدجنس داستان، این بار تنها شبیه شخصیت منفی داستان قبلی بود. در پایان هر داستان، از شرکت کنندگان درباره دلایل نگرانی یا تغییر رفتار شخصیت مثبت داستان، سوالاتی پرسیده میشد. زنان، چه کودک و چه بزرگسال، برای توجیه واکنش شخصیت داستان، بیشتر از مردان به عامل عدم اطینان اشاره کردند، به عبارت دیگر، آنها واکنش شخصیت را بر اساس اتفاقاتی که ممکن است واقع شود و نه آنچه واقعا رخ میدهد، شرح میدهند. همچنین، در مواردی که شخصیت اصلی داستان با فردی شبیه به شخصیت منفی روبرو میشود، زنان بیش از مردان به این احتمال فکر میکنند که شخصیت اصلی نگران رفتار موجود تازه وارد شود و از اینکه مورد آزار قرار گیرد وحشت کند. از جمله نتایج دیگر این تحقیقات که شرح کامل آن در شماره جدید نشریه رشد کودک (Child Development) منتشر شده است، این است که کودکان با بالا رفتن سن، بیشتر به مرتبط ساختن وقایع گذشته به آینده پرداخته، درون بینی و بینش خاصی به روند رشد شناختی خود وارد میسازند. این نتایج از آن جهت بسیار پر معنا هستند که نشان میدهند دانش و اطلاعات درباره تاثیر گذشته در آینده و شکل گیری این طرز تفکر در روند رشد احساسی و رفتاری انسان، در طی سالهای پیش دبستان صورت میگیرد و مدرسه، نقش چندانی در آن ندارد.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۴:۲۲
Shahram Ghasemi
این یک راز زنانه است!آیا تاکنون از شوهر خود خواسته اید که در کارهای منزل به شما کمک کند؟ آیا سالهاست منتظر شنیدن چنین جمله ای از طرف شوهرتان هستید که به شما پیشنهاد کمک در کار خانه را بکند؟ این مقاله به شما کمک خواهد کرد تا به این آرزوی خود برسید: پیش داوری نکنیدتمام خانم های متاهل می دانند که مردان تفاوت قابل توجهی با زنان دارند. برای ایجاد انگیزه در شوهرتان از این اصل مهم غافل نشوید که باید تمام پیش فرضهای خود درباره این که مردان باید چه چیزهایی را بدانند یا توانایی انجام چه کارهایی را باید داشته باشند، دور بریزید. شوهرتان را آنگونه که هست بپذیرید. مطمئن باشید که اگر او را همان طور که هست و بدون اعمال هر گونه قید و شرطی بپذیرید به بهترین شکل ممکن او را برای خود تشویق و تهییج کرده اید. برای ایجاد انگیزه در شوهرتان از این اصل مهم غافل نشوید که باید تمام پیش فرضهای خود درباره این که مردان باید چه چیزهایی را بدانند یا توانایی انجام چه کارهایی را باید داشته باشند، دور بریزید همسرتان را همان گونه که هست دوست بداریدهمان طور که خانم ها علاقه دارند مورد توجه و علاقه شوهرشان باشند، مردان نیز به احترام همسرشان نیازمند هستند. همچنین همان طور که زنان انتظار دارند عشق و علاقه شوهرشان به آنها بدون هیچ قید و شرطی باشد(صرف نظر از اینکه خانه داری یا آشپزی شان خوب باشد یا نه و یا صرفنظر از اینکه نسبت به زمان ازدواج شان تغییرات ظاهری زیادی کرده باشند)، مردان نیز خواهان احترام بی قید و شرط همسرشان هستند(صرفنظر از اینکه درآمد شوهرشان چقدر است و ..) به شوهرتان اجازه اشتباه کردن بدهیدشاید سخت ترین مرحله کار همین باشد. سریع ترین روش برای از بین بردن علاقه و اعتماد به نفس مردان، انتقاد کردن از تلاش و کوشش آنها برای کمک به شما در امور منزل است. منظور ما از انتقاد، تمرکز های نامعقول و تند خویانه بر اشتباهات همسر است وگرنه گفتن نکات دوستانه و یا نکات انتقادی سازنده معمولا با بروز هیچ مشکلی همراه نیست. اگر اصرار دارید که حتما کاری مطابق با دستور العمل شما انجام شود، بهتر است از شوهرتان تقاضای کمک نکنید و آن کار را خودتان انجام دهید نه اینکه مسئولیتی را بر عهده همسرتان بگذارید و بعد دایما وی را تحت کنترل قرار دهید که مسئولیتش را چگونه انجام می دهد؟ برای مثال اگر قرار است همسرتان، کودک دو ساله تان را حمام کند آزادی عمل لازم در انجام این کار را به ایشان بدهید. مادامی که سلامتی کودکتان در خطر نیفتد اجازه بدهید شوهرتان طبق میل و علاقه اش با او بازی کند، رفتار کند و ... چنانچه همسرتان در انجام مسئولیتهای محوله از شما کمک خواست ، از هیچ راهنمایی دریغ نکنید اما در غیر این صورت نیازی به دخالت دایم شما نیست و بهتر است کمی سکوت کرده و انجام کار را بر عهده همسرتان قرار دهید. اگر در رفتارهای همسرتان اشتباهی را مشاهده می کنید بلافاصله و با تندی و خشونت مساله را به ایشان گوشزد نکنید بلکه در پایان شب و بعد از اتمام فعالیتهای روزانه می توانید در یک محیط دوستانه نکات لازم را به شوهرتان تذکر دهید. از این طریق نه تنها در هنگام انجام مسئولیتها به همسرتان غر نزده اید بلکه فرصت یک آموزش مناسب را به وی داده اید. برای شوهرتان این اقدام بسیار دوست داشتنی و شگفت آور خواهد بود و به این ترتیب ضمن آنکه رفتار او را اصلاح کرده اید زمینه را برای آنکه در کارهای آتی به شما بیشتر کمک کند، افزایش داده اید. در هنگام تذکر دادن، صحبت خود را با یادآوری کارها یا فعالیتهایی که به خوبی انجام داده است، شروع کنید و سپس در کمال احترام و مهربانی نکات اشتباه را گوشزد کنید. از سعی و تلاش شوهرتان در انجام امور خانه تشکر کنیدکمک و حمایت همسرتان از خود را،( حتی اگر همه چیز آن طور که می خواستید انجام نشده است)بدون تشکر باقی نگذارید. با این کار او را برای کمک بیشتر به خودتان ترغیب و تشویق می کنید. حتما به او بگویید که چقدر کمک شان در انجام سریع کارها موثر بوده است. موقعیت شناسی خود را تقویت کنیدهمسر شما فشارها و سختی های مختلفی از طرف جامعه و محل کارش تحمل می کند. همواره مدافع و مشوق و طرفدار شوهرتان باشید. در این صورت بدون نیاز به کوچکترین غرولند شوهرتان متحول می شود. وقتی شما از همسرتان به خاطر آنچه که هست قدردانی می کنید او نیز برای خوشحالی شما از هیچ کاری پرهیز نخواهد کرد. اگر به کمک و حمایت همسرتان نیاز دارید، حتما به او بگویید. از شوهر خود توقع ذهن خوانی نداشته باشیدبر خلاف تصور عامه که زنان معتقدند مردان می توانند ببینند که چقدر پر مشغله هستیم، میتوانند ذهن ما رابخوانند، نیازمندی ما را ببینند و ... مردان قادر به هیچ یک از این کارها نیستند. ممکن است شما گرفتار یک شغل تمام وقت پرمشغله، بچه ها، کارهای خانوادگی، خانه داری و ... باشید و به این ترتیب فشار و مسئولیت سنگینی را بر دوش خود احساس کنید. در صورت وقوع چنین شرایطی بهتر است که محترمانه از شوهرتان بخواهید که کمکتان کند. به همسرتان آموزش دهیدقبل از اینکه کاری(از مسئولیتهای منزل) را به شوهرتان محول کنید از او بخواهید کنار شما بایستد و روش انجام آن را ببیند. این موضوع می تواند از بروز مشکلات آتی جلوگیری کند. همچنین به جای گفتن جمله " می توانی کمکم کنی؟" بهتر است از جمله دقیق تر و واضح تر" می توانی تا من نهار درست کنم خانه را مرتب کنی؟ " استفاده کنید. منبع : ideallife.irش
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۰:۰۶
Shahram Ghasemi
بیشتر رفتارهای ما تابع افکار و احساساتمان هستند، اما بسیاری افراد می‌توانند و قادر هستند احساساتشان را کنترل کنند تا تاثیر چندانی بر رفتارهای لحظه‌ای و آنی آنها نداشته باشد. گروهی هم قادر به این کار نیستند و از رفتارشان می‌توان حدس زد چه احساسی دارند. در زندگی خانوادگی شاید خانم‌ها در بسیاری از موارد دلیل برخی از رفتارهای آقایان را در نیابند. آنها در شرایطی بسیار مهربان هستند و گاهی نیز بنا به مصلحت سخنان خوشحال کننده می‌زنند. گاهی به قدری عصبانی هستند و حرفهایی می‌زنند که شاید ما تا به حال فکرش را هم نمی‌کرده‌ایم. شاید گاهی اوقات دچار سردرگمی‌شویم که رفتارهای آنها چه مبنایی دارد اما بهتر است قبل از هر چیز آنها را درک کنیم و برای درک بهتر و عمیق‌تر نیز باید اطلاعات خود را در مورد آنچه احساس بهتری به آنها می‌دهد افزایش دهیم، البته احساس بهتری نسبت به خودشان. برای آنکه مردان رفتار بهتری داشته باشند ،باید دارای احساس بهتری نسبت به خود و توانایی هایشان باشند. لازم به ذکر است این موضوع یعنی احساسی که مردان نسبت به خود در موقعیت‌های گوناگون پیدا می‌کنند تابع هیچ سن خاصی نیست. از نوجوانی تا کهنسالی رفتارها و گفتارشان تابع احساسی است که نسبت به خود دارند. پس برای داشتن رابطه بهتر و زندگی رضایت بخشتر باید اطلاعات کافی در این زمینه داشته باشیم. ما در اینجا به تعدادی از موارد اشاره کرده‌ایم. - وقتی همسرتان مشغول پیدا کردن نشانی است یا رانندگی می‌کند از این‌که به دنبال راه‌هایی است که شاید حتی فقط 6 ثانیه نزدیک‌تر باشد احساس خوبی داشته باشید و او را سرزنش نکنید. - اگر برای دسترسی به او یا اطلاع از وضعیت او از کسی سوالاتی راجع به او می‌کنید حتما او را در جریان بگذارید. حتی اگر این موضوع در حد پرسیدن ساعت خروج او از محل کار از همکارش باشد. - این‌که به آقایان نشان دهید دارای قدرت اداره کردن امور هستند احساس خوبی به آنها می‌دهد. اگر مواردی نیاز به راهنمایی، کمک،‌ تعمیر‌ و ... دارد، حتما در این باره از آنها کمک بخواهید و تشکر را فراموش نکنید. در ضمن وقتی کاری انجام می‌دهند در مورد این‌که چقدر سریع و خوب به نتیجه رسیدند نیز احساس خوبی داشته باشید و این موارد را بیان نمایید. - در مکان‌هایی مانند مهمانی‌های خانوادگی، مکان‌های شلوغ،‌ جلسات مدرسه فرزندان و این‌گونه مکان‌ها همسرتان را همراهی کرده و در کنارش باشید. - برخی مواقع از بعضی کارهایش که مورد پسندتان نیست چشم پوشی کنید. حتی اگر در آن لحظه خیلی عصبانی شده‌اید. - به خاطر موارد کوچک و بزرگ از او قدردانی کنید و هر کاری را بخوبی انجام می‌دهد ، وی را مورد تعریف و تمجید قرار دهید. - وقتی همسرتان برای کمک به شما با ماشین لباسشویی یا وسیله دیگری خود را سرگرم می‌کند حتی اگر نهایتا نتوانست آن را درست کند ، بگویید احساس می‌کنید ایراد دستگاه مقداری بهتر شده است و بهتر کار می‌کند. - با اشتیاق عکس‌های زمان کودکی او را مورد تعریف قرار دهید. - هر کسی در فیزیک و ظاهر خود ممکن است دارای اشکالاتی باشد که آنها را دوست ندارد . برای مثال شکم بزرگی داشته باشد یا موهای بسیار کمی‌روی سرش مانده باشد. در هر حال شما نشان دهید که او را با این موارد هم بسیار دوست دارید و این مورد موجب جذابیت بیشتر او برایتان شده است. - هر از چند گاه در کنارش روی مبل نشسته و با هم تلویزیون تماشا کنید. نه این‌که شما از آشپزخانه و او از پشت روزنامه فیلم را ببینید. - از این‌که می‌تواند در رانندگی و سایر کارهایی که به وی سپرده می‌شود بخوبی مدیریت کند تعریف کنید. - چیزی در او پیدا کنید که همیشه مورد توجه و علاقه شما بوده است. - وقتی مدتی به دلیل کار یا مشغله از منزل دور است با یک پیام یا تماس تلفنی به او بگویید که چقدر جایش خالی است. - به امور مربوط به همسرتان به طور کلی بنگرید. به این‌که او سعی خود را می‌کند که همسر و پدری خوب باشد. حالا اگر در این راه برخی از موارد جزئی را رعایت نکرده چیز مهمی ‌نیست و آن را بزرگ جلوه ندهید. - وقتی در برخی از کارهای کوچک نیز به شما کمک می‌کند به او بگویید کمک وی کارها را برایتان راحت‌تر می‌کند و از این بابت خوشحالید. - در حضور دیگران کارهای مثبت او را مطرح کنید نه کارهای اشتباه و بعضا خنده‌دار وی را . - وقتی می‌شنوید فرزندتان در مورد او با بقیه صحبت می‌کند و حرف‌های خوشایندی می‌زند، بعدا این موارد را برای همسرتان تعریف و نقل قول نمایید. منبع : جام جم آنلاین تبیان
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۰:۰۶
Shahram Ghasemi
روان شناسان در مورد بروز تفاوت زن و مرد، هر دو عامل محیط و وراثت را سهیم می دانند. اما جامعه شناسان با روان شناسان اختلاف نظر فاحشی دارند. آنها معتقدند که تفاوت های زن و مرد معلول تفاوت رفتاری است که جامعه در مورد آنان پیش می گیرد و معتقدند که دو جنس در اساس با هم هیچ تفاوتی ندارند. بلکه اجتماع موجب می شود که آنها گرایش های متفاوت پیدا کنند. ویژگی های ساخت و عملکرد اعضا و دستگاه های بدن دختران و پسران متفاوت است. این تفاوت طوری است که پسران را برای زندگی فعال و پر جنب و جوش و دختران را برای زندگی آرام آماده می کند. در استعداد تجسم فضایی، تشخیص جهت و هدف گیری پسرها بهترند. از نظر کلامی دخترها برتری دارند. اما از نظر ادارک کلامی پسرها برترند. پسرها ارتباط های مکانیکی را بهتر درک می کنند و استعداد ریاضی بهتری نسبت به دخترها دارند. اما در کارهای دستی، مخصوصاً کارهایی که نیاز به چابکی انگشتان زنان دارد به آنها اجازه می دهد که ماشین نویس خوبی باشند. یکی از ویژگی های جالب زنان این است که می توانند اطلاعاتی را برای مدت کوتاهی در حافظه خود نگه دارند که با هم هیچ ارتباطی ندارند و به خود آنها نیز مربوط نیست. بر پایه همین توانایی است که زن ها بهتر می توانند به منشی گری و کارهای دفتر اشتغال داشته باشند. دختران از دوران ابتدایی تا دانشگاه آن هم تا سطح لیسانس در مجموع بهتر از پسرها درس می خوانند و موفقیت های بیشتری به دست می آورند. توانایی زنان در استفاده همزمان از هر دو نیمکره مغز، آنها را قادر می سازد که به هنگام صحبت کردن به مراکز عاطفی نیز دسترسی پیدا کنند و در ارتباطات عاطفی موفق تر عمل کنند. اما بعد از فراغت تحصیل وبه ویژه بعد از دوره لیسانس. معمولاً از رقابت دست برمی دارند و در صورت ازدواج خود را کاملاً وقف خانواده می کند. البته زنان شاغل، نویسنده، وکیل و پزشک هم وجود دارند. اما کمتر به مقام پرستی روی می آورند و این امر به مقدار زیادی از شکوفایی استعدادهای آنها جلوگیری می کند. پس می توان گفت که علت محدویت زن ها مسائل عاطفی است، نه کمبود استعداد. محققان معتقدند آن قسمت از مغز که برای صحبت کردن مورد استفاده قرار می گیرد. در زنان نسبت به مردان 20 تا 30 درصد وسیع تر است. شاید همین موضوع سبب می شود که زنان در امتحانات بلاغت شفاهی. حافظه شفاهی و برخی مهارت های حرکتی ظریف بهتر از مردان عمل کنند. درمطالعه ای که با استفاده از فن رادیوگرافی وMRI صورت گرفت. مشخص شد که مردان تنها از سمت چپ مغز خود برای حل مسائل زبان شناسی استفاده می کنند؛ در حالی که زنان از هر دو نیمکره مغز سود می برند. توانایی زنان در استفاده همزمان از هر دو نیمکره مغز، آنها را قادر می سازد که به هنگام صحبت کردن به مراکز عاطفی نیز دسترسی پیدا کنند و در ارتباطات عاطفی موفق تر عمل کنند. شاید این نکته را که خانم ها مشاوران، آموزگاران و پرستاران موفق و خوبی هستند بتوان به این موضوع نسبت داد. تفاوت هورمونی بین مرد و زن، مسئول قسمت بزرگی از تفاوت ها است. تستوسترون ترشح شده در مردها اثر آنابولیکی پرقدرتی دارد؛ به این معنی که موجب افزایش تولیب پروتئین در تمام بدن به ویژه در عضلات می شود. مردی که فعالیت ورزشی زیادی ندارد. اما تستوسترون زیادی دارد. جثه عضلانی او 40% بیشتر از زنان نظیر خود خواهد بود و قدرت او نیز به همین نسبت بیشتر است. تفاوت هورمونی بین مرد و زن، مسئول قسمت بزرگی از تفاوت ها است.آنچه خواندید گزیده ای از تفاوت های زن و مرد است که نشان می دهد علاوه بر کیفیت آموزشی سوگیرانه در تربیت دختران و پسران ، ساختار بدنی آنها نیز عامل تفاوت های آنان است . اما آنچه در کنار ویژگی های ژنتیکی مهم است اینکه سعی کنیم نقش های کلیشه ای و خاص جنسیتی را در خود کم کنیم و در تربیت فرزندانمان تلاش کنیم تا آنها را در هر زمینه قوی کنیم . البته آنها باید نقش های غالب خود را بشناسند اما بسیار بجاست که به نقش های جنس دیگر هم آشنایی پیدا کنند . در این صورت است که آنها می توانند بر ضعف های خود در مواقع مختلف تسلط یافته و در میان مسایل و مشکلات خود را ضعیف و ناتوان درک نکنند . به آنها بیاموزیم که رعایت نقش های قالبی ضروری است اما آشنایی با نقش های جنسیتی از جنس دیگر هم به مهارت های آنها می افزاید. تبیان
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۰:۰۶
Shahram Ghasemi
رویای داشتن شوهر خوش لباس مرد در حالی که با سرعت پله ها را دو تا یکی می کرد و می خواست خود را به جلوی در منزل برساند، ناگهان همسرش را دید که مقابل در ایستاده و منتظر وی است تا به اتفاق هم به مهمانی بروند. مرد به همسرش رسیده و بعد از سلام و احوال پرسی به همسرش می گوید: حاضری؟ بریم، دیر شد.. زن در حالی که از شدت عصبانیت به همسرش خیره شده بود گفت: دیر که اومدی تازه با این لباسهای کثیف و نامرتب، مهمونی هم می خوای بری؟ بیا تو لباسهایت را عوض کن! از بس عوضشون نکردی بو گرفتن. مرد با قیافه ای حق به جانب می گوید: این لباسها خیلی هم تمیز هستند تازه شنبه عوضشون کردم. زن: شنبه! امروز سه شنبه است. اعصاب منو خرد نکن، پیرهنت کهنه و چرکه، جوراباتم بو می ده، موهای سرت هم که روی موتور به هم ریخته...... تا لباست رو عوض نکنی باهات هیچ جا نمیام، آبرومو می بری. اونوقت مردم میگن زنش شلخته و بی فکره که سر و وضع شوهرش اینجوریه! مرد با طعنه می گوید: اشکال نداره من عقب عقب می یام تا مردم نفهمند من و تو زن و شوهریم شما خوش تیپ باش، کافیه... زن در حالی که از شدت عصبانیت به همسرش خیره شده بود گفت: دیر که اومدی تازه با این لباسهای کثیف و نامرتب، مهمونی هم می خوای بری؟ این درگیری شاید مشاجره رایج بسیاری از زن و شوهرها باشد. از یک سو زنان همیشه به تمیزی و مرتب بودن لباس و سر و وضع اعضای خانواده خود حساس هستند و از طرف دیگر به نظر می رسد که مردان زندگی را راحت تر می گیرند و خیلی دوست ندارند که در قید و بند این مسایل باشند و به همین دلیل در برابر سخت گیری های زنانه جبهه گیری می کنند و حاضر نیستند که به حساسیتهای همسرشان پاسخ مثبت دهند. درست است که یکی از عوامل ضروری برای رشد دادن عشق و صمیمیت در روابط زن و شوهر ها گفتن حقیقت است، اما وقت شناسی نیز به همان اندازه مهم است. شما برای آنکه عشقی ماندگار و با دوام داشته باشید، بایستی در زمان مناسب و به روشی که همسرتان از آن آزرده نگردد و به او آسیبی نرسانید، با او صحبت کنید. هنگامی که مرد احساس کند که قدر و ارزش او درک می شود، راحت تر به همسرش گوش داده و با مهربانی به احساسات و نقطه نظرات او توجه کرده و پاسخ می دهد. اگر مرد احساس کند که همسرش قدر و ارزش او را درک نمی کند، به جای اینکه صحبتهای همسرش را بشنود، گویا احساس می کند همسرش می خواهد به او بگوید:" تو به اندازه آنچه که من دوست دارم، خوب نیستی". البته در این شکی نیست که زن و مرد از هم متفاوتند ولی مهم تر آن است که این تفاوتها را بپذیریم و ارتباطمان را حفظ کنیم و یاد بگیریم به این تفاوتها احترام بگذاریم. برای مثال زنها در زندگی سه چیز می خواهند . این سه چیز عبارتند از: نظر خواهی، درک و احترام. نظر خواهی با سوال کردن ممکن می شود. درک با در نظر گرفتن نیازهای زن امکان پذیر است و احترام هم وقتی رعایت می شود که گذشت کرده و در برابر خواست و نظر زن تسلیم شویم. درمقابل مردان نیز خواهان سه چیز هستند: قدردانی، مقبولیت(یعنی زن به شوهرش اجازه دهد که ناقص باشد و دایما در صدد عیب جویی از او برنیاید) و اعتماد. در مورد این سه ویژگی که در هر یک از زنان و مردان نام بردیم، سعی داریم که در این مقاله نظر خواهی(در زنان) و مقبولیت(درمردان) را مورد بررسی قرار دهیم. البته در ظاهر به نظر می رسد که این دو ویژگی در برابر هم قرار گرفته و همین مساله باعث اختلاف زنان و مردان است. در حالی که این چنین نیست و با اندکی شناخت شرایط و صفات یکدیگر راحت تر می توان با آنها مواجه شده و برای درک بیشتر این مساله سعی داریم یکی از معضلات رایج زندگی زناشویی را مورد بررسی قرار دهیم. این معضل مساله طرز لباس پوشیدن مردان و عیب جویی دایمی زنان است. درست است که یکی از عوامل ضروری برای رشد دادن عشق و صمیمیت در روابط زن و شوهر ها گفتن حقیقت است، اما وقت شناسی نیز به همان اندازه مهم است برای مثال زنان دوست دارند همواره در مورد ظاهر و طرز لباس پوشیدن همسرشان اظهار نظر کنند و همسرشان نیز به این نظرات اهمیت دهد در حالی که مردان دوست دارند همسرشان آنها را همان طور که هست پذیرفته و دایما بر سر طرز لباس پوشیدن و .. مورد مواخذه قرار ندهد. بنا بر ادعای زنان، مردها(البته نه همه آنها) فکر می کنند که لباسهایشان همیشه تمیز است و نیاز به شستن ندارد، اگر یک هفته هم یک پیراهن را استفاده کنند باز هم تمیز است. با لباس محل کارشان به مهمانی می روند(البته اگر مراقبشان نباشی)، جورابهایشان کثیف نمی شود، کفشهایشان واکس نمی خواهد، در لباس پوشیدن تنوع ندارند و ... از طرف دیگر آقایان معتقدند که خانمها همیشه دنبال یک ایراد در ظاهرشان هستند، بیش از حد وسواس به خرج می دهند و با عیب گیری هایشان آسایش را از آنها گرفته اند و هزاران مشکل دیگر. در این شکی نیست که زن و مرد از هم متفاوتند ولی مهم تر آن است که این تفاوتها را بپذیریم و ارتباطمان را حفظ کنیم و یاد بگیریم به این تفاوتها احترام بگذاریم در ادامه این یادداشت پیشنهاداتی برای شما خانمها داریم که ضمن احترام گذاشتن به نظر و عقیده همسرتان، او را ترغیب به خوش لباسی و در اصطلاح زنانه خوش تیپی کنید: - اگر لباسهایی از همسرتان کهنه و قدیمی و رنگ و رو رفته شده است، هیچگاه آنها را بدون اجازه همسرتان دور نریزید. در هر حال این لباسها جز وسایل شخصی همسرتان هستند و شما نمی توانید بی اجازه برای دور انداختن آنها اقدام کنید. در مقابل سعی کنید چند تا از بدترین لباسهای همسرتان را انتخاب کرده و رنگ و رورفتگی، چرک مردگی یقه و نامرتب بودن آنها را به همسرتان نشان داده و برای او توضیح دهید که این لباسها دیگر مناسب پوشیدن او نیست. - یک صندوقچه و یا سبد تهیه کنید و لباسهای نامناسب همسرتان و حتی خودتان را در آن قرار دهید. بعد از مدتی که این سبد پر شد با نظر و صلاحدید همسرتان این لباسها را دور بریزید. - از بین خریدهای زیادی که برای خودتان و یافرزندانتان انجام می دهید، سهمی هم برای همسرتان قایل شوید. همیشه لازم نیست که او برای خرید لباس با شما همراه باشد بلکه در عدم حضور ایشان نیز می توانید خودتان با توجه به سلیقه ای که از همسرتان سراغ دارید برای او لباسهای مناسب تهیه کنید. اگر هم خواهان ایجاد تغییر و تنوع در طرز لباس پوشیدن همسرتان هستید، لازم است که این تغییرات را آرام آرام ایجاد کنید نه اینکه به یکباره و یک دفعه سعی در تغییر پوشش همسرتان داشته باشید. - برای مناسبتهای خاص، روز تولد، سالگرد ازدواج و ... همسرتان(به جای هر هدیه دیگری) برایش لباس تهیه کنید حتی اگر فرزندان شما هم قصد تهیه هدیه داشتند آنها را ترغیب و راهنمایی کنید که لباسی مناسب برای پدرشان تهیه کنند. - لباسهای جدیدی را که برای همسرتان تهیه می کنید جایگزین لباسهای قدیمی تر کنید. اگر شوهرتان به پیراهن سفید ( و یا هر نوع لباس دیگری) علاقه ای خاص دارد، پیراهن سفید قدیمی او را با پیراهن سفید جدید که برای او تهیه کرده اید تعویض کنید. - اگر ملاحظه می کنید که همسرتان به تمیزی لباسهایش زیاد توجه نمی کند، مراقب باشید که خودتان به تمیزی آنها توجه کرده و همیشه مراقب باشید که لباسهای تمیز و اتو کشیده را خودتان جایگزین لباسهای نامرتب و کثیف بکنید. - کفشها را فراموش نکنید. هر چقدر هم مواظب تمیزی لباسهای همسرتان باشید، اگر به تمیزی و واکس کفشهای او اهمیت ندهید باز هم جایی از کار لنگ می زند. - و نکته آخر اینکه وقتی همسرتان برای رفتن به یک مهمانی، لباسهای مرتب و تمیزخود را پوشید، به او عنوان کنید که چقدر جذاب تر به نظرآمده و شما چقدر ظاهر جدیدش را دوست دارید و از توجه او به خاطر اهمیت به ظاهر و کیفیت لباس پوشیدنش، تشکر کنید. تبیان
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۰:۰۵
Shahram Ghasemi
کاهش سن دوستی های خیابانی زنگ خطر را برای خانواده ها به صدا در آورده است.اما از نگاه جرم شناختی با رسیدن فصل تابستان و فراغت جوانان از تحصیل، آمار دوستی های خیابانی و جرایم آن افزایش می یابد. در حالی که نگاه سنگین پدرش را احساس می کند روبروی قاضی جنایی نشسته است. سحر هستم و 22 سال دارم. من عرفان را دوست دارم اما نمی دانم او چگونه حاضر شد با آبروی من بازی کند. یک روز گرم تابستانی در حال برگشت از محل کارم بودم که با عرفان آشنا شدم. خودش را مهندس کامپیوتر معرفی کرد. پس از چند هفته، عرفان توانست اعتماد مرا جلب کند. یک روز مرا به خانه اشان دعوت کرد. ابتدا با مخالفت شدید من روبرو شد اما با چرب زبانی مرا به خانه اش در غرب تهران برد و .... این تنها یکی از ده ها پرونده تعرض پس از دوستی های خیابانی است که در دادسرای امور جنایی مطرح می شود. بر اساس پژوهش های صورت گرفته تنها 10 درصد از دوستی های خیابانی به ازدواج منجر می شود. آرش سیفی، قاضی دادسرای امور جنایی پایتخت، تعرض را بیشترین جرم صورت گرفته در دوستی های خیابانی می داند و معتقد است برخی از دوستی ها از ابتدا با این نیت آغاز می شود. عده ای نیز با نیت قبلی پس از دوستی، اقدام به تهیه عکس و فیلم از طعمه خود کرده و در مراحل بعد اقدام به اخاذی و یا ارتباط نامشروع می کنند. درصد زیادی از دوستی های خیابانی به دلیل مشکلات خانوادگی رخ می دهد. هم اکنون سن دوستی های خیابانی روز به روز در حال کاهش است و این پدیده اجتماعی در بین نوجوانان شایع شده است. یک کارشناس امور جوانان نیز کارکرد ناموفق دستگاه های فرهنگی را یکی از عوامل دوستی های خیابانی دانست. وی در این خصوص گفت: وقتی مدل های بومی و پایدار جامعه مورد استفاده قرار نگیرد، مدل های نچسب غربی وارد جامعه می شود، هویت ملی دچار خدشه و آسیب می شود. هم اکنون خانواده کارکرد خود را به جامعه واگذار کرده است و عملا نقشی در هویت سازی نوجوانان ایفا نمی کند. کارشناسان معتقدند سن دوستی های خیابانی به زیر 15 سال کاهش یافته است. مقدار قابل توجهی از پرونده های دوستی های خیابانی به جرم و بعضا جنایت منجر می شود، اما پرونده هایی نیز پس از انجام مشاوره در دادسرا به ازدواج منجر شده است. یک مقام انتظامی نیز در خصوص دوستی های خیابانی و آسیب های اجتماعی معتقد است: در حال حاضر پرونده های متعددی با موضوع روابط خیابانی پیش روی کارآگاهان قرار دارد که در اغلب آنها دختران و زنان قربانی تبهکاران و شیطان صفتان شده اند. این خسارت ها برای آقایان در قالب مالباختگی و برای خانم ها به صورت تعرض و آزار و اذیت به عنف بوده است. بنابراین می توان با صراحت اعلام کرد که اغلب آسیب ها در روابط خیابانی و اینترنتی متوجه خانم ها بویژه دختران است، چرا که این روابط معمولاً به بهانه آشنایی قبل از ازدواج صورت می گیرد. آمار نیز نشان می دهد که ?? درصد زنانی که مورد سوءاستفاده و تعرض قرار گرفته اند به بهانه ایجاد رابطه برای آشنایی قبل از ازدواج در دام های شیطانی گرفتار شده اند. تأسف بارتر آن که اغلب این افراد دختران نوجوان و جوان هستند. زنان و بخصوص دختران معمولاً هنگام برقراری روابط خیابانی یا اینترنتی پنهانکاری می کنند و خانواده هایشان را در جریان دوستی ها و رفت وآمدهایشان نمی گذارند. حال آن که پلیس همواره بر این نکته تأکید داشته که جوانان و نوجوانان نباید به اشخاص غریب اعتماد بی جا کنند و در ذهن خود دوستی های خیابانی و اینترنتی را مبنا و زمینه ای محکم برای تشکیل خانواده قرار دهند ، چرا که اگر جوانی به واقع قصد ازدواج دارد و در پی تشکیل خانواده است، در این میان پنهانکاری بی معنا است. اگر هر گونه رابطه و تداوم آن زیر نظر خانواده ها و با کسب مشاوره از افراد صلاحیت دار انجام شود، قطعاً تبعات ناخوشایند آن برطرف خواهد شد. 40 درصد از زنانی که مورد سوء استفاده قرار گرفته اند به بهانه ایجاد رابطه قبل از ازدواج گرفتار دام شیطانی شده اند. محمد خامنه، روان شناس نیز اختلافات طبقاتی را یکی از عوامل دوستی های خیابانی و تجاوز می داند و معتقد است: وقتی وسوسه داشتن پول و ماشین مدل بالا در طرف های مقابل دوستی ایجاد شود آنها برای رسیدن به هدف خود دست به هر اقدامی می زنند و در مواردی نیز دربرابر خواسته های شیطانی مقاومت نمی کنند. گاهی استعداد بزه کاری در میان هر 2 طرف وجود دارد. وقتی این دو با یک دیگر در خیابان دوست می شوند جرایم مختلفی را از یکدیگر یاد می گیرند و ممکن است در مدت دوستی مرتکب جرایم خشن نیز بشوند. منبع : برنا
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۰:۰۵
Shahram Ghasemi
به شوهر من نزدیک نشوید حسادت نوعی خشم درونی است که مرتبه هایی از آن در همه افراد وجود دارد ولی ممکن است در بعضی کمتر و در برخی بیشتر دیده شود؛اما آنچه در ادبیات قدیم ایرانیان یافت می شود این است که زنان حسودتر از مردان دانسته شده و حتی در روان شناسی امروز نیز برخی معتقدند که زنان در روابط بین فردی و در رابطه با جنس مخالف حساس تر، خودمحورتر و حسودتر از مردان هستند. حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد. بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود. اما به نظر می رسد که حسادت در زنان شکل دیگری به خود گرفته و آنها بیشتر نسبت به مقوله هایی به شدت تحریک می شوند که تصور می کنند تحت مالکیت آنهاست و یا می خواهند با تلاش خود آن را تحت کنترل و مالکیت خود قرار دهند. اشتباه نکنید در این مقاله سعی نداریم در مورد حسادت(در معنای عام) یعنی آنچه با چشم و هم چشمی و رقابت بر سر تامین تجملات زندگی و .. است صحبت کنیم بلکه آن نوع حسادت در زنان را می خواهیم بررسی کنیم که با مفهوم "حس تملک زنانه" مترادف است یعنی همان احساسی که گاه زنان را بدان جهت سوق می دهد که در مورد تمام روابط و مناسبات همسرشان حساس شده و حتی همسرشان را به خاطر ارتباط صمیمانه با محارم خویش (مادر و خواهر و ..) مورد بازخواست قرار می دهند. یعنی به نوعی همسرشان را مختص خود می خواهند و دوست ندارند او با هیچ زن دیگری در سطحی ترین روابط قرار گیرد. این حس همان حسی است که عمدتا باعث ایجاد اختلاف و کشمکش بین عروسها و مادر شوهر ها و یا عروسها و خواهر شوهرها می شود. حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد. بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود. تصور کنید مردی ازدواج کرده و در یک زمان واحد میان محبت دو زن (مادر و همسر خود) قرار گرفته است. در این میان هر یک از دو طرف سعی دارند مرد مذکور را به سمت خود جذب کرده و حتی امکان دارد برای رسیدن به هدف خود از برخی ترفندها و راهکارهای زنانه استفاده کنند. مسلما نتیجه چنین کشمکشی در معمولی ترین شرایط ایجاد درگیری میان طرفین است. البته این یک نیاز طبیعی است که هر زنی همسرش را تنها برای خود بخواهد و در مورد روابط و مناسبات او با سایر زنان حساسیت نشان دهد اما گاه این حس تملک از شکل طبیعی خود خارج شده و همان طور که گفتیم باعث ایجاد تنش و درگیری در زندگی مشترک می گردد. اگر بخواهیم این احساس را طوری توصیف کنیم که شما بتوانید بهتر متوجه آن شوید باید بگوییم که "حس تملک زنانه" تقریبا معادل با " غیرت مردانه" است. یعنی هر دو این مفاهیم را می توان هم ردیف هم به شمار آورد به جز اینکه این ویژگی ها، تحت تاثیر شرایط جنسیتی فرد قرار می گیرد. این نوع حسادت (یا همان حس تملک) وقتی از شکل طبیعی خود خارج می شود، باعث می گردد که زن بر روی روابط همسر خود حساس شده و نسبت به هر ارتباطی که با زنان دیگر دارد(اعم از سلام و احوال پرسی و یا صحبتهای معمولی) واکنش شدید نشان دهد. در برخی از زنان این ویژگی چنان شدت می یابد که مسیر نگاههای همسرشان را در کوچه و خیابان دنبال می کنند تا ببینند آیا او به زنان دیگر نظر می افکند یا نه؟ و یا حتی برخی از مردان هنگام مراجعه به مشاور از این مساله شکایت دارند که حتی جرات تماشاکردن فیلمها، سریالها و یا برنامه هایی را که زنان در آن حضور دارند را نمی کنند. البته فراموش نکنید که درست است که عده معدودی از زنان دچار این مشکل بوده و زندگی را برای خود و همسرشان سخت می کنند اما برخی دیگر از زنان به واقع حق دارند تا این نوع حساسیتها را در ارتباطات همسر خود نشان دهند . برای مثال این دسته از زنان دارای همسرانی هستند که : - در روابط و صحبتهای خود با زنان نامحرم یا غریبه بیش از حد گرم گرفته و به بذله گویی می پردازند - سابقه ای از بی وفایی نسبت به همسرشان را دارند - در حضور همسرشان از زنان دیگر(چه از لحاظ ظاهر و چه از لحاظ نوع عملکرد و ...) تعریف و تمجید می کنند - مرز بین روابط شخصی و روابط کاری را نمی دانند یعنی در منزل هم که هستند با همکاران خانم خود در تماس و یا در حال اس ام اس زدن هستند و بسیاری از دلایل دیگر... بنابراین با توجه به طبع حساس زنانه کاملا طبیعی است که یک زن نسبت به همسر خود و با مشاهده این صحنه ها در روابط همسرش دچار وسواس شده و دایما سعی کند او را تحت کنترل خود قرار دهد. در ادامه این مقاله چند توصیه اجمالی برای مردانی داریم که رفتارها و روابط شان کاملا در چارچوب و مطابق با عرف و شرع است اما متاسفانه باز هم تحت کنترل دایم همسرشان هستند: - با خودتان خلوت کنید و بررسی نمایید که چرا همسرتان تا این حد در مورد رفتارهای شما حساس بوده و شما را کنترل می کند؟ آیا شما شوهر خوبی برای همسرتان هستید؟ آیا توجهی را که نیازمند آن است به وی ارایه می دهید؟ آیا رفتارهایتان با زنان دیگر در حد و حدود طبیعی خود است یا اینکه پا را از حد و مرز خود فراتر می نهید؟... "حس تملک زنانه" تقریبا معادل با " غیرت مردانه" است. یعنی هر دو این مفاهیم را می توان هم ردیف هم به شمار آورد به جز اینکه این ویژگی ها، تحت تاثیر شرایط جنسیتی فرد قرار می گیرد. - دقت کنید و ببینید چه زمانهایی شدت کنترل و حساسیت همسرتان نسبت به شما کاهش یا افزایش می یابد؟ ببینید در آن زمانها چه رفتاهایی را انجام داده اید و از انجام چه رفتارهایی خودداری کرده اید؟ با همسرتان صحبت کنید و در مورد رفتار و عملکرد او به بحث بنشینید. از او به خاطر رفتارش توضیح بخواهید و در مقابل برای همسرتان توضیح دهید که وقتی شما را مورد کنترل دایم قرار می دهد، چه احساسی دارید . برای مثال این گونه برای ایشان توضیح دهید: وقتی دایم تماسهای تلفن همراه مرا چک می کنی احساس می کنم که...(سپس احساس خود را کاملا برای همسرتان وصف کنید) - از همسرتان دوستانه بخواهید که رفتارش را مورد تجدید نظر و تغییر قرار دهد و خودش را به جای شما بگذارد و ببیند آیا دوست دارد که دایما او را تحت نظارت دایم قرار داده و به وی اعتماد نداشته باشید. - به طور منظم به همسرتان ابراز علاقه کرده و به او بگویید که " تنها زن زندگی من تو هستی و تو را با تمام نقاط قوت و ضعفی که داری دوست دارم و ..." به این ترتیب همیشه به همسرتان اطمینان خاطر را هدیه دهید. و توصیه آخر اینکه... اگر ملاحظه می کنید رفتار همسرتان(بدون دلایل منطقی) ادامه دار شده و تلاش برای بهبود این وضعیت تاثیر مطلوبی نداشته ، مراجعه نزد مشاور خانواده را به شما و همسرتان توصیه می کنیم. گاهی اوقات متخصصان ، متوجه جزییاتی می شوند که شاید شما و همسرتان با ساعتها گفتگو و یا حتی مجادله نیز قادر به یافتن آن نباشید. تبیانبه شوهر من نزدیک نشوید حسادت نوعی خشم درونی است که مرتبه هایی از آن در همه افراد وجود دارد ولی ممکن است در بعضی کمتر و در برخی بیشتر دیده شود؛اما آنچه در ادبیات قدیم ایرانیان یافت می شود این است که زنان حسودتر از مردان دانسته شده و حتی در روان شناسی امروز نیز برخی معتقدند که زنان در روابط بین فردی و در رابطه با جنس مخالف حساس تر، خودمحورتر و حسودتر از مردان هستند. حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد. بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود. اما به نظر می رسد که حسادت در زنان شکل دیگری به خود گرفته و آنها بیشتر نسبت به مقوله هایی به شدت تحریک می شوند که تصور می کنند تحت مالکیت آنهاست و یا می خواهند با تلاش خود آن را تحت کنترل و مالکیت خود قرار دهند. اشتباه نکنید در این مقاله سعی نداریم در مورد حسادت(در معنای عام) یعنی آنچه با چشم و هم چشمی و رقابت بر سر تامین تجملات زندگی و .. است صحبت کنیم بلکه آن نوع حسادت در زنان را می خواهیم بررسی کنیم که با مفهوم "حس تملک زنانه" مترادف است یعنی همان احساسی که گاه زنان را بدان جهت سوق می دهد که در مورد تمام روابط و مناسبات همسرشان حساس شده و حتی همسرشان را به خاطر ارتباط صمیمانه با محارم خویش (مادر و خواهر و ..) مورد بازخواست قرار می دهند. یعنی به نوعی همسرشان را مختص خود می خواهند و دوست ندارند او با هیچ زن دیگری در سطحی ترین روابط قرار گیرد. این حس همان حسی است که عمدتا باعث ایجاد اختلاف و کشمکش بین عروسها و مادر شوهر ها و یا عروسها و خواهر شوهرها می شود. حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد. بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود. تصور کنید مردی ازدواج کرده و در یک زمان واحد میان محبت دو زن (مادر و همسر خود) قرار گرفته است. در این میان هر یک از دو طرف سعی دارند مرد مذکور را به سمت خود جذب کرده و حتی امکان دارد برای رسیدن به هدف خود از برخی ترفندها و راهکارهای زنانه استفاده کنند. مسلما نتیجه چنین کشمکشی در معمولی ترین شرایط ایجاد درگیری میان طرفین است. البته این یک نیاز طبیعی است که هر زنی همسرش را تنها برای خود بخواهد و در مورد روابط و مناسبات او با سایر زنان حساسیت نشان دهد اما گاه این حس تملک از شکل طبیعی خود خارج شده و همان طور که گفتیم باعث ایجاد تنش و درگیری در زندگی مشترک می گردد. اگر بخواهیم این احساس را طوری توصیف کنیم که شما بتوانید بهتر متوجه آن شوید باید بگوییم که "حس تملک زنانه" تقریبا معادل با " غیرت مردانه" است. یعنی هر دو این مفاهیم را می توان هم ردیف هم به شمار آورد به جز اینکه این ویژگی ها، تحت تاثیر شرایط جنسیتی فرد قرار می گیرد. این نوع حسادت (یا همان حس تملک) وقتی از شکل طبیعی خود خارج می شود، باعث می گردد که زن بر روی روابط همسر خود حساس شده و نسبت به هر ارتباطی که با زنان دیگر دارد(اعم از سلام و احوال پرسی و یا صحبتهای معمولی) واکنش شدید نشان دهد. در برخی از زنان این ویژگی چنان شدت می یابد که مسیر نگاههای همسرشان را در کوچه و خیابان دنبال می کنند تا ببینند آیا او به زنان دیگر نظر می افکند یا نه؟ و یا حتی برخی از مردان هنگام مراجعه به مشاور از این مساله شکایت دارند که حتی جرات تماشاکردن فیلمها، سریالها و یا برنامه هایی را که زنان در آن حضور دارند را نمی کنند. البته فراموش نکنید که درست است که عده معدودی از زنان دچار این مشکل بوده و زندگی را برای خود و همسرشان سخت می کنند اما برخی دیگر از زنان به واقع حق دارند تا این نوع حساسیتها را در ارتباطات همسر خود نشان دهند . برای مثال این دسته از زنان دارای همسرانی هستند که : - در روابط و صحبتهای خود با زنان نامحرم یا غریبه بیش از حد گرم گرفته و به بذله گویی می پردازند - سابقه ای از بی وفایی نسبت به همسرشان را دارند - در حضور همسرشان از زنان دیگر(چه از لحاظ ظاهر و چه از لحاظ نوع عملکرد و ...) تعریف و تمجید می کنند - مرز بین روابط شخصی و روابط کاری را نمی دانند یعنی در منزل هم که هستند با همکاران خانم خود در تماس و یا در حال اس ام اس زدن هستند و بسیاری از دلایل دیگر... بنابراین با توجه به طبع حساس زنانه کاملا طبیعی است که یک زن نسبت به همسر خود و با مشاهده این صحنه ها در روابط همسرش دچار وسواس شده و دایما سعی کند او را تحت کنترل خود قرار دهد. در ادامه این مقاله چند توصیه اجمالی برای مردانی داریم که رفتارها و روابط شان کاملا در چارچوب و مطابق با عرف و شرع است اما متاسفانه باز هم تحت کنترل دایم همسرشان هستند: - با خودتان خلوت کنید و بررسی نمایید که چرا همسرتان تا این حد در مورد رفتارهای شما حساس بوده و شما را کنترل می کند؟ آیا شما شوهر خوبی برای همسرتان هستید؟ آیا توجهی را که نیازمند آن است به وی ارایه می دهید؟ آیا رفتارهایتان با زنان دیگر در حد و حدود طبیعی خود است یا اینکه پا را از حد و مرز خود فراتر می نهید؟... "حس تملک زنانه" تقریبا معادل با " غیرت مردانه" است. یعنی هر دو این مفاهیم را می توان هم ردیف هم به شمار آورد به جز اینکه این ویژگی ها، تحت تاثیر شرایط جنسیتی فرد قرار می گیرد. - دقت کنید و ببینید چه زمانهایی شدت کنترل و حساسیت همسرتان نسبت به شما کاهش یا افزایش می یابد؟ ببینید در آن زمانها چه رفتاهایی را انجام داده اید و از انجام چه رفتارهایی خودداری کرده اید؟ با همسرتان صحبت کنید و در مورد رفتار و عملکرد او به بحث بنشینید. از او به خاطر رفتارش توضیح بخواهید و در مقابل برای همسرتان توضیح دهید که وقتی شما را مورد کنترل دایم قرار می دهد، چه احساسی دارید . برای مثال این گونه برای ایشان توضیح دهید: وقتی دایم تماسهای تلفن همراه مرا چک می کنی احساس می کنم که...(سپس احساس خود را کاملا برای همسرتان وصف کنید) - از همسرتان دوستانه بخواهید که رفتارش را مورد تجدید نظر و تغییر قرار دهد و خودش را به جای شما بگذارد و ببیند آیا دوست دارد که دایما او را تحت نظارت دایم قرار داده و به وی اعتماد نداشته باشید. - به طور منظم به همسرتان ابراز علاقه کرده و به او بگویید که " تنها زن زندگی من تو هستی و تو را با تمام نقاط قوت و ضعفی که داری دوست دارم و ..." به این ترتیب همیشه به همسرتان اطمینان خاطر را هدیه دهید. و توصیه آخر اینکه... اگر ملاحظه می کنید رفتار همسرتان(بدون دلایل منطقی) ادامه دار شده و تلاش برای بهبود این وضعیت تاثیر مطلوبی نداشته ، مراجعه نزد مشاور خانواده را به شما و همسرتان توصیه می کنیم. گاهی اوقات متخصصان ، متوجه جزییاتی می شوند که شاید شما و همسرتان با ساعتها گفتگو و یا حتی مجادله نیز قادر به یافتن آن نباشید. تبیان
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۰:۰۵
Shahram Ghasemi
خوشبختی لذت است یا آرزو؟دیدگاه های متفاوت و گاه متضاد درباره زندگی، خوشبختی و عوامل سعادت و بهروزی، به گونه ای است که پاره‌ای از آنها تعجب آفرین، برخی حیرت انگیز خواهد بود. از این رو انبوه بی شماری از انسان‌های حقیقت جو که به ‌دنبال واقعیت ناب مفاهیم و معارف هستند دیدگاه های متفاوت و گاه متضاد درباره زندگی، خوشبختی و عوامل سعادت و بهروزی، به گونه ای است که پاره‌ای از آنها تعجب آفرین، برخی حیرت انگیز خواهد بود. از این رو انبوه بی شماری از انسان‌های حقیقت جو که به ‌دنبال واقعیت ناب مفاهیم و معارف هستند، سرگردان و حیران گشته و گاه سرخورده و اندوهگین می شوند. به ‌طور مثال؛ "شکسپیر"، تمام جهان را صحنه نمایش و تمامی مردان و زنان را تنها بازیگران پرده های ‌مختلف که نقش خوشبختی یا بدبختی را ایفا می کنند، می‌داند. او هستی را دارای ورودی و خروجی های خاص خود ‌می داند و انسان ها را صاحبان نقش های فراوان می بیند. "ویکتور هوگو" معتقد است: "خوشبخت کسی است که ‌به یکی از این دو چیز دسترسی دارد: 1- کتاب خوب 2- دوستانی که اهل کتاب باشند." اما "والتر اسکات" شهرت را ‌بنیان خوشبختی دانسته و می گوید: "یک ساعت زندگی با افتخار و با شکوه به یک قرن گمنام زیستن می ارزد." ‌اراده قوی، پلکان پیروزی و خوشبختی در سخن "گوته" است. او بر این باور است که "شرط پیروزی و سعادت ‌یک اراده قوی است، شرایط دیگر اهمیت چندانی ندارد." با تأمل در برخی جوامع در‌می‌یابیم که هنوز بسیاری ‌از افراد گاهی به‌آنجا می رسند که با فال بد، سوء ظن و یا تلقین سیه روزی و بدبختی، کانون پر مهر و محبت ‌زندگی و همسر دلسوز و کوشای خود را از دست داده و با یأس، نومیدی و اندوه کشنده، روزهای پر نشاط و ‌زیبای خود را تلخ و اندوهبارمی کنند و در پایان با نگاهی واژگون به آفرینش و هستی و گمانی بد نسبت به ‌آفریدگار جهان، زندگی خود را خاتمه می دهند! در کنار این نظرات، دیدگاه های دیگری نیز وجود دارد که: ‌‌"خوشبختی و بدبختی" تمامی انسان ها را به دست آنان ندانسته، بلکه امری جبری و سرنوشتی قطعی می داند؛ ‌آینده ای روشن و یا شوم که از پیش از تولد رقم خورده، "پیشانی نوشت" افراد شده،در "کنار گهواره" آنان ‌گذاشته شده و "قسمت" حتمی آنان خواهد بود و بدین گونه از اعماق قلب خود معتقدند سرنوشت هر کس که ‌خوشبختی، رفاه و شادمانی است، هیچ کس توان تغییر آن را ندارد و آینده افرادی که بدبختی، فقر، درد و ماتم ‌است، هر گونه تلاش، تدبیر و تدبر، نقشی در دگرگونی آن نخواهد داشت زیرا قسمت است و قسمت، دست ‌دیگری است نه ما! ‌ ‌مفهوم خوشبختی خوشبختی بر حالت روحی و روانی خاصی از انسان که با احساسی ویژه همراه است اطلاق می گردد؛ به عبارت ‌دیگر، انسان پس از رسیدن به کمالات و اموری که با طبع و فطرت او سازگار است و خواسته ها یا تمایلات او را ‌تأمین می کند به حالتی دست می یابد که آن را خوشبختی می گویند. در اینکه آن حالت چیست و ویژگی آن کدام ‌است آرای مختلفی وجود دارد؛ برخی خوشبختی را به هر نسبت که انسان به آرزوهایش نایل شود، می دانند. برخی ‌تصور می کنند، خوشبختی همان رضایت کامل است و می گویند: "خوشبخت کسی است که نسبت به آنچه دارد ‌رضایت کامل داشته باشد. " ‌بعضی دیگر خوشبختی را در بهره مندی از لذت‌ها می دانند و می گویند: "به هر میزان که استعدادها و قوای فرد ‌بروز و ظهور کند و به کمالاتی نایل گردد، لذت بیشتری می برد و هر چه لذت‌های او بیشتر باشد، خوشبختی‌اش بیشتر ‌است. طبق این آرمان، خوشبختی حقیقی بیش از هر چیز از داشتن چیزهایی که مایه خشنودی هستند سرچشمه می‌گیرد. استاد شهید مرتضی مطهری (رحمه` الله علیه) در نقد و بررسی هر یک از این دیدگاه ها بیاناتی دارند که به ‌طور فشرده در اینجا اشاره می کنیم. وی در رد مساوی بودن سعادت با لذت می فرماید: " انسان مجموعه ای است از قوا و ‌غرایز و استعدادها. انسان هم به زمان حاضر تعلق دارد و هم به زمان آینده، باید همه این جنبه ها را با هم در ‌نظر گرفت و آن گاه حکم کرد که آیا فلان عمل سعادت بخش است یا نه و صرف لذت بخش بودن یک چیز ‌کافی نیست که آن را سعادت بخش بشماریم." ‌ایشان در ادامه می فرمایند: " بسیار اتفاق می افتد که انسان در آرزوی خود اشتباه می کند. پیدایش آرزو تابع میزان ‌فهم و اطلاع انسان است. ممکن است امور زیادی سعادت بخش باشند، اما انسان به دلیل نشناختن و آشنا نبودن با ‌آنها، آن ها را هرگز آرزو نکند، آیا می توان گفت چون سعادت نیل به آرزو است و طفل آرزوی علم ندارد، پس ‌علم برای او سعادت نیست ؟ بسیاری از چیزها را انسان آرزو می کند و سعادت نیست، و بسیاری از چیزها را ‌آرزو نمی کند در حالی که سعادت اوست." چنان که تفسیر سعادت به رضایت نیز صحیح نیست زیرا رضایت، ‌مانند آرزو به سطح فکر و فهم و درک و اراده و همت بستگی دارد، انسان گاهی از آن جهت چیزی را منتهای ‌آرزوی خود قرار نمی دهد و از رسیدن به آن، کمال رضایت حاصل نمی کند که همت بلند ندارد و یا سطح فکرش پایین است. دو نفر را در نظر می گیریم که هدف و آرزوی نهایی یکی از آنها این است که کدخدای دهی بشود و ‌هدف و نهایت آرزوی دیگری این است که شخص اول جهان گردد و بر همه جهان حکومت کند. این دو نفر اگر به آرزوی خود برسند کمال رضایت هر دو حاصل خواهد شد و هر دو به کمال لذت نایل خواهند گشت. ‌بهره آنها هم از لحاظ رضایت و هم از لحاظ لذت مساوی و برابر خواهد بود. ولی موضوع رضایت و لذت آنها متفاوت است. موضوع رضایت و لذت یکی (آن که می خواهد شخص اول جهان گردد) از موضوع رضایت و ‌لذت دیگری عالی تر و کامل تر است. اگر کمال سعادت به این است که انسان حداکثر رضایت را از وضع خود ‌داشته باشد وهیچ گونه نارضایتی در کار نباشد، دو فرد مورد نظر به طور مساوی به کمال سعادت نایل شده اند و هیچ کدام از دیگری سعادتمند تر نیست؛ ولی اگر سعادت، تنها به رضایت بستگی نداشته باشد بلکه کمال و ‌موضوع رضایت نیز دخالت داشته باشد، نمی توان گفت دو نفر مورد نظر دردرجه، سعادتمندند وهردو‌کمال سعادت دارند.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۰۹:۳۱
Shahram Ghasemi
برنامه سبز کردن سطح سیاره مریخ برنامه ای هزار ساله است که بر اساس آن می توان با کمک گرفتن از مهارت انسانها در گرم کردن سیاره های قابل سکونت، سیاره سرخ را تا هزار سال دیگر به سیاره ای سبز تبدیل کرد.برنامه سبز کردن سطح سیاره مریخ برنامه ای هزار ساله است که بر اساس آن می توان با کمک گرفتن از مهارت انسانها در گرم کردن سیاره های قابل سکونت، سیاره سرخ را تا هزار سال دیگر به سیاره ای سبز تبدیل کرد.پاسخ این سئوال که آیا امکان تبدیل کردن سطح منجمد و بدون هوای مریخ به سیاره ای سبز یا تقریبا سبز مانند زمین وجود دارد؟ مثبت است زیرا کاوشگرانی که اکنون بر روی مریخ به جمع آوری اطلاعات مشغولند شواهدی را مبنی بر گرم بودن این سیاره و جاری بودن رودها در سطحی بسیار وسیع در دوران کودکی مریخ ارائه کرده اند. در عین حال اکنون یکی از مهارتهای ساکنان زمین گرم کردن یک سیاره به حدی است که حرارت به بحران تبدیل شود. تنها کافی است مقادیر زیادی گاز گلخانه ای به اتمسفر سیاره افزوده شود. بیشتر دی اکسید کربنی که زمانی مریخ را گرم می کرده است همچنان در این سیاره به شکل منجمد وجود دارد و برای بازگشتن به دوران سبز خود تنها به کمک نیاز دارد. طرح زمینی کردن مریخ در هزار سال بر اساس این طرح مصور سبز کردن مریخ پروژه ای هزار ساله است که از چهار بخش تشکیل شده است: سال صفر آغاز چندین سفر اکتشافی 18 ماهه به مریخ که طی هر یک بخشی از اتاقکهای اقامتگاه انسانها بر روی مریخ نصب می شود. سال 100 به بعد بازتاب دادن نور خورشید با کمک آیینه ها به منظور ذوب دی اکسید کربنهای منجمد مریخی و تشکیل اتمسفر سال 200 به بعد بارش باران و جاری شدن رودها تحت تاثیر آزادسازی کربن سال 600 به بعد گرم شدن سیاره و رشد میکروبها، غنی شدن خاک، گل دادن گیاهان و افزودن اکسیژن به اتمسفر تا انسان و جانداران بتوانند در سیاره تنفس کنند.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۸۹ ، ۱۵:۱۹
Shahram Ghasemi
گاهی اوقات لازم است بعضی قسمت‌های مغز را برای دستیابی به کارکرد صحیح و مناسب تحریک کرد. در گذشته بیشتر این کار توسط دستگاه شوک الکتریکی یا ECT انجام می‌شد. امروزه وسیله دیگری در میادین علمی مطرح شده که عوارض و خطرات بسیار کمتری نسبت به شوک الکتریکی دارد. این دستگاه TMS یا تحریک مغناطیسی جمجمه نام دارد. برخلاف دستگاه شوک که جریان برق را از مغز عبور می‌دهد، این دستگاه هیچ‌گونه جریانی را وارد مغز نمی‌کند و تنها با کمک میدان مغناطیسی به تحریک سلول‌های عصبی می‌پردازد. بدین ترتیب از درد و سایر عوارض جانبی دستگاه شوک هیچ خبری نیست. ضمن اینکه نتایج درمانی TMS در بسیاری از موارد رضایتبخش‌تر از ECT می‌باشد. به گفته متخصصان؛ تحریک مغناطیسی سرتاسر جمجمه (tms) به وسیله Fda برای درمان افسردگی تایید نشده است. اما در اوایل سال جاری هیأت مشاوره ای Fda دریافت که این روش ایمن و بی خطر است اما درعین حال اعضای این هیأت شک و تردید خود را در مورد موثر بودن این روش اظهار داشتند. در این پژوهش جدید، 301 بیمار مبتلا به افسردگی حاد که به داروهای ضد افسردگی پاسخ نداده بودند، شرکت کردند. نیمی از بیماران شرکت کننده از Tms به مدت پنج نوبت در هفته و هر بار به مدت 35 دقیقه استفاده کردند. طول دوره درمان بین چهار تا شش هفته در نظر گرفته شد. باقی بیماران نیز از داروهای معمول و رایج ضد افسردگی استفاده کردند و این در حالی بود که افراد از نوع داروی مصرفی خود آگاهی نداشتند. این پژوهشگران با ارائه نتایج تحقیقات خود در مجله روانپزشکی بیولوژیکال اظهار داشتند که میزان پاسخ و بهبودی در میان مصرف کنندگان Tms نسبت به بیمارانی که از داروهای رایج استفاده می کردند، دو برابر بود. اما جان ایردون یکی از محققان این پژوهش تصدیق کرد که این پاسخ ها و میزان تسکین برای هر دو گروه نسبتاً پایین است زیرا این پژوهش فقط دربرگیرنده بیمارانی بود که نسبت به داروهای گذشته مقاوم بودند. پس از شش هفته پژوهش 14 تا 17 درصد از بیماران که با استفاده از Tms درمان شده بودند، بهبود یافتند. در حالی که این میزان در گروه مصرف کننده داروهای رایج پنج تا هشت درصد بود. دکتر اریردون دراین باره گفت: پیش بینی می‌شود روند تسکین و بهبودی در میان جمعیتی که به داروهای ضد افسردگی مقاومت کمتری نشان می دهند، بیشتر باشد. Tms یک روند غیرتهاجمی است که در بخش بیماران سرپایی استفاده می شود. Tms به هیچ گونه بی حسی نیاز ندارد. در طول جلسه درمانی که 30 تا 45 دقیقه به طول می انجامد بیمار بر روی یک صندلی مخصوص به حالت خوابیده قرار می گیرد درحالی که در این زمان یک وسیله مخصوص مارپیچی میدان مغناطیسی را در خارج از بدن ایجاد می کند. این میدان مغناطیسی باعث القاء جریان الکتریکی در ناحیه ای از مغز می‌شود که انتظار می رود در تنظیم خلق و خو نقش داشته باشد. درمان ها به طور معمول در پنج نوبت در هفته صورت می پذیرد. به گفته دکتر اریردون، بیماران برای بهبودی معمولا به حداقل 10 جلسه درمان نیاز دارند که هر کدام از این جلسات تقریبا 30 دقیقه به طول می انجامد.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۸۹ ، ۱۴:۰۰
Shahram Ghasemi