مهندسی پزشکی

مقالات مهندسی پزشکی

مهندسی پزشکی

مقالات مهندسی پزشکی

اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند، اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست، اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد. (معلم شهید،دکتر علی شریعتی)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۸۹ ، ۱۶:۵۰
Shahram Ghasemi
تصویر بالا کدامیک از گزینه های زیر است؟ 1- سفینه فضایی 2- میز و فن خنک کننده لپ تاپ 3- جیزی نیست ! 4- همه گزینه ها   جواب سوال کمی پایین تر ! . . . . . . . . . . اگه کمی هم فکر می کردید بد نبود ! . . . . . . . . شاید باورش سخت باشه ولی جواب صحیح گزینه 4 است !   این همون عکس بالاست که همه جاش باز شده !   حالا حتما دوست دارید بدونید این چیه !   این وسیله: یک میز لپ تاپ تاشو،  یک فن خنک کننده لپ تاپ،  پایه نگه دارنده لپ تاپ،  میز شیک و ساده و.... به عبارت بهتر یک سفینه فضایی است.   شاید عکس بعدی بهتر بتونه راهنماییتون کنه می بینید وقتی جمع میشه چقدر کوچیکه !!   خلاصه براتون بگم این وسیله کاربردهای مختلفی داره که توی عکس بهتر دیده میشه پس خودتون ببینید...   می دونید گذاشتن لپ تاپ روی پا چقدر برای شما ضرر داره ؟     جای موس و لیوان و خودکار هم داره !   قابلیت تنظیم شیب مورد نظر دارای دو فن خنک کننده داخلی   قابلیت تنظیم ارتفاع مورد نظر پایه های میز       واقعا لذت بخشه وقتی به مبل تکیه دادید !   و در نهایت تمام این وسیله ها که یک وسیلست توی کیف لپ تاپ شما جا میشه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۸۹ ، ۱۵:۰۰
Shahram Ghasemi
سی‌تی‌مولتی‌اسلایس، سی‌تی‌مولتی‌دتکتور و تصویربرداری Multislice CT, Multidetector CT, 3D Imagingسی‌تی‌مولتی‌اسلایس، سی‌تی‌مولتی‌دتکتور و تصویربرداری سه بعدیسی‌تی‌مولتی‌اسلایس(MSCT)، سیستم سی‌تی‌اسکن مخصوصی است که با داشتن ردیف دتکتورهای چندتایی، می‌تواند به طور هم‌زمان از طریق اسلایس‌های متفاوت دور نواحی مختلف بدن، داده‌های توموگرافیک تهیه نماید. MSCT قابلیت بی‌نظیری در آنالیز و تحلیل جزئیات آناتومیهای نرمال و آنورمال بدن و پاتولوژیهای گوناگون دارد. توانایی اسکن سریع بیمار با رزولوشنhigh Z-axis (رزولوشن محورZ بالا) و داشتن وکسل‌های هم‌محور (جزء حجمیVoxel=)، کمک می‌کند که گونه‌ای دیگر از تصویربرداری به جز سی‌تی‌اسکن تک اسلایس، فراهم گردد. در این مقاله سعی شده است که با ارائه توضیحات، فهم و دانش درستی در ارتباط با جزئیات و نکات فیزیکی مهم و اساسی سی‌تی‌مولتی‌دتکتور حاصل شود تا بر قابلیت‌های قدرتمند و پراهمیت این سیستم نظر اجمالی داشته باشیم.معرفی سیستمسی‌تی‌مولتی‌اسلایس، جزء آخرین موفقیت‌ها و پیشرفتها در تکنولوژی سی‌تی، محسوب می‌گردد. به طور اساسی اسکنر MSCT شامل ردیف مولتی‌دتکتور می‌باشد که به طور همزمان و تؤاماً در قالب اسلایس‌های مختلف، داده آناتومیکی جمع‌آوری می‌کند. سیستمی که استفاده از آن مزایای متعددی مثل اسکن سریع، پوشش حجمی بیماران چاق وhigh Z-axis resolution همراه با بهره‌مندی از امکان تصویربرداری سه بعدی، تصویربرداری پرفیوژن، سی‌تی‌فلوروسکوپی و ... دارد. در واقع می‌توان گفت مزیت مهم سیستم، کاهش زمان اسکن، کاهش کولیماسیون اسکن یا افزایش قابل توجه طول اسکن می‌باشد.تاریخچه سی‌تی‌اسکنر مولتی‌اسلایسدر سال 1972، اولین سیستم‌های سی‌تی توانستند ازمغز با پوشش 10 سانتی‌متر در مدت زمان 40 دقیقه، تصویربرداری کنند. به طور دقیق هر اسلایس ناشی از 180 درجه چرخش، 4 دقیقه زمان می‌برد.با ایجاد پیشرفت‌های فراوان، یک MSCT شانزده اسلایسه با داشتن مشخصه اصلی 42/0 ثانیه در هر چرخش(rotation) با توانایی بازسازی میلی‌ثانیه‌ای، قادر است که ازکل بدن 1 میلی‌متر اسلایس در 19 ثانیه اسکن نماید. پیشرفتهای موجود درSlip ring technology، نیاز استفاده مکرر از مکانیزم اسکنrotate-translate یاStop and shoot را کاملاً برطرف می‌نماید.بدین ترتیب، سی‌تی‌اسکن اسپیرال، همراه با اسکن مداوم و حرکت مداوم تخت و جمع‌آوری پیوسته اطلاعات، حاصل گردید.در واقع، شروع عملکرد تکنولوژی MSCT در سال 1992 بود که در ان زمان سی‌تی‌اسکنر دو اسلایسه توسطElscint معرفی شده بود. جالب این بود که بازارهای جهانی چندان رغبت و توجه به این تولید نشان ندادند. اما در نیمة دوم 1998، 4 شرکت، اسکنرهای MSCT را ارائه دادند که این محصولات شامل:Siemenes Volume Zoom, Toshiba Aquilon Multi, Picker MX 8000, GE light speed بودند. در جدول زیر فهرست تاریخی تکامل و پیشرفت تکنولوژی از سی‌تی‌هلیکال به سوی سی‌تی‌مولتی‌اسلایس موجود می‌باشد. پیشرفت‌های تکنیکی(Technical developments) سال(Year)1) تحقیقاتGodfrey Hounsfeld در ارتباط با سی‌تی‌اسکن 19712) رفت در تکنولوژی Slip ring 19853) معرفی هلیکال‌سی‌تی‌اسکن توسط شرکتSiemens 19894) ارائه سی‌تی دو اسلایسه توسطElscint و Haifa و Israel 19915) تلاش در جهت ساخت سیستمی با اسکن کمتر از ثانیه 19956) معرفی و عرضه اسکنر 4 اسلایسه 19997) معرفی اسکنرهای 4 اسلایسه در هند 20018) معرفی و عرضه اسکنرهای 16 اسلایسه 20029) عرضه اسکنرهای 16 اسلایسه در هند 200310) ارائه نخستین مدل سیستم‌های پیشرفته 32 اسلایسه 200311) معرفی و عرضه نخستین مدل 256 اسلایسه (توسط توشیبا) و4DCT  200312) تحقیق و بررسی در زمینة ارائه دتکتورهایFlat Panel 200313) تحقیق و بررسی سیستم با اسکن سریعتر (کمتر از 4/0 زمان چرخش) 200314) تحقیق و بررسی در زمینةCone Beam CT  2003گسترش اسکنرهای مولتی‌اسلایس(MSCT)، بعنوان پیشرفت و موفقیت بسیار مهم در زمینة توموگرافی کامپیوتری محسوب می‌شود. در حال حاضر در جهان مقالات فراوانی در زمینة این تکنولوژی جدید، تهیه می‌گردد که همة آنها تحت عنوانهایMultichannel helical CT, Multi Sectional helical CT, Multi detector helical row CT, Multi row helical CT, Multi Slice helical CT می‌باشند. MultiSlice و MultiSection دلالت بر این نکته دارد که در هر چرخش گنتری بیش از یک اسلایس و یک مقطع تصویر حاصل می‌گردد.Multidetector row بیان می‌کند که دتکتورهای سیستم شامل ردیف‌های متعدد دتکتور می‌باشند و در انتهاMultichannel نیز بیانگر این است که شبکه‌ها و کانالهائی از اطلاعات در طی هر چرخش گانتری، جمع‌آوری می‌گردد. در هر صورت واژه‌های مولتی‌اسلایس و مولتی‌دتکتور، معمولاً در مقالات کلینیکی و تکنیکی در توصیف این تکنولوژی، مورد استفاده قرار می‌گیرند.فیزیک سیستمتفاوت اساسی اسکنرهای MSCT با نمونه‌های پیش از آن (اسکنرهای هلیکال یا اسپیرال) در طراحی ردیف دتکتور می‌باشد. استراتژی مفید این سیستم‌ها چنین می‌باشد که 4 یا تعداد بیشتری ردیف دتکتور جایگزین یک ردیف دتکتور شده‌اند که این نکته باعث افزایش قدرت سیستم، در جمع‌آوری داده‌ها(data acquisition) شده است.در واقع این طور می‌توان گفت که در اسکنر هلیکال، یک تیوب، یک ردیف دتکتور را مورد تابش قرار داده که در حدودmm 20 طول را پوشش می‌دهد در MSCT ، این یک ردیف با چندین ردیف دتکتور تحت عنوانdetector array جایگزین شده است کهacquisition همزمان 4 یا 16 اسلایس یا بیشتر در طی یک چرخش گانتری حاصل می‌شود.پیشرفت‌های تکنیکی سی‌تی‌مولتی‌اسلایس1) جمع‌اوری داده(acquisition) سریعتر و زمان اسکن(Scanning) کوتاهتر2) جمع‌آوری داده به طور همزمان با استفاده از دتکتورهای چندتایی3) چرخش گانتری در زمان کمتر از ثانیه (5/0 تا 8/0 ثانیه)4) سرعت بالاتر جابجایی تخت5) پوشش آناتومیکی بیشتر و بزرگ‌تر6) ظرفیتtube loading بیشتر7) تهیه و جمع‌آوری فراوان داده و پروسس بیشترمقایسه اسکنرهای 4 اسلایسه و 16 اسلایسه فعلیالف) اسکنرهای 4 اسلایسه Toshiba Siemens Philips GE مدل اسکنر 4 اسلایسه Aquiline Sensation4 MX800 Light speed 32 20 20 20 طولDetector array 4*5/0 2*5/0 2*5/0 4*25/1 ماکزیمم عرض اسلایس (4*)8 (2*)10 (2*)10 (2*)10 مینیمم عرض اسلایس5/ 0 5/0 5/0 8/0 مینیمم زمان چرخش5/ 7 3/5 5/6 3/6 ظرفیت گرمایی آندب) اسکنرهای 16 اسلایسه Toshiba Siemens Philips GE مدل اسکنر 16 اسلایسه Aquiline Sensation4 MX800 Light speed 32 24 20 20 طولDetector array 16*5/0 16*75/0 16*73/0 16*63/0 مینیمم عرض اسلایس 4/0 4/0 4/0 5/0 مینیمم زمان چرخشسه نوع ماتریکس آرایه دتکتوری در حال حاضر موجود می‌باشند:mixed types, Fixed, adaptive و یک آرایه دتکتوریFixed همة بخش‌ها و قسمتهای ماتریکس هم سایز را دارد، در حالیکه در ماتریکسadaptive همه قسمتهای دور مرکز، پهن‌تر می‌باشند(Philips/Siemens).یک آرایش دتکتوریMixed همة بخش‌های ماتریکس هم‌سایز به استثنای تعداد موارد نازک‌تر در مرکز را دارا می‌باشد(Toshiba).طراحی آرایه دتکتوری، نقش مهمی در اسکنرMSCT دارد به طوری که به طور مستقیم، مواردی مثل مینیمم عرض اسلایس، تعداد اسلایس‌های ممکن در مینیمم عرض، ماکزیمم طول تصویربرداری شده در یک جهت و ... تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد.با طراحی آرایه دتکتوری، فرمSlip ring اجرا می‌شود که باعث چرخش مداوم می‌گردد، که دو نتیجه کاهش زمان چرخش تیوب و کاهش زمان چرخش دتکتور از 1 ثانیه به 5/0 ثانیه حاصل می‌شود. نتیجه نهایی سرعت چرخش دو برابر و طراحی ردیف دتکتوری 4 برابر، افزایش 8 برابر سرعت، به طور متوسط می‌باشد. همانطور که در جدول قبل نیز مقایسه‌ای بین اسکنرهای 4 اسلایسه و 16 اسلایسه، انجام گردید.مزایای سیستملیستی از مزایایMSCT تکنولوژی در جدول پائین ذکر شده است، اما به هر صورت در کاربردهای کلینیکی، مجموع مزایای حاصله از سیستم باعث فراهم آوردن اطلاعات مفید تصویری می‌گردد. دو نکته مفید و سودمند تکنولوژیMSCT شامل: الف) سرعت اسکن بهتر و ب) امکان دسترسی به تصاویر هم‌مدار(isotropic imaging) می‌باشد. سرعت اسکن بالاتر، نه تنها امکان پوشش ناحیه مورد نظر را در یک مرحله نگه‌داشتن تنفس فراهم می‌کند، بلکه کاهش چشمگیری در آرتی‌فکت‌های حرکتی بوجود آورده و امکان استفاده مفید ازمواد کنتراست زا، نیز حاصل می‌کند. سرعت بالای اسکنرهایMSCT همچنین در یک فرم روتین نیز تأثیرات و تغییرات مهمی ایجاد می‌کند مثلاً در کاربری‌هایPediatric (پزشکی مربوط به کودکان) با افزایش سرعت سیستم تصویربرداری، نیاز کمتری به آرام بخش برای آرام نمودن بیمار می‌باشد، چرا که آزمون در زمان کوتاهتری انجام می‌پذیرد.مزیت بعدی تکنولوژیMSCT این است که تصاویری مفید که به صورتisotropic imaging می‌باشند، فراهم می‌کند. لذا رزولوشن یکسان و همانندی از یک ساختار در همة ابعاد بوجود می‌آید. این نکته در تصویربرداری سه بعدی بسیار ارزشمند می‌باشد چرا که بدین شکلStair step artifacts ، حذف خواهد شد و لبه‌های آناتومیکی به وضوح دیده خواهند شد.خلاصه مزایای سیستم مولتی‌اسلایسجزئیات تکنیکی پارامترکاهش چشمگیر در زمان اسکن طول اسکنZ-axisبیشتری در زمان کمتر پوشش داده می‌شود کاهش آرتی‌فکتSpatial, temporal resolutionبسیار بالا تصاویر با رزولوشن بالاضخامت نازک اسلایس‌ها، اهمیت پوزیشن بیمار را کاهش می‌دهد وکسل‌های سه بعدی هم‌مدار(isotropic 3D Voxel)intervalکم اسلایس‌ها در حدود 1 یا کمتر اسلایس‌های کاملاً نازک(ultra thin slice)یک منطقه مشخص بدن با اسکن توسط اسلایس‌های نازک در طی یک با نگه داشتن تنفس بررسی در یکبار نگه داشتن تنفساسکن سریعتر باعث کاهش میزان کنتراست داخل وریدی و افزایشrate تزریق می‌شود کاهش ماده کنتراست داخل وریدینواحی بزرگتری از بدن با اسلایس‌های نازک بدون گرم شدن بیش از حد تیوب، اسکن می‌شوند. استفاده بهتر از تیوب ارائه تصاویری باSpatial resolution بالا حجم داده‌های سه بعدیسریعتر و زمان اسکن کوتاهتر، امکان تصویربرداریvascular, cardiac ,musculoskeletal را فراهم می‌نماید زمان دینامیک اسکن واقعیکاربردهای کلینیکیبه طور کلی شاملMSCT کاربری‌های کلینیکی فراوان می‌باشد که به طور خلاصه ذکر شده است:(الف) پیشرفت کاربری‌های موجود توسطMSCT (1) سی‌تی‌آنژیوگرافی: سیستم تصویربرداری مولتی‌اسلایس، عملکرد سی‌تی‌آنژیوگرافی را از سه طریق بهبود بخشیده است که شامل الف) افزایش مطالعات مولتی فاز یک از سیستم عروقی می‌باشد (فازهای شریانی، وریدی) ب) تعیین درست عروق نازک از طریقZ axis resolution و ج) تعیین run off نواحی محیطی در آنژیوگرافی که از طریق اسکن بزرگ‌تر و پوشش بیشتر امکانپذیر می‌باشد. به طور کلی پروتکلهای عروقی به علت سرعت بالایMSCT بهبودی و پیشرفت فراوان پیدا کرده است. نتیجتاً مقدار ماده کنتراست‌زا در تصویربرداری به منظور بررسی بیماریهای آئورت توراسیک و تشخیص آمبولی در شریان و سیستم پولموناری به مقدار قابل توجهی کاهش می‌یابد.(2) تصویربرداری سه بعدی: عبارت تصویربرداری سه بعدی در واقع تمام مراحلی است که به منظور فراهم نمودن تصویر چند بعدی است تا امکانات رؤیت، تشخیص و آنالیز اطلاعات افزایش یابد.MSCT پیشرفت چشمگیری در تصویربرداری سه بعدی ایجاد نموده است که این مهم خود، از طریق ادغام فاکتورهایی نظیر تصویربرداری ایزوتروپیکisotropic imaging می‌باشد.(3) اندوسکوپی مجازی  virtual Endoscopies:MSCT  روش مهمی در ارزیابی اندولومینالEndo luminal) (ساختارهایی نظیر راههای هوایی و روده و ... می‌باشد.از طریق سیستم‌های با رزولوشن بالا و تصویر برداری دو بعدی که خود راه حصول تصویربرداری سه بعدی می‌باشد، اندوسکوپی انجام می‌شود که سیستم‌های سه بعدی ضرورتاً امکان تهیه تصاویر مفید را فراهم می‌آورد. برونکوسکوپی مجازی، راههای هوایی را با نماهای نزدیک اندولومینال و با کمک سطح صفحه کدر و یا افزایش اپاسیتی (کدورت)(opacity)، به تصویر در می‌آورد. این روش به مقدار جزئی تهاجمی است و می‌تواند به خوبی توسط بیمار تحمل گردد. همچنین مراحل کار، بی‌خطر و مطمئن می‌باشد تا سطح اندولومینال درخت نای و نایژه‌ایtracheobronchial مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین کولونوگرافی مجازی نیز کاربرد دیگری از سیستم می‌باشد که با فراهم نمودن تصاویرسه بعدی از تمام کولون، سرعت و سهولت تشخیص موقعیت و ارزیابی پولیپ‌ها حاصل می‌گردد. در واقع، کولونوگرافی مجازی به عنوان یک سیستم کنترل‌گر و نمایان‌کننده(Screening tool) برای نشان دادن پولیپ‌ها و سرطان‌ها مربوط به کولون می‌باشد. (4) اسکوپی مجازی گوش داخلی(virtual labyrentoscopy): امکان دیدن ساختارهای ظریف و پیچیدة گوش داخلی را با استفاده از تصویربرداری سه بعدی فراهم می‌نماید. نمایش سه بعدی تصاویر با رزولوشن و وضوح بالا از نواحی انتخاب‌شده‌ای مثل کانالهای نیمه حلقوی، دهلیز، حلزون گوش، کانال شنوایی داخلی، قسمتهای ماستوئید مربوط به کانال صورت را نشان می‌دهد.(5) سی‌تی سه بعدی دندان: (3D Dental CT)تصویربرداری سه بعدی دندانپانورامیک، تصاویر مقطعی و آگزیال از دندان و فک را حاصل می‌نماید.نرم‌افزارهای موجود امکان ارزیابی آناتومی استخوان را با اجرای نیمه اتوماتیک پانورامیک از استخوان فک و بازسازی پاراآگزیال آنها را فراهم می‌آورد که در واقع نمای نزدیک قائم از هلال و انحنای فک انجام شده تصویربرداری سی‌تی سه بعدی دندان معمولاً برای ارزیابی قبل از جراحی کاشت، برای تشخیص تومورها و نواحی استخوانی ماگزیلاومندیبل، برای تشخیص ناهنجاریهای مفصل تمپورومندیبولار و جهت تشخیص ناهنجاریهای ماگزیلا و مندیبل مورد استفاده قرار می‌گیرد.ب) کاربردهای جدید افزوده شده توسط سیستم سی‌تی‌مولتی‌اسلایس(1) پرفیوژن سی‌تی از مغز روش سریع و آسان بررسی اختلالات در بیماران مبتلا بهStroke سکته به شکل حاد می‌باشد. یک نقشه تصویری سه رنگه با نتایج کمی، مربوط به(regional cerebral blood volume (CBV به معنای زمان عبور(Transit time (MRTTو جریان خونی (regional cerebral blood flow)(RCBF)  می‌باشد که وقتی نمایش داده می‌شود سکته بسیار سریعتر و زودتر از سیستم ساده سی‌تی، تشخیص داده می‌شود.در نواحی با کاهش شدیدCBF با وجودCBU حجم حفظ شده، می‌توان نیم سایه ایسکمیک را استدلال نمود که این عبارت بدین معنا است که بافت در ریسک بالا در ارتباط با اینفارکشن Infarctionمی‌باشد ولی هنوز برای همیشه و به طور غیر قابل برگشتی انفارکته نشده است.اگر هر دوCBU وCBF تا به حال به طور چشمگیری کاهش یافته‌اند یعنی بافت برای همیشه انفارکته شده است. لذا درAcute Stroke، پرفیوژن سی‌تی از چند جهت مفید می‌باشد: (1) روش سریع و مطمئن شناسایی سکته (2) انتخاب بهتر بیمار از جهت ترومبولیستیک‌تراپیTrombolytic Therapy (3) شناسایی منشاء ایسکمی (4) تعیین نتیجه نهایی سکته همانند سایز نهایی و خطر خونریزی.در کنار سی‌تی مغز، تصاویر با تزریق از بعضی ارگانها مثل کلیه‌ها، کبد و ریه‌ها نیز مفید می‌باشد.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۸۹ ، ۰۸:۱۲
Shahram Ghasemi
خصوصیات فیزیکیـ بهتر است بخش دیالیز به ورودی بیمارستان نزدیک باشد و با سایر بخشها قدری فاصله داشته باشد و یا برای ورود و خروج از آن الزامی به گذر از سایر بخشها نباشد تا برای آنها ایجاد مزاحمت نگردد .ـ کف اتاق دیالیز باید دارای پوشش قابل شستشو و ترجیحا" ضد اسید باشد .ـ دیوار بخش باید تا سقف کاملا" قابل شستشو باشد . استفاده از کاشی پیشنهاد می گردد زیرا دوام آن در مقایسه با رنگهای قابل شستشو بیشتر است .ـ بخش دیالیز باید دارای نور کافی بوده واز نور طبیعی استفاده نماید . در شب نیز باید چراغهای الکتریکی به تعداد کافی در دسترس باشد .ـ سیستمهای حرارتی ـ برودتی بخش دیالیز بسیار مهم است و باید متناسب با موقعیت منطقه و فضای بخش پیش بینی گردد .ـ سیستم برق بخش دیالیز باید دارای ارت استاندارد باشد .ـ نوسان ولتاژ بیش از 10  ولت قابل قبول نمی باشد . برای ثابت کردن آن باید از استابلایزر مناسب استفاده نمود .ـ بهتر است در هر بخش دیالیز یک تابلو که دارای فیوزهای اصلی حرارتی است نصب و برای هر ماشین دیالیز یک فیوز اتوماتیک 16 آمپر در نظر گرفته شود .ـ برای هر ماشین دیالیز 2 پریز ارت دار 16 آمپری در ارتفاع 120 تا 150 سانتیمتری از کف زمین در محل استقرار ماشین دیالیز نصب شود .ـ برای هر ماشین دیالیز و تخت و مبل کنار آن 25/2 25/2 متر مربع فضا لازم است و محل رفت و آمد با عرض 25/1 متر نیز باید به عرض سالن اضافه گردد . ضمنا" باید در اتاق دیالیز فضای کافی برای میز ، صندلی پرستار ، قفسه داروهای اورژانس ، ترالی تزریقات و ... وجود داشته باشد .ـ حجم آبی لازم برای هر ماشینی دیالیز 30 لیتر در ساعت می باشد ولی در صورت وجود دستگاه RO از نوع طبی حدود 55 لیتر و از نوع صنعتی 150 لیتر آب در ساعت به ازاء هر ماشین دیالیز مورد نیاز است . بنابراین با توجه به تعداد ماشین دیالیز باید مخزن ذخیره آب با حجم مناسب جهت حداقل یک شیفت کاری در مواقع قطع آب پیش بینی شود .ـ لوله های رفت و برگشت از دستگاه R.O از جنس PVC یا پلی اتیلن فشار قوی (Food  Grade) انتخاب گردد . استفاده از لوله های سوپر پایپ نیز پیشنهاد می گردد .ـ لوله کشی از منبع آب تا اطاق تصفیه آب به قطر یک اینچ انجام گیرد و بمنظور جلوگیری از افت فشار از دستگاههای تصفیه آب تا بخش دیالیز لوله کشی با قطر  اینچ انجام شود .ـ لوله کشی آب بهتر است به صورت روکار در نظر گرفته شده ولی می توان لوله برگشت را از زیرکف تا اطاق تصفیه آب نصب نمود . ـ برای هر ماشین دیالیز یک شیر یک ضرب با خروجی مادگی از جنس PVC در ارتفاع 80 تا 100 سانتیمتری از کف زمین بطور جداگانه در محل متصل گردد .ـ برای هر ماشینی دیالیز یک مجرای فاضلاب جداگانه به صورت یک لوله سرباز از جنس PVC یا فلزی با قطر حدود یک تا دو اینچ و با ارتفاع 40 تا 50 سانتیمتر از کف زمین و با فاصله حدودا" 5 سانتیمتر از دیوار در نظر گرفته شود .ـ برای ماشین های دیالیز دارای مخزن ، قطر مجرای فاضلاب بالاتر و متناسب با حجم مخزن انتخاب گردد .ـ هر لوله فاضلاب و کف شوی و دستشوئی موجود در این بخش باید دارای سیفون S باشد تا مانع انتقال بوهای نامطبوع به داخل بخش و عبور ومرور حشرات موذی گردد .ـ لوله کشی فاضلاب باید دارای شیب 2 % باشد تااز توقف مایع در لوله های داخل بخش جلوگیری نماید و مانع از انتقال آلودگی به  داخل ماشین دیالیز گردد .ـ چاه فاضلاب بخش باید مطابق استانداردهای بیمارستانی و دارای هواکش باشد .ـ کف اتاق دیالیز باید دارای کف شوی کافی مجهز به سیفون S باشد تا شستشو به راحتی انجام پذیرد .ـ به علت شستشوی مداوم بخش ، بین کف و استیشن پرستاری فاصله اندکی وجودداشته باشد و استیشن دارای رنگ مقاوم به آب باشد تا سریعا" دچار پوسیدگی نگردد.نکته :در سطح اول احتیاج به بخش دیالیز نمی باشد .Dialysis Impaired kidney function may affect any or all of these processes and may be due to problems in the kidney, a disease in other organs, or caused by the normal, age-related processes. It may be acute or chronic and either minor or life threatening. All of these distinctions are important determinants of prognosis and appropriate treatment. When a person's loss of kidney function is so severe as to be incompatible with life, the person is said to be in renal failure--renal meaning pertaining to the kidneys. Kidney transplantation is the preferred treatment for some persons. A successful kidney transplant can restore an individual to good health and a nearly normal lifestyle. The best results are obtained when the organ donor is a living, related donor, although good success is also achieved with cadaver kidneys. Unfortunately, while transplantation is an attractive solution in principle, there are many difficulties in its implementation, especially the severe shortage of appropriately matched donor kidneys. In addition, life-long immunosuppressive therapy, necessary to prevent rejection of the donor organ, has many deleterious effects. Because of these and other problems, kidney transplantation is not at present a realistic option for most patients. Renal dialysis is an artificial method of maintaining the chemical balance of the blood when the kidneys have failed. The term dialysis refers to the process in which the components of the blood are separated using a semipermeable membrane. The blood is cleansed of impurities, either by cycling the blood through a machine, containing a membrane, and back into the patient via catheters (haemodialysis), or by cycling dialysing fluid into and out of the abdomen using the patient's peritoneal membrane as a filter (peritoneal dialysis). Haemodialysis is a process involving pumping the blood out of a individual's body into a dialyser where impurities are removed, then returning the blood to the individual's body. Dialysers consist of three parts: a compartment for the blood, a compartment for the dialysate, and a semipermeable membrane separating the two. Peritoneal dialysis is a process that uses the individual's peritoneum (the semipermeable membrane surrounding the abdominal organs and lining of the abdominal cavity) to perform dialysis inside the patient's body. Sterile, warmed dialysis fluid is infused via a catheter into the patient's peritoneal cavity, allowed to remain there the prescribed length of time, then drained out along with the dissolved waste products, discarded, and replaced with fresh fluid. The effectiveness of the dialysis depends on both its duration and efficiency. Survival rates among chronic dialysis patients are related to: age at the time of starting treatments, cause of renal disease, and presence of pre-existing disease at the time of starting dialysis. In some cases, a point may be reached where dialysis appears to be of no further medical benefit, where an individual does not wish to continue, or when a surrogate decision is needed. This point may come in a matter of weeks of after many years of dialysis treatment. Forms of Access Haemodialysis involves the blood being taken out of the body to the machine, and then returning the blood. If you have haemodialysis, having reliable, pain-free access is extremely important. There are two common forms of access: AV (arterio-venous) Fistula: The access is where the needles are placed to remove blood from the body and return it to the body after it is filtered by the dialysis machine. A fistula access is created surgically by connecting an artery to a vein to strengthen the vein in the forearm, or sometimes the leg. Created surgically at least six weeks before haemodialysis begins. It is done under general anaesthetic. Creating a fistula involves joining a vein to an artery, usually in the upper arm or wrist, to form a bigger, stronger blood vessel. This makes it easier to insert the needles that are required to withdraw blood and then return it to the body. Patients who have a fistula can usually feel it "buzzing" slightly. This is a good sign - it means that it's working well. If it stops buzzing, you should let your Renal Unit know, as this may be an indication that the blood has clotted. Some people have more of a problem with clotting than others, and have difficulty keeping their fistula open. These patients may be given an artificial fistula, in which a tube is sewn in place to join the artery and vein. Once a fistula is established, it is likely to cause few problems. In some cases, however, a fistula may be created too big or too small, and will need to be corrected. Sometimes the surgeon will have to make a graft using a vein or a piece of artificial blood vessel because it is not possible to make a fistula. Neck Line (Haemocath) Another form of access to the blood for dialysis is a neck line (also called a haemocath). This is a narrow tube, which is inserted into the vein between the shoulder and the neck. The tube is closed off when not in use, with a short length of double tube - for taking and returning blood - left outside of the skin. With this kind of access, the patent doesn't have to wait several weeks for the vein to thicken (like you do with a fistula), so it can be used when a patient needs to start dialysis right away. It is often used on a temporary basis, until a fistula has been established. There's no getting away from the fact that haemodialysis involves inserting needles. However, the types of needles that are put into a fistula are so thin and sharp that most patients find them to be almost painless. People who are particularly sensitive can have a local anaesthetic gel rubbed onto the skin first. The first few times a needle is inserted into a new fistula are likely to be the most difficult, and may cause some bruising - but it really does get easier very quickly. For people who are overwhelmed with fear (have a phobia) about needles, the prospect of dialysis may seem like a nightmare. Phobias can, however, be significantly reduced or even totally cured with the help of a trained psychologist. The actual filtering of the blood is done by the dialyser, which is actually quite a small part of the equipment involved. The dialyser is hooked up to a machine that performs a number of functions, including a series of automatic checks to monitor the system and make sure it is operating safely, in particular that there are no leaks of blood or air. GLOSSARY Adequacy : A term that refers to how well your dialysis is working. To measure adequacy, tests are carried out to see if enough fluid and waste products are being removed from your blood. Alport's syndrome : An inherited condition that results in kidney disease. Alport's syndrome usually develops during early childhood. The condition can lead to kidney failure and to hearing and vision problems. Common symptoms include blood and protein in the urine. APD : Stands for "automated peritoneal dialysis." APD patients use a machine at home to perform fluid exchanges. Inside the body, the peritoneal membrane acts like a filter to clean the blood. Bladder : An organ that holds the urine excreted by the kidneys. CAPD : Stands for "continuous ambulatory peritoneal dialysis." With CAPD, dialysis continues 24 hours a day, 7 days a week. Patients are not attached to a machine. Dialysis happens inside the body, using the peritoneal membrane as a filter. Catheter : A slender tube inserted into a body passage or blood vessel for passing or removing fluids. CCPD : Stands for "continuous cycling (cyclic) peritoneal dialysis." Dialysis happens inside the body, using the peritoneal membrane as a filter. A machine performs the peritoneal dialysis solution exchanges in regular cycles. Also generally known as Automated Peritoneal Dialysis (APD). Complete kidney failure : Less than 10% of kidney function. Congenital : Means "existing at birth." Creatinine : Creatinine is a by-product of muscle activity. Cycler : A machine that performs peritoneal dialysis solution exchanges in regular cycles. Dialysate : Dialysis solution. Dialyser : A membrane device that separates waste substances from the blood of kidney failure patients. Dysplastic :Means "having abnormal tissue development." Erythropoietin : A type of protein produced in the kidney. Erythropoietin stimulates red blood cell production. ESRD : Stands for "end-stage renal disease," which means "kidney failure," which requires dialysis or kidney transplant to live. Filtrate : liquid which has passed through a filter. Fistula : A type of access for dialysis. The access is where the needles are placed to remove blood from the body and return it to the body after it is filtered by the dialysis machine. A fistula access is created surgically by connecting an artery to a vein to strengthen the vein in the forearm, or sometimes the leg. Focal segmental glomerulosclerosis (FSGS) : A type of glomerulonephritis that results from scarring in parts of the glomerulus (the filter of the kidney). Glomerulus : Blood vessels in the kidney where blood is filtered to form urine. Glomerulonephritis : A type of nephritis (inflammation of the kidneys) that affects the glomerulus. Graft : "To graft" means to join one thing to another; in kidney disease, usually refers to an artificial tube used to join an artery and vein for haemodialysis access or a kidney from another person in a kidney transplant. Haemoglobin : The substance in red blood cells that carries oxygen around the body. Peritoneal membrane : The lining of the abdomen. Ureter : A thick-walled tube that moves the urine from the kidney to the bladder. Urine : The kidneys filter out excess fluids and wastes, which leave the kidneys as "urine."
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۸۹ ، ۰۸:۱۱
Shahram Ghasemi
اشعه x در زندگی :تصمیم در انجام آزمونهای اشعه x یکی از تصمیمات پزشکی است که بر پایه فواید آزمایش و ریسکهای بالقوه این پرتوها اخذ می گردد .برای آ‍زمایشات با دز پائین،‌تهیه فیلم توسط تکنولوژیست معمولاً تصمیم آسانی است .برای آزمایشات با دوزبالاتر مثل CT Scan یا آزمونهایی که با ماده حاجب ( dyes ) ید دار یا باریم انجام می شود ،‌ رادیولوژیست سوابق آزمونهای پرتونگاری بیمار را مد نظر قرار می دهد .اگر بیمار آزمونهای پرتونگار متوالی داشته است و اکنون نوع مراقبتهای پزشکی خود را تغییر داده است ،‌‌نگهداری و حفظ آزمونهای پرتونگاری قبلی ،‌‌ ایده خوبی است.این به پزشک کمک می کند تا آگاهانه تصمیم بگیرد .همچنین مطلع نمودن پزشک از حاملگی یا احتمال آن ،‌ قبل از انجام آزمونهای پرتونگاری مخصوصاً‌ پرتونگاری از شکم یا لگن بسیار مهم است .حاملگی و اشعه x : مثل تمام مراقبتهای پزشکی دیگر ،‌ دانستن اینکه بیمار حامله است یا احتمال حاملگی وجود دارد بسیار مهم است . بطور مثال حاملگی می تواند بسیاری از علائم یا یافته های پزشکی را موجه کند . وقتی یک بیمار حامله ، مریض است یا مجروح شده است ، پزشک ، درمانهای پزشکی را بسیار به دقت انتخاب می کند تا رشد جنین را از خطرات بالقوه مصون نگه دارد. این امر در بکارگیری اشعه x نیز صادق است . در حالیکه قسمت اعظم آزمونهای پرتونگاری برای جنین های رشد یافته ،‌ ریسک خطرناک مشخص ندارند ، ممکن است درصد کمی از ابتلا به بیماریهای جدی وجود داشته باشد . ریسک واقعی بستگی به مدت زمان حاملگی ( ماه چندم حاملگی ) و نوع اشعه x دارد. برای مثال در مطالعات سونوگرافی از اشعه x استفاده نمی شود و هرگز ریسک مشخص برای حاملگی ندارند . در پرتونگاری اشعه x از سر ،‌ بازوها و پاها و ریه ، معمولاً جنین به طور مستقیم اکسپوز نمی شود و بطور معمول تکنولوژیست تمهیداتی می اندیشد که جنین در بیماران حامله ،‌ به طور مستقیم اکسپوز نشود .گاهی بیماران حامله ، به آزمونهای ناحیه شکم و لگن نیازمندند . در این صورت پزشک آزمونهای دیگری به جز آزمونهای اشعهx درخواست خواهد کرد و یا اینکه تعداد آزمونهای پرتونگاری را به حداقل خواهد رساند .آزمونهای خیلی استاندارد اشعه x از شکم معمولاً ریسک جدی و خطرناکی برای جنین ندارند . بعضی از آزمونها مثل CT Scan از شکم و لگن مقدار اشعه زیادی را به جنین در حال رشد می رسانند .مطلع نمودن رادیولوژیست ازحاملگی یااحتمال آن برای طرح ریزی مراقبتهای پزشکی مناسب برای بیماروجنین هردو،الزامی است.به یاد داشته باشیدکه این به خاطر به حداقل رساندن ریسکهای بالقوه درمراقبتهای پزشکیاست.درآزمایشات تشعشع هسته ای که به عنوان پزشکی هسته ای شناخته می شوند،ازاشعهxاستفاده می کنند . اما « متد »استفاده از آن کاملاً با اشعه x متفاوت است و تصاویر کاملاً‌ متفاوت نسبت به تصاویر اشعه x تهیه می شود .بکارگیری همان توصیه های قبلی در مورد مطلع نمودن پزشکی یا تکنولوژیست پزشکی هسته در مورد حاملگی یا احتمال آن بسیار مهم است.به هر حال توصیه دیگر در پزشکی هسته ای به زنان شیرده است .بعضی از داروهایی که برای آزمونهای پزشکی هسته ای استفاده می شوند ،‌ می توانند وارد شیر مادر شده و در نتیجه نوزاد آنها را مصرف می کند . برای کم کردن این احتمال ، بهتراست مادر شیرده ، پزشک و تکنولوژیست پزشکی هسته ای را قبل از انجام آزمایش مطلع کند .ممکن است ازبیمار خواسته شود،‌ شیردهی را برای مدت کوتاهی قطع کند ، پستانهای خود را تخلیه کرده و شیر را دور بریزد . بعد از مدت زمان کوتاهی می توان شیردهی را دوباره شروع کرد .دز تشعشعی دریافتی در آزمونهای interventional :آزمونهای رادیولوژیک interventional نوعی تصویربرداری تشخیصی هستند که به پزشک برای درمان بیماران در شرایط خاص کمک می کند . این آزمونها اغلب نتایج پزشکی قابل قبول را با حداقل زمان بهبودی مهیا می کنند .مثل بقیه آزمونهای پزشکی دیگر ، این آزمونها هم با ریسکهایی همراه هستند که این ریسکها بستگی به نوع آزمون دارد .سونوگرافی:گاهی سونوگرافی برای آزمونهای رادیولوژیکی interventional استفاده می شود . در سونوگرافی از امواج صوتی استفاده می شود که تا کنون ریسکی در این نوع آزمون با شدتهای مورد استفاده جاری ، شناسایی نشده است .نوع دیگر آزمونهای interventional ، MRI می باشد . در این نوع آزمونها Screening خیلی دقیقی قبل از آزمون انجام می شود .Screening به خاطر اطمینان از این است که بیمار قبلاً آزمون پزشکی دیگری نداشته و یا از مواد آرایشی که انجام آزمون را با خطر مواجه می کند استفاده نکرده است .در آزمونهای رادیولوژیک interventional که از اشعه x استفاده می شود ، درصد خطر بستگی به نوع آزمون دارد . زیرا گاهی از تشعشع خیلی کم استفاده می شود در حالیکه در آزمونهای پیچیده تشعشع بیشتری بکارمی رود .به طور کلی ، ریسک ایجاد کانسر در اثر اکسپوژر آنقدرها قابل توجه نیست وقتی که فوائدآزمون رادرنظر می گیریم .در بسیاری از آ‍زمونهای پیچیده مثل آنهایی که برای بازکردن انسدادهای عروق خونی بکار می روند یا درمان   نواحی از عروق که در اثر برآمدگی ضعیف شده اند یا به جریان انداختن غیر مستقیم خون ، درون عروق تغییر شکل یافته ، از مقدار تشعشع بسیار زیادی استفاده می شود .اما  فواید انجام این آزمونهای پیچیده نجات زندگی بیمار است و تشعشع یا پرتوگیری در درجه دوم اهمیت قرار دارد .در موارد بسیار نادر در نتیجه این آزمونها ،‌ بیمار معمولاً مشکلات پوستی پیدا می کند . به هر حال در آزمون های جراحی ، این موارد نادر محتمل به نظر می رسند وقتی که آزمون دشوار و طولانی است .از آنجایی که ریسک این مشکلات بستگی به شرایط فردی دارد ، پزشک باید درباره وقوع این احتمالات بیمار را آگاه کند . دوزیمتری پرتو توسط کالریمتردوز جذب می تواند مستقیماً با مشاهده آثار حرارتی ایجاد شده توسط پرتو یونیزان در ماده مورد نظر اندازه گیری شود . ولی در عمل مشکلات زیادی وجود دارد . اولین بار ( 1929 ) Stahel سعی کرد انرژی جذب شده در واحد حجم آب ، هنگامی که در معرض فوتونهای پرانرژی قرار دارند را با استفاده از ترکیبی از کالریمتر و یک اتاقک یونیزاسیون پرازآب اندازه گیری نماید . نتایج این اندازه گیری دقیق نبود .ولی در 1956 از یک کالریمتر برای اندازه گیری دوز جذب در جرم کم از ماده به طور موفقیت آمیز استفاده شد . اصولاً کالریمتر یک روش اساسی اندازه گیری دوز جذب است ، ولی غیر حساس بوده و معمولاً نیاز به وسائل پیچیده ای دارد ، به آسانی قابل حمل نبوده و به طور تجاری در دسترس نمی باشد ، به کندی عمل نموده و از زمانی که برای اندازه گیری تنظیم می شود مدتی طول می کشد تا به پایداری حرارتی برسد . در نتیجه کالریمتر معمولاً برای کارهای استاندارد و یا کاربردهای تحقیقاتی محدود می شود .کالریمترها از نظر اندازه گیری به دو نوع هم دما ( ایزوترم ) و غیر هم دما تقسیم می شوند . کالریمترهای هم دما ، مانند کالریمتر یخی ، تغییرات فازی در یک درجه حرارت مشخص را که در اثر جذب انرژی به وجود می آید ، اندازه گیری می نمایند . حال آنکه کالریمترهای غیر هم دما مقدار انرژی جذب شده را توسط تغییرات درجه حرارت اندازه گیری نموده ، و معمولاً به دو صورت با درجه حرارت محیط ثابت و بی دررو ( آدیاباتیک ) مورد استفاده قرار می گیرند .اندازه گیری دوز جذب پرتو معمولاً توسط یک سیستم مناسب غیر هم دما که از اصول هر دو روش آن استفاده نموده و کالریمترهای شبه بی دررو نامیده می شود ، انجام می گردد .کالریمترهای هم دما :  از دیر باز برای اندازه گیری فرآیندهای حرارتی طولانی مدت استفاده می شده است . مخلوط آب و یخ جدا شده از محیط اطراف ، قادر است درجه حرارت ثابت و تکرارناپذیری تا حدود ˚C4-10 را ایجاد نماید . در این گونه کالریمترها ماده جاذب انرژی مخلوط آب و یخ بوده که عملاً هیچگونه تبادل انرژی با پوشش آب_یخ اطراف آن نداشته و با جذب انرژی تغییراتی در حجم یخ کالریمتر در اثر تغییر فاز یخ به آب به وجود می آید . بنابراین چنانچه آب و یخ در تعادل ترمودینامیکی باشند ، مقدار یخی که تغییر فاز می دهد متناسب با انرژی توزیع شده در ماده جاذب است . این نوع کالریمترها در اندازه گیری های میکروکالیمتری( برای اندازه گیری اشعه ) مناسب نیستند .کالریمترهای غیر هم دما :الف _ با توجه حرارت محیط ثابت : در این نوع کالریمترها ماده جاذب انرژی در پوششی با درجه حرارت ثابت و یکنواخت محصور بوده و معمولاً از آن برای اندازه گیری فرآیندهای حرارتی کوتاه مدت ، خصوصاً با تندی ثابت استفاده می شود . مزیت این کالریمترها در این است که انرژی مبادله شده توسط جاذب کالریمتر با پوشش توسط قوانین شار انرژی قابل محاسبه و اصلاح است . برای پوشش درجه حرارت ثابت معمولاً از مخلوط آب و یخ استفاده می شود .ب _ کالریمترهای بی دررو : چنانچه جسمی هیچگونه تبادل حرارتی با محیط نداشته باشد ، بنا به تعریف تعادل بی دررو دارد . و این در صورتی است که درجه حرارت جسم و محیط اطرافش همواره یکسان باشد . در یک سیستم کالریمتری چنانچه تغییرات درجه حرارت در اثر اتلاف حرارت نسبت به درجه حرارت قابل اندازه گیری ناچیز باشد ، عملاً آن را سیستم بی دررو می نامند . در این سیستم ها ماده ای که دوز جذب در آن اندازه گیری می شود ، به نام ماده جاذب یا عنصر حرارتی ، با توده ای از مواد ، معمولاً به نام پوشش ، محصور شده و مجموعه در داخل جرم بیشتری از مواد به نام محافظ محصور  وجدا می شود . بسته به نحو کار کالریمتر در داخل یا برخی قسمتها ، اعم از عنصر حرارتی ، پوشش و حفاظ وسایل حساس به درجه حرارت ( ترمیستر یا ترموکوپل ) و گرم کن الکتریکی نصب شده است . با استفاده از این وسائل پوشش اطراف ماده جاذب به گونه ای کنترل می شود که همواره درجه حرارت ماده جاذب را داشته باشد . مزیت این سیستم ها کاهش اتلاف حرارتی و اشکال آن عدم امکان ارزیابی یا اصلاح این اتلاف ، هر چند جزئی ، می باشد .ج – کالریمترهای شبه بی دررو : در این سیستم برای کاهش اتلاف حرارت ، درجه حرارت پوشش به گونه ای تغییر داده می شود که همواره تبادل حرارتی با ماده جاذب کالریمتر ناچیز باشد . به علاوه در این سیستم می توان اتلاف حرارتی هر چند ناچیز را با استفاده از منحنی درجه حرارت _ زمان در عنصر حرارتی ارزیابی نمود . اصول این نوع کالریمتر را می توان به راحتی با شکل شماتیکی10-1 توضیح داد . ملاحظه می شود عنصر حرارتی ( ماده جاذب کالریمتر ) توسط پوشش احاطه شده و تغییر درجه حرارت پوشش توسط حفاظ اطراف آن و از طریق یک مکانیزم کنترلی بیرونی انجام می شود . در این شکل منحنی های تغییرات درجه حرارت ماده حاجب ، پوشش و حفاظ اطراف آن نسبت به زمان برای یک اندازه گیری کالریمتری نشان داده شده است .درجه حرارت حفاظ قبل از آغاز اندازه گیری برای مدتی ثابت نگه داشته می شود تا درجه حرارت ماده جاذب و پوشش ان نیز به درجه حرارت تعادل برسد . چنانچه این زمان به قدر کافی باشد ، میزان تغییرات درجه حرارت به مقادیر بسیار ناچیزی کاهش می یابد . به عبارت دیگر مبادله حرارت با پوشش ناچیز می شود . در این لحظه می توان تابش پرتو به کالریمتر را آغاز نمود . همزمان با تابش پرتو با تندی معین ، بایستی درجه حرارت پوشش نیز با اعمال انرژی با همان تندی افزایش یابد. زیرا چنانچه افزایش میزان درجه حرارت در هر دو یکسان باشد ، مبادله حرارت کماکان ناچیز باقی می ماند . برای این کار درجه حرارت حفاظ در طول تابش پرتو بایستی درجه حرارت ماده جاذب را به طور خطی تعقیب نموده و با همان تندی افزایش یابد . کنترل بی دررو درجه حرارت حفاظ می تواند به طور دقیق توسط کنترل فیدبک خودکار انجام شود .در انتهای زمان تابش اشعه ، به طور همزمان کلیه اعمال حرارتی قطع می شود . در این حالت سیستم در وضعیت جدیدی از حالت تعادل بوده و می تواند اندازه گیری جدیدی را شروع نماید . در صورت کنترل صحیح درطول اندازه گیری مبادله ناجیز حرارت نبایستی تغییر نماید . اگر مبادله حرارتی بین ماده جاذب و پوشش در آغاز آزمایش صفر بوده و میزان افزایش درجه حرارت در هر دو دقیقاً یکسان باشد، سیستم آدیاباتیک کامل بوده و نیازی به هیچگونه اصلاحی ندارد . ولی عملاً آغاز  آزمایش مبادله حرارتی ناچیزی وجود داشته و میزان افزایش درجه حرارت جاذب و پوشش و حفاظ کاملاً یکسان تنظیم نمی شود ، بنابراین در انتهای اندازه گیری مبادله حرارتی متفاوتی وجود دارد . با ثبت منحنی های درجه حرارت –زمان در کالریمتر و مشخص شدن سابقه درجه حرارت پوشش ، هر گونه اتلاف انرژی می تواند ارزیابی شده و اصطلاحاً مربوط به آن در محاسبه دوز جذب اعمال شود .کالریمتری که در 1956 برای اندازه گیری دوز جذب استفاده شد ، یک کالریمتر همگن بود که به روش شبه بی دررو عمل می نمود . در این نوع کالریمترها جرم کمی از ماده جاذب با جرم بیشتری از همام ماده محصور شده و به وسیله یک شکاف باریک و تخلیه شده از هوا از نظر حرارتی جدا می گردد . پوشش به نوبه خود با جرم بیشتری از مواد به صورت حفاظ محصور و جدا می شود . هنگام تابش به روش شبه بی دررو عمل شده و درجه حرارت پوشش دقیقاً درجه حرارت عنصر حرارتی را تعقیب می نماید . با افزایش درجه حرارت پوشش تا درجه حرارت عنصر حرارتی ، می توان اتلاف حرارتی آن را کاهش داد . اتلاف حرارت از پوشش به طرف حفاظ پدیده مرتبه دوم است . در این کالریمترها هنگام درجه بندی مقدار معینی انرژی حرارتی به گرم کن نصب شده در عنصر حرارتی داده  می شود .چنانچه عنصر حرارتی در کالریمتر آب با ظرفیت حرارتی ویژه در حدود J/kg˚C4200 باشد ، برای دوز جذب 2 گری ( rad 200 )‌، معادل دوز جذب روزانه در یک نمونه رادیوتراپی ، افزایش درجه حرارت برابر ˚C 0005/0 خواهد بود . برای اندازه گیری این درجه حرارت با دقت 1% بایستی سیستم اندازه گیری قادر به آشکارسازی تغییرات درجه حرارت تا حدود چند میلیونیم درجه سانتی گراد باشد . اگر ماده تحت تابش مانند بسیاری از کالریمترها کربن باشد ، افزایش درجه حرارت حدود 6 مرتبه بزرگتر خواهد بود ، ولی هنوز اندازه گیری دقیق دارای مشکلاتی می باشد . در اندازه گیری مقدار کم انرژی ، یک تبادل بسیار ناچیز حرارت بین جرم جدا شده با محیط اطرافش می تواند تاثیر قابل توجهی بر روی اندازه گیری داشته باشد . چنانچه برای بهتر مشخص نمودن نقطه اندازه گیری عنصر حرارتی کوچک ساخته شود ، نسبت سطح به حجم آن افزایش یافته و این امر سبب تشدید پدیده تبادل حرارتی می شود . در عمل دلایل دیگری هم برای عدم کاهش جرم عنصر حرارتی وجود دارد . همان گونه که قبلاً ذکر شد ، عنصر حرارتی نیاز به ترمیستور و گرم کن دارد و اینها از موادی متفاوت با آن ساخته شده و بنابراین پرتو را به طریقه دیگری جذب می نمایند . بنابراین جرم عنصر حرارتی در مقایسه با جرم مواد داخل آن بایستی بزرگ باشد تا سبب اختلال جدی در اندازه گیری ها نشود .پیچیدگی بیشتر به خاطر آن است که تمام آثار حرارتی در عنصر حرارتی الزاماً به خاطر انرژی انتقالی ، آن گونه که در تعریف دوز جذب ذکر شده ، نمی باشد . تابش می تواند در عنصر حرارتی تغییرات شیمیایی حرارت زا یا حرارت گیر ایجاد نماید و یا انرژی می تواند در شبکه کریستالی ذخیره شود . جنس عنصر حرارتی می بایستی با دقت انتخاب شود به طوری که دارای نقص حرارتی ناچیز و یا دقیقاً شناخته شده باشد . معادله اصلی که دوز جذب D ، در یک نقطه در عنصر حرارتی را با انرژی آزاد شده Eh  به صورت حرارت ، و انرژی ذخیره شده Es به صورت شیمیایی یا فیزیکی ، در عنصر حرارتی ارتباط می دهد ، به صورت زیر است : Es نقص حرارتی نامیده شده و چنانچه انرژی در شبکه کریستالی ذخیره شده و یا یک واکنش انرژی خواه به وجود آید مثبت است . مقدار آن برای واکنشهای انرژی زا منفی می باشد . از این جهت مواد ساده مانند فلزات یا کربن کمترین مشکل را دارند .چنانچه ماده کالریمتر متفاوت از ماده ای باشد که در نظر است دوز جذب در آن به دست آید ، انتقال دوز جذب از ماده کالریمتر به ماده مورد نظر دارای مشکلاتی می باشد . اولاً مواد متفاوت به طرق مختلف برروی میدان تابش تاثیر گذاشته و تولید شارهای تابشی متفاوتی در دو ماده می نماید . ثانیاً بر طبق ضرائب جذب انرژی و قدرت توقف در مواد مختلف ، نسبتهای مختلفی از انرژی تابشی جذب می شود . مشکل دوم در تمام دوزیمترهائی که مواد جاذب آنها متفاوت از ماده دوزیمتر است ، مشترک می باشد .ساختن کالریمترهای دوز جذب مشکل است ، زیرا از چندین قسمت ساخته شده که می بایستی از یکدیگر از نظر حرارتی نارسانا بوده ولی تمامی آنها دارای سیمهای الکتریکی برای سنسورهای درجه حرارت و المانهای حرارتی می باشند . یک کالریمتر ساده دوز جذب آب توسط ( 1980 ) Domen معرفی شده که اساساً شامل یک ترمیستور با قطر mm2/0 بین دو لایه بسیار نازک پلی اتیلن می باشد ، و به طور افقی در داخل چهارچوب پلاستیکی نصب شده و درداخل یک تانک آب جدا قرار می گیرد . پرتو از بالا به سطح آب می تابد و بنابراین لایه پلی اتیلن مانع از جابه جایی آب در اثر گرادیان حرارتی در داخل تانک می شود . نفوذپذیری حرارتی کم آب ، امکان اندازه گیری تندی دوز جذب در آن را تا حدود Gy.min-1 4 ( 400 راد در دقیقه‌ ) با دقت 5% فراهم می نماید . اندازه گیری با این وسیله پس از توسعه در ساختمان و نحوه کار آن مقادیر دوز جذب پرتوCo 60  را حدود 5/3 % بیشتر از مقادیر اندازه گیری شده با کالیمتر کربنی نشان می دهد . این اختلاف به نقص حرارتی در آب مربوط شده و استفاده بیشتر از کالیمترهای آبی نیاز به تحقیقات بیشتر در زمینه نقص حرارتی دارد .در دوزیمتری به روشهای کالریمتری مشکلات اصلی عدم حساسیت آنها و کمی اطمینان از تبادل حرارتی ناچیز بین عنصر حرارتی و محیط اطرافش در شرایط آزمایش می باشد . در حالتهای ویژه ای این مسائل می تواند نادیده گرفته شود . مثلاً هنگام اندازه گیری پرتوهای شدید در پرتو پالسی می توان از کالریمتر استفاده نمود . زیرا مقدار زیادی انرژی برای جذب شدن وجود داشته و زمان تابش به قدری کوتاه است که فرصت کمی برای تبادل حرارتی وجود دارد . البته برای اندازه گیری تندی دوز جذب از روشهای دیگری استفاده می شود . به هر حال از دوزیمتری به روش کالریمتری در بخش کوچکی از اندازه گیری ها استفاده شده و بایستی روشهای دیگری با حساسیت بیشتر مورد مطالعه قرار گیرد . تاقک های یونیزاسیوندر اغلب اندازه گیری های دقیق دوز جذب از اتاقک های یونیزاسیون محتوی گاز استفاده می شود . وسائل مربوطه معمولاً ساده و پرتابل و در انواع متعدد به طور تجارتی موجود می باشد . با توجه به کاربرد دوزیمتر می توان نسبت به انتخاب مناسب حجم اتاقک ، جنس ماده دیواره ، نوع و یا فشار گاز و حساسیت آن در اندازه گیری دوز جذب تصمیم گیری نمود . انواع مختلف دوزیمترها قادرند در محدوده وسیعی از تندی دوز جذب ،‌ از تابش زمینه در آب در حدود Gy/h 8-10 ( چند µrad/h ) تا تندی دوز جذب در نزدیکی هدف در یک شتاب دهنده الکترون که می تواند Gy/s 106 ( Mrad/s 100 ) باشد ، ( یعنی بازه ای بیشتر از 1016   مرتبه ) مورد استفاده قرار گیرند . پیچیدگی های عملی هنگام استفاده از اتاقکهای یونیزاسیون معدود بوده و مهمترین آنها عدم جمع آوری کامل یونهای به وجود آمده می باشد .اندازه گیری دوز جذببهره یونهای فریک مستقیماً به وسیله اسپکتروفوتومتری محلول دوزیمتری که دارای پیکهای جذبی در ماوراء بنفش nm224 و nm304 می باشد ، تعیین می شود . معمولاً از قله دوم استفاده شده و دوز جذب D ،‌ در محلول دوزیمتر از رابطه زیر به دست می آید :که0 A و A جذب ( چگالی نوری ) محلول قبل و بعد از تابش اشعه ، ρ چگالی محلول دوزیمتر بهره شیمیایی پرتو برای یونهای فریک ، l طول مسیر نور در محفظه فوتومتر وm ε ضریب جذب مولی یونهای فریک (  ) است . ضریب جذب مولی با رابطه    تعریف می شود که c غلظت محلول است .اگر از مقدار G به جای بهره شیمیایی پرتو استفاده شود ، صورت رابطه فوق بایستی در ثابت آووگادرو ضرب شود ، همچنین واحدهای انرژی در دو طرف رابطه متفاوت بوده و ضریبی برای تبدیل آنها ضروری است . چنانچه در این رابطه برای تمامی عبارات طرف راست از واحدهای SI استفاده شود ، دوز جذب بر حسب Gy به دست می آید .دوزیمتری شیمیاییجذب پرتو یونیزان در برخی مواد می تواند سبب ایجاد تغییرات شیمیایی گردد . چنانچه این تغییرات قابل اندازه گیری باشد ،‌ از این مواد می توان برای اندازه گیری دوز جذب پرتو استفاده نمود . صدها سیستم دوزیمتری شیمیایی پیشنهاد شده ولی تعداد کمی از آنها در خارج از آزمایشگاههای اولیه مورد استفاده قرار گرفته است. یکی از مهمترین آنها به وسیله Fricke و همکارانش ( Fricke & Morse ) پیشنهاد شده و دوزیمتر Fricke یا سولفات فرو نامیده می شود . در این سیستم که اصولاً از یک محلول سولفات فرو در اسید سولفوریک رقیق و اشباع شده از هوا تشکیل شده ، یونهای فرو ،‌2+ Fe ، توسط پرتو به یونهای فریک Fe3+  ، اکسید می شود . مکانیزم آن کاملاً تحقیق شده و به خوبی شناخته شده است . حداقل 96% محلول دوزیمتر را معمولاً‌ آب تشکیل می دهد ، و بنابراین برخورد پرتو عمدتاً با آب بوده و می تواند سبب یونیزاسیون و یا تهیج مولکولهای آب تا حد بالاتر از شکست پیوند H-OH شود . در زیر توضیح ساده ای از واکنشهای به وجود آمده نشان داده شده است .H2O          H2O+ + e- + H2O*H2O*         H + OHH2O+         H+ +OHرادیکال هیدروکسیل می تواند یک یون فرو2+ Fe را به یون فریک Fe3+ اکسید نماید .2+ + OH          Fe3+ + OH – Feاتمهای هیدروژن نیز با اکسیژن محلول ترکیب شده و رادیکال هیدروپراکسی H2O  را ایجاد می کند ، که به نوبه خود یونهای بیشتری از فرو را به فریک اکسید می نماید .Fe2+ + HO2               Fe3+ + HO2-یون حاصل با یونهای+ H موجود در محلول تشکیل آب اکسیژنه H2O2  داده که این نیز یون فریک بیشتری را به وجود می آورد .Fe2+ + H2O2           Fe3+  + OH + OH-برای دوزیمتری توسط دوزیمتریهای شیمیایی کمیتی به نام « بهره شیمیایی اشعه » G(x)  تعریف شده است . این کمیت مشابه   عکس میانگین انرژی لازم برای ایجاد یک جفت یون در دوزیمتری با اتاقک یونیزاسیون است . ( شاید یک بد شانسی است که این دو روش دوزیمتری به طور جداگانه توسط یافته و نتیجتاً کمیتی به نام بهره یونیزاسیون پرتو که می توانست مستقیماً مشابه بهره شیمیایی پرتو باشد ، وجود ندارد ) . بهره شیمیایی پرتو به صورت نسبت   تعریف می شود ، که n(x) مقدار متوسط ماده با یک ماهیت مشخص x است که در اثر انتقال انرژی متوسط   به آن تولید شده ، از بین رفته یا تغییر یافته است . واحد SI برای آن   است . سالها از کمیت مشابه دیگری به نام « مقدار G » استفاده می شد ، که نسبت تعداد متوسط ( در مقابل مقدار ماده ) از ماهیتهای تولید شده ، از بین رفته ، یا تغییر یافته به انرژی انتقالی بود. این کمیت به صورت تعداد ماهیتها در ev 100 بیان شده و واحد آن 1-( ev 100 ) می باشد . استفاده از آن احتمالاً با انتقال تدریجی به بهره شیمیایی پرتو از بین خواهد رفت . به هر حال این دو کمیت به وسیله رابطه زیر ارتباط دارند. چنانچه بهره یونهای فریک مشخص باشد ، با اندازه گیری تعداد مولها می توان انرژی جذب شده را با استفاده از بهره شیمیایی پرتو محاسبه نمود .   - دوزیمتری ترمولومینانس  TLDبعضی از مواد دارای این خاصیت هستند که چنانچه در معرض پرتوهای یونساز قرار گیرند آن را جذب کرده و می توانند قسمتی از آن را بصورت نور مرئی ساطع کنند وکه به صورت فلوئورسانس، فسفر سانس و ترمولومینانس می تواند باشد. در پدیده فلوئورسانس کریستال به محض قرار گرفتن درمقابل پرتو نور از خود ساطع می کند، در مورد فسفر سانس این خاصیت با تاخیر انجام می شود و در مورد ترمولومینانس این پدیده بر اثر حرارت بوقوع می پیوندد. خاصیت ترمولومینانس به خاطر آن است که در کریستال های جامد معمولاً نقایصی از نوع ناخالص مشاهده می گردد که دراطراف خود مناطقی با بار الکتریکی مثبت و منفی بوجود می آورند. این مناطق که می توانند بارهای مخالف را جذب کنند دام Trap نامیده می شوند. وقتی کریستال در مقابل پرتو قرار می گیرد بارهای مثبت ( حفره ) و بارهای منفی ( الکترون ) آزاد شده و بعضی از آنها در دام باقی می مانند و تا زمانی که انرژیهای لازم برای خروج به آنها نرسد در دام می مانند. انرژی حرارتی سبب آزاد شدن بارها شده و پس از ترکیب تولید نور می کنند.هر چه کریستال پرتو بیشتری جذب کرده باشد پس از حرارت دادن نور بیشتری ساطع می نماید. یعنی نسبتی بین پرتو جذب شده و نور ساطع شده وجود دارد ولی چون اندازه گیری نور حاصله بسیار مشکل است در مقابل آن فتومولتی پلایر قرار می دهند که پس از تقویت ، جریان شدید بوجود آورده تولید پالس قابل اندازه گیری توسط آمپرسنج می نماید. در دوزیمتری TLD از موادی مانند CaF2 یا LiF (فلوئورید لیتیم) ویا CaSo4 استفاده می کنند. کاربرد آنها بستگی به نوع پرتو، انرژی و اطلاعات خواسته شده دارد. امتیاز این دوزیمتر مقاومت در برابر رطوبت و درجه حرارت محیط است و اطلاعات آن از بین نمی رود.اغلب مواد کریستالی ، هنگامی که تحت تابش پرتوهای یونیزان قرار گیرند ،‌ بخشی از انرژی جذب شده را در شبکه کریستالی خود ذخیره می نمایند . چنانچه این مواد متعاقباً حرارت داده شوند ، قسمتی از انرژی ذخیره شده را به صورت فوتونهای نور آزاد نموده و می تواند با آشکارسازی توسط یک فوتومولتی پلایر اندازه گیری شود . این اثر از دیرباز شناخته شده و در قرن 19 برخی مواد که به طور مصنوعی فعال شده بودند ، مورد مطالعه قرار گرفته اند .به نظر می رسد اولین کاربرد برای دوزیمتری کلینیکی توسط ( 1954 ) Kossel et al انجام شده است ،‌ ولی کارهای بعدی به وسیله ( 1968 ) Cameron et al و ( 1973 ) Becker گزارش گردیده است . دوزیمتری ترمولومینسانس از سایر سیستم های بحث شده مانند کالریمتری ، اتاقک یونیزاسیون ، و دوزیمتری سولفات فرو متفاوت بوده و در آن درجه بندی برای هر ماده کریستالی و سیستم قرائت در مقابل یک دوزیمتر دیگر ضروری است .نظریه ساده TLDترازهای انرژی الکترونی در یک اتم منفرد ، به صورت سریهایی با سطوح انرژی مجزا می باشد . این سطوح در یک شبکه کریستالی جامد ، در اثر برخورد بین اتمها آشفته شده و به سریهای پیوسته ای به نام باند انرژی مجاز که توسط مناطق انرژی ممنوع از یکدیگر جدا شده اند ، تبدیل می شود . این باندها در سراسر کریستال توسعه یافته و الکترونها می توانند در میان آنها بدون نیاز به انرژی اضافی حرکت کنند . بالاترین باند پرشده را باند ظرفیت می نامند ، که فاصله ای حدود چند ev با پائین ترین باند پرنشده به نام باند هدایت و یا نوار رسانش ،‌دارد . الکترونهای باند ظرفیت با دریافت این انرژی می توانند به نوار رسانش ارتقاء یافته و یک جای خالی در باند ظرفیت به نام حفره مثبت به جای بگذارند . الکترون و حفره مثبت می توانند مستقلاً در باندهای مربوطه حرکت کنند . این موضوع در کریستالهای کامل بوده ولی در عمل به خاطر وجود نقصهای شبکه یا حضور ناخالصی ، در باندهای انرژی تغییراتی به وجود می آید . این تغییرات منجر به ایجاد برخی سطوح انرژی در منطقه ممنوع بین باندهای ظرفیت و رسانش می شود .دوزیمتری با فیلم عکاسیفیلمهای عکاسی حاوی کریستالهای هالوژنه نقره ( اغلب برمور نقره ) می باشند ،‌ که در داخل ژلاتین قرار گرفته و به طور یکنواخت و نازک بر روی پایه پلاستیکی نازکی توزیع شده است . از آنها برای دوزیمتری شخصی در حفاظت پرتوی در سطح گسترده ای استفاده می شود . فیلمهای مورد استفاده برای این منظور دارای قطر ذرات حدود µm 1 و ضخامت امولسیون µm 30-10 می باشند . از فیلمهای عکاسی در برخی جنبه های دوزیمتری در پرتودرمانی نیز استفاده شده است . برای چنین کاربردهایی از امولسیونهای نازکتر و ذرات ریزتر استفاده شده ، زیرا کندی فیلم برای کنترل دقیق تر اکسپوژر می تواند یک مزیت محسوب شود .چگالی نوری فیلم عکاسی با قرار گرفتن در معرض پرتو ابتدا به طور خطی افزایش یافته ولی نهایتاً به مقداری کمتر از آنچه بر مبنای تناسب مستقیم انتظار می رود ، کاهش می یابد . چنانچه فیلم در معرض فوتونهای با انرژی متفاوت قرار گیرد و چگالی نوری در محدوده خطی فوق الذکر قرار داشته باشد ، ملاحظه شده که چگالی نوری با تقریب اول متناسب با دوز جذب در ذرات هالوژنه نقره است . این کمیت به سادگی قابل تعیین نمی باشد ، زیرا ذرات هالوژنه نقره قسمتی از انرژی را از الکترونهای آزاد شده توسط فوتونها در خود یا ذرات اطراف و بقیه انرژی را از الکترونهای آزاد شده در ژلاتین ، پایه فیلم و سایر مواد اطراف دریافت می دارد . این یک شرایط پیچیده برای « پروب دوزیمتر » بوده و موضوع مشابه مسئله کریستالهای LiF در داخل کیسه پلاستیکی است که در قسمت قبلی بحث شد .بر اساس نظریه های موجود پاسخ فیلم به تابش با انرژی های مختلف توسط ضخامت امولسیون ، اندازه ذرات هالوژنه نقره و نسبت آنها به ژلاتین در امولسیون تغییر خواهد نمود . همچنین حساسیت ذرات ، حضور مواد اضافی و فعال کننده ، و نوع ظهور نیز در پاسخ فیلم به فوتونهای با انرژی مختلف تاثیر می گذارد . پاسخ فیلم به انرژی فوتون در محدوده بین Kev 400-40 می تواند با ضریبی در حدود 40 تغییر نماید ، این تغییرات یک فاکتور محدود کننده در استفاده از فیلم برای دوزیمتری در پرتودرمانی می باشد .دوز جذب در دوزیمتری به منظور حفاظت پرتوی با ارزیابی انرژی ثبت شده بر روی فیلم به دست می آید .  این امر با قرار دادن فیلترهایی از مواد و ضخامتهای مختلف برروی فیلم و استفاده از فیلم برای اندازه گیری تضعیف در این فیلترها انجام می شود . فیلم عکاسی پس از درجه بندی در مقابل یک سیستم دوزیمتری دیگر قادر به ارائه دوز جذب با دقت کافی برای مقاصد حفاظت پرتویی می باشد . در کاربردهای پرتودرمانی این گونه نبوده و دوزیمتری با فیلم تنها برای اندازه گیری مقادیر نسبی دوز جذب به کار می رود . همچنین برای آن که تغییرات در امولسیون از یک فیلم به فیلم دیگر با شرایط ظهور به حداقل برسد ، بهتر است مقادیر نسبی مورد نظر بر روی یک صفحه فیلم ثبت شود .فیلم عکاسی برای مقاصد دوزیمتری دارای برخی مزایا می باشد . می تواند ظاهری دیدنی از میدان تابش در یک صفحه و یا برروی سطح انحنایی که به راحتی می تواند با آن منطبق شود ،‌ را به وجود آورد . بنابراین برای تعیین موقعیت ، اندازه و شکل میدانهای پرتو ارزشمند است . فیلم دارای قدرت تفکیک فضایی بهتر از سایر سیستمهای دوزیمتری بوده و بنابراین برای اندازه گیری در مکانهایی که میدانهای پرتو در فضا به سرعت تغییر می کند ، مثلاً در نزدیکی منابع اشعه ، در لبه های باریکه پرتو و نزدیک مرز مشترک ها ، حفره ها یا سایر ناهمگنی ها ارزشمند است.پایه فیلم و ژلاتین امولسیون به ندرت میدان تابش در آب یا محیط معادل بافت را تغییر می دهد . گر چه کریستالهای هالوژنه نقره سبب مشکلاتی در اندازه گیری فوتونهای کم انرژی می شود ، ولی باعث اغتشاش جدی محیط در هنگام اندازه گیری پرتو با انرژی زیاد نمی شود مگر آنکه پرتو موازی فیلم باشد .اطلاعات دوزیمتری زیادی را می توان به صورت یک سابقه برای مقایسه با اطلاعات به دست آمده از موارد دیگر ، بر روی یک فیلم تنها ثبت نمود . این اطلاعات می تواند به راحتی توسط یک دستگاه پرتودرمانی که حتی برای تحقیقات دوزیمتری طراحی نشده ، به دست آید . متأسفانه دوزیمتری با فیلم مانند دوزیمتری شیمیایی نیاز به تکنیکهای بالایی دارد . آشکارسازهای سنتیلاسیونبسیاری از مواد از قبیل کریستالهای معدنی مانند یدور سدیم ،‌ مواد آلی مانند آنتراسن یا پلاستیکهای باردار شده با مواد شیمیایی ،‌ هنگامی که تحت تابش پرتوهای یونیزان قرار گیرند ، از خود نور تابش می کنند . نور تابشی از این مواد می تواند توسط فوتومولتی پلایر آشکار شده و جریان خروجی از آن با تقریب اول متناسب با تندی انرژی جذب شده در مواد آشکار ساز است . ترکیب سنتیلاتور _ فوتومولتی پلایر وسیله بسیار حساسی بوده و جریان خروجی از آن می تواند تا 108  برابر بزرگتر از جریان یک اتاقک یونیزاسیون با همان حجم سنتیلاتور باشد . برای اندازه گیری در میدانهای مورد استفاده در پرتودرمانی معمولاً حساسیت به طور غیر ضروری بالا است ، ولی برای اندازه گیری در حفاظت پرتوی می تواند ارزشمند باشد .سنتیلاتور معمولاً برای اندازه گیری فوتونها توسط یک میدان تابش معین ، مانند میدان حاصل از رادیوم استاندارد یا منبعCo 60   کالیبره می شود . همچنین درجه بندی می تواند توسط یک اکسپوژر سنج ، مشروط بر آنکه در بازه اندازه گیری تندی اکسپوژر به قدر کافی حساس بوده و محدوده ای که سنتیلاتور استفاده می شود را بپوشاند ،‌ انجام شود . چنانچه سنتیلاتور به قدری نازک باشد که پرتو داخل آن یکنواخت بوده و متقابلاً به قدری ضخیم باشد که هنگام قرار گرفتن در مقابل فوتونها تعادل الکترونی کاملی به وجود آید ، پاسخ آن به ازاء واحد اکسپوژر با انرژی فوتون تقریباً به صورت نسبت ضریب جذب جرمی انرژی ماده سنتیلاتور به هوا تغییر می کند . بنابراین تغییرات پاسخ به ازاء واحد اکسپوژر برای ماده ای چون یدور سدیم با عدد اتمی بالاتر ، بیشتر از موادی چون پلاستیک با عدد اتمی نزدیک به هوا خواهد بود . اگر سنتیلاتور دارای ابعادی در حدود چند سانتی متر باشد ، مانند آنچه معمول است ، شرایط پیچیده تر می شود . سنتیلاتور برای فوتونهای با انرژی کم تقریباً مانند یک جاذب کامل فوتونها عمل نموده و ارتباطی به ضریب جذب جرمی انرژی ندارد . در انرژی های بیشتر شرایط جذب کلی نبوده ولی اولاً پرتو در داخل سنتیلاتور یکنواخت نخواهد بود و در ثانی برخی تابشهای فوتون ثانویه ( فوتونهای پراکنده کمپتون ، پرتو x اختصاصی و تابش محو جرم ) که هنگام محاسبه ضریب جذب انرژی فرض می شود از محیط خارج شوند ، در حقیقت به وسیله سنتیلاتور جذب خواهد شد . بنابراین در تفسیر نتایج یک آشکار ساز سنتیلاسیون « ضخیم » هنگامی که انرژی فوتونها از آنچه برای آن کالیبره شده متفاوت است ، بایستی دقت بیشتری بعمل آید .دقت مشابهی هنگام اندازه گیری الکترونها لازم است . مادامی که الکترونها کسر کوچکی از انرژی خود را در عبور از سنتیلاتور از دست می دهند ، پاسخ تقریباً متناسب با تندی دوز جذب در ماده سنتیلاتور خواهد بود . این تندی دوز جذب متناسب با تندی دوز جذب توسط لایه نازک مشابهی از مواد دیگر مانند آب یا بافت خواهد بود . زیرا قدرت توقف سنتیلاتور و آب احتمالاً با انرژی الکترون به کندی تغییر می نماید . به هر حال با افزایش ضخامت سنتیلاتور مقادیر بیشتری از الکترونها جذب شده تا اینکه تقریباً به یک وسیله جذب کامل تبدیل می شود . بنابراین به تدریج از یک نشان دهنده تندی دوز جذب به وسیله ای برای اندازه گیری تندی شار انرژی تغییر خواهد یافت .چنانچه ترکیب سنتیلاتور _‌فوتومولتی پلایر به جای اندازه گیری جریان در حالت شمارش پالس قرار گیرد ، مجموعه از حالت اندازه گیری مستقیم دوز جذب خارج شده و به صورت آشکار ساز عمل می کند .
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۸۹ ، ۰۷:۱۸
Shahram Ghasemi
مقدمه خازن وسیله‌ای الکتریکی است که در مدارهای الکتریکی اثر خازنی ایجاد می‌کند. اثر خازنی خاصیتی است که سب می‌شود مقداری انرژی الکتریکی در یک میدان الکترواستاتیک ذخیره شود و بعد از مدتی آزاد گردد. به تعبیر دیگر ، خازنها المانهایی هستند که می‌توانند مقداری الکتریسیته را به صورت یک میدان الکترواستاتیک در خود ذخیره کنند. همانگونه که یک مخزن آب برای ذخیره کردن مقداری آب مورد استفاده قرار می‌گیرد. خازنها به اشکال گوناگون ساخته می‌شوند و متداولترین آنها خازنهای مسطح هستند.این نوع خازنها از دو صفحه هادی که بین آنها عایق یا دی الکتریک قرار دارد. صفحات هادی نسبتا بزرگ هستند و در فاصله‌ای بسیار نزدیک به هم قرار می‌گیرند. دی الکتریک انواع مختلفی دارد و با ضریب مخصوصی که نسبت به هوا سنجیده می‌شود، معرفی می‌گردد. این ضریب را ضریب دی الکتریک می‌نامند. خازنها به دو دسته کلی ثابت و متغیر تقسیم بندی می‌شوند. خازنها انواع مختلفی دارند و از لحاظ شکل و اندازه با یک دیگر متفاوت‌اند. بعضی از خازنها از روغن پر شده و بسیار حجیم‌اند. برخی دیگر بسیار کوچک و به اندازه یک دانه عدس می‌باشند. خازنها بر حسب ثابت یا متغیر بودن ظرفیت به دو گروه تقسیم می‌شوند: خازنهای ثابت و خازنهای متغیر. خازنهای ثابت این خازنها دارای ظرفیت معینی هستند که در وضعیت معمولی تغییر پیدا نمی‌کنند. خازنهای ثابت را بر اساس نوع ماده دی الکتریک به کار رفته در آنها تقسیم بندی و نام گذاری می‌کنند و از آنها در مصارف مختلف استفاده می‌شود. از جمله این خازنها می‌توان انواع سرامیکی ، میکا ، ورقه‌ای ( کاغذی و پلاستیکی ) ،الکترولیتی ، روغنی ، گازی و نوع خاص فیلم (Film) را نام برد. اگر ماده دی الکتریک طی یک فعالیت شیمیایی تشکیل شده باشد آن را خازن الکترولیتی و در غیر این صورت آن را خازن خشک گویند. خازنهای روغنی و گازی در صنعت برق بیشتر در مدارهای الکتریکی برای راه اندازی و یا اصلاح ضریب قدرت به کار می‌روند. بقیه خازنهای ثابت دارای ویژگیهای خاصی هستند. خازنهای متغیر به طور کلی با تغییر سه عامل می‌توان ظرفیت خازن را تغیییر داد: "فاصله صفحات" ، "سطح صفحات" و "نوع دی الکتریک". اساس کار خازن متغیر بر مبنای تغییر سطح مشترک صفحات خازن یا تغییر ضخامت دی الکتریک است، ظرفیت یک خازن نسبت مستقیم با سطح مشترک دو صفحه خازن دارد. خازنهای متغیر عموما ازنوع عایق هوا یا پلاستیک هستند. نوعی که به وسیله دسته متحرک (محور) عمل تغییر ظرفیت انجام می‌شود "واریابل" نامند و در نوع دیگر این عمل به وسیله پیچ گوشتی صورت می‌گیرد که به آن "تریمر" گویند. محدوده ظرفیت خازنهای واریابل 10 تا 400 پیکو فاراد و در خازنهای تریمر از 5 تا 30 پیکو فاراد است. از این خازنها در گیرنده‌های رادیویی برای تنظیم فرکانس ایستگاه رادیویی استفاده می‌شود. خازنهای سرامیکی خازن سرامیکی (Ceramic capacitor) معمولترین خازن غیر الکترولیتی است که در آن دی الکتریک بکار رفته از جنس سرامیک است. ثابت دی الکتریک سرامیک بالا است، از این رو امکان ساخت خازنهای با ظرفیت زیاد در اندازه کوچک را در مقایسه با سایر خازنها بوجود آورده ، در نتیجه ولتاژ کار آنها بالا خواهد بود. ظرفیت خازنهای سرامیکی معمولا بین 5 پیکو فاراد تا 1/0 میکرو فاراد است. این نوع خازن به صورت دیسکی (عدسی) و استوانه‌ای تولید می‌شود و فرکانس کار خازنهای سرامیکی بالای 100 مگاهرتز است. عیب بزرگ این خازنها وابسته بودن ظرفیت آنها به دمای محیط است، زیرا با تغییر دما ظرفیت خازن تغییر می‌کند. از این خازن در مدارهای الکترونیکی ، مانند مدارهای مخابراتی و رادیویی استفاده می‌شود. خازنهای ورقه‌ای در خازنهای ورقه‌ای از کاغذ و مواد پلاستیکی به سبب انعطاف پذیری آنها ، برای دی الکتریک استفاده می‌شود. این گروه از خازنها خود به دو صورت ساخته می‌شوند: خازنهای کاغذی دی الکتریک این نوع خازن از یک صفحه نازک کاغذ متخلخل تشکیل شده که یک دی الکتریک مناسب درون آن تزریق می‌گردد تا مانع از جذب رطوبت گردد. برای جلوگیری از تبخیر دی الکتریک درون کاغذ ، خازن را درون یک قاب محکم و نفوذ ناپذیر قرار می‌دهند. خازنهای کاغذی به علت کوچک بودن ضریب دی الکتریک عایق آنها دارای ابعاد فیزیکی بزرگ هستند، اما از مزایای این خازنها آن است که در ولتاژها و جریانهای زیاد می‌توان از آنها استفاده کرد. خازنهای پلاستیکی در این نوع خازن از ورقه‌های نازک پلاستیک برای دی الکتریک استفاده می‌شود. ورقه‌های پلاستیکی همراه با ورقه‌های نازک فلزی (آلومینیومی) به صورت لوله ، در درون قاب پلاستیکی بسته بندی می‌شوند. امروزه این نوع خازنها به دلیل داشتن مشخصات خوب در مدارات زیاد به کار می‌روند. این خازنها نسبت به تغییرات دما حساسیت زیادی ندارند، به همین سبب از آنها در مداراتی استفاده می‌کنند که احتیاج به خازنی با ظرفیت ثابت در مقابل حرارت باشد. یکی از انواع دی الکتریکهایی که در این خازنها به کار می‌رود پلی استایرن (Polystyrene) است، از این رو به این خازنها "پلی استر" گفته می‌شود که از جمله رایج‌ترین خازنهای پلاستیکی است. ماکزیمم فرکانس کار خازنهای پلاستیکی حدود یک مگا هرتز است. خازنهای میکا در این نوع خازن از ورقه‌های نازک میکا در بین صفحات خازن (ورقه‌های فلزی – آلومینیوم) استفاده می‌شود و در پایان ، مجموعه در یک محفظه قرار داده می‌شوند تا از اثر رطوبت جلوگیری شود. ظرفیت خازنهای میکا تقریبا بین 01/0 تا 1 میکرو فاراد است. از ویژگیهای اصلی و مهم این خازنها می‌توان داشتن ولتاژ کار بالا ، عمر طولانی و کاربرد در مدارات فرکانس بالا را نام برد. خازنهای الکترولیتی این نوع خازنها معمولاً در رنج میکرو فاراد هستند. خازنهای الکترولیتی همان خازنهای ثابت هستند، اما اندازه و ظرفیتشان از خازنهای ثابت بزرگتر است. نام دیگر این خازنها، شیمیایی است. علت نامیدن آنها به این نام این است که دی ‌الکتریک این خازنها را به نوعی مواد شیمیایی آغشته می‌کنند که در عمل ، حالت یک کاتالیزور را دارا می‌باشند و باعث بالا رفتن ظرفیت خازن می‌شوند. برخلاف خازنهای عدسی ، این خازنها دارای قطب یا پایه مثبت و منفی می‌باشند. روی بدنه خازن کنار پایه منفی ، علامت – نوشته شده است. مقدار واقعی ظرفیت و ولتاژ قابل تحمل آنها نیز روی بدنه درج شده است .خازنهای الکترولیتی در دو نوع آلومینیومی و تانتالیومی ساخته می‌شوند. خازن آلومینیومی این خازن همانند خازنهای ورقه‌ای از دو ورقه آلومینیومی تشکیل شده است. یکی از این ورقه‌ها که لایه اکسید روی آن ایجاد می‌شود "آند" نامیده می‌شود و ورقه آلومینیومی دیگر نقش کاتد را دارد. ساختمان داخلی آن بدین صورت است که دو ورقه آلومینیومی به همراه دو لایه کاغذ متخلخل که در بین آنها قرار دارند هم زمان پیچیده شده و سیمهای اتصال نیز به انتهای ورقه‌های آلومینیومی متصل می‌شوند. پس از پیچیدن ورقه‌ها آن را درون یک الکترولیت مناسب که شکل گیری لایه اکسید را سرعت می‌بخشد غوطه‌ور می‌سازند تا دو لایه کاغذ متخلخل از الکترولیت پر شوند. سپس کل مجموعه را درون یک قاب فلزی قرار داده و با یک پولک پلاستیکی که سیمهای خازن از آن می‌گذرد محکم بسته می‌شود. خازن تانتالیوم در این نوع خازن به جای آلومینیوم از فلز تانتالیوم استفاده می‌شود زیاد بودن ثابت دی الکتریک اکسید تانتالیوم نسبت به اکسید آلومینیوم (حدودا 3 برابر) سبب می‌شود خازنهای تانتالیومی نسبت به نوع آلومینیومی درحجم مساوی دارای ظرفیت بیشتری باشند. محاسن خازن تانتالیومی نسبت به نوع آلومینیومی بدین قرار است: ابعاد کوچکتر جریان نشتی کمتر عمر کارکرد طولانی از جمله معایب این نوع خازن در مقایسه با خازنهای آلومینیومی عبارتند از: خازنهای تانتالیوم گرانتر هستند. نسبت به افزایش ولتاژ اعمال شده در مقابل ولتاژ مجاز آن ، همچنین معکوس شدن پلاریته حساس ترند. قابلیت تحمل جریانهای شارژ و دشارژ زیاد را ندارند. خازنهای تانتالیوم دارای محدودیت ظرفیت هستند (حد اکثر تا 330 میکرو فاراد ساخته می شوند).
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۸۹ ، ۱۱:۵۵
Shahram Ghasemi
مدار شکل مقابل در t0 با فرض V ( 0+ ) = 2 تعیین کنید. تقویت کننده عملیاتی ایده آل است. چون پایانه مثبت آپ امپ زمین شده ، پایانه منفی هم زمین می شود . پس مقاومت دیده شده از دو سر خازن 10 کیلو اهم است . لذا داریم: τ = RC = 104 × 10-6 =10-2 S اگر جریان خازن i فرض شود داریم:   وچون مدار منبع مستقل ندارد پس V (∞)=0 در نتیجه داریم: V (t)=20e-100t
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۸۹ ، ۱۰:۵۸
Shahram Ghasemi
سلف چیست؟ سلف عنصری است دو سر که در هر لحظه از زمان رابطه مشخصی بین شار وجریان آن وجود دارد. سلف یک ذخیره کننده انرژی مغناطیسی است وجریان آن عبارت است از به طور کلی سلف به چهار صورت ممکن است وجود داشته باشد.     سلف خطی و تغییر پذیر ناپذیر با زمان   که مقدار L اندوکتانس سلف وثابت است.     سلف خطی تغییر پذیر با زمان   (L(t اندوکتانس خازن است که با زمان تغییر می کند     سلف غیر خطی تغییر ناپذیر با زمان     سلف غیر خطی تغییرپذیر با زمان
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۸۹ ، ۰۵:۰۷
Shahram Ghasemi
اسیلوسکوپ:هرگاه تغییرات فرکانس در یک مدار نسبتا زیاد باشد ، دستگاههای اندازه گیری آنالوگ همچون قاب گردان با آهنربای دائم ، آهن نرم گردان ، فرودینامیکی ، الکترودینامیکی و ... بطور لحظه ای نمی توانند کمیت مورد نظر را اندازه گیری نمایند . بنابراین برای اندازه گیری تغییرات ولتاژ با فرکانس زیاد و مشاهده شکل موج روی صفحه فلورسانس از دستگاهی بنام اسیلوسکوپ (CRO) استفاده می کنند .قسمت متحرک دستگاه اسیلوسکوپ ، یک اشعه کاتدی می باشد که این دستگاه در حالت معمولی به ولتاژ حساس است و برای اندازه گیری کمیت های مختلف باید آن را تابع ای از ولتاژ درآورد . بعنوان مثال جهت بررسی تغییرات شتاب یک شی ، باید آنرا به ولتاژ تبدیل و سپس به دستگاه اسیلوسکوپ اعمال نمود . این عمل بر اساس ساختمان عمومی دستگاههای اندازه گیری امکان پذیر می باشد . اطلاعات کامل تر در مورد اسیلوسکوپ مولتی متر آنالوگ و دیجیتال:وسیله ای است برای اندازه گیری مقاومت ، ولتاژ dc(ولتاژ مستقیم ) ، ولتاژ AC (ولتاژ متناوب) ،جریان dc(جریان مستقیم )،جریان AC (جریان متناوب) ،تست قطعات و... درکارگاه بسیار مورد استفاده قرار میگیرد.  طریقه کار با مولتی متر برد بورد (صفحه آزمایش ):برد بورد وسیله ای است که در چیدمان اولیه وآزمایشی مدار مورد استفاده قرار میگیرد. برای کار در پروژه های الکترونیک ،ابتدا مدار خود را بر روی برد بورد بسته وپس از جواب گرفتن آنرا بر روی مدارت چاپی یا بردهای سوراخدار مسی پیاده می کنیم .پس برای بستن اولیه و تست مدارات به آن نیاز داریم. هویه وسیم لحیم : برای لحیم کاری به هویه 40Wیا 30W ( وات ) با نوک تیز و پایه هویه نیاز داریم .با استفاده از حرارت هویه و سیم لحیم (با60درصد روغن) و روغن لحیم قطعات را روی فیبروصل میکنیم.قلع کش: در صورتی که درقسمتی از مدار قطعه ای را اشتباه وصل کردید، برای جدا کردن آن باید با هویه، لحیم آنرا ذوب کرده و با استفاده از قلع کش آنرا ازروی مدار بردارید.آشنایی با انواع فیبر الف- فیبر فنولی این فیبر به رنگ زرد پررنگ مایل به قهوه ای است و به راحتی سوراخ میشود دولایه ی مس روی آن در اثر حرارت زیاد هویه به راحتی جدا میشود .قیمت این فیبر ها ارزان بوده و به همین جهت کیت ها ،مدارات رادیو ،تلفن و...از آن استفاده می شود. این فیبر ها از جنس مقوای فشرده است .ب-فیبر فایبر گلاساین فیبر ها سبز رنگ بوده از جنس پشم شیشه است .نسبت به فیبرهای فنولی محکم ترند و به سختی سوراخ میشوند به همین دلیل گران هستند و بیشتر در مدارات ماشین حساب وکامپیوتر به کار میرود.ج-فیبر چاپی آماده (کیت)به فیبرهایی گفته میشود که برروی آن جای قطعات و سنبل مداری آنها قراردارد و کافی است قطعات را درجای خود قرارداده و توسط سیم لحیم آنها را روی فیبر محکم کنیم .بردهای مدار چاپی در انواع یک رو ،دررو،چند لایه موجود است.در بردهای یک رو،لایه مس فقط به یک سمت آن چسبیده شده ،در بردهای دو رو ، مسیرهای مسی در هر دو طرف برد وجود دارد ،در بردهای چند لایه علاوه بر بالا و پایین لایه ها حاوی مسیرهای مسی در بین این دو قرار دارد .این لایه ها توسط عایق از هم جدا میشوند.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۸۹ ، ۱۷:۱۷
Shahram Ghasemi
مقاومت Resistor مقاومت قطعه ای است که از جنس کربن ساخته می شود و بمنظور کم نمودن ولتاژ و جریان مورد استفاده قرار می گیرد . واحد مقاومت اُهم ( Ω ) است هر هزار اهم برابر با یک کیلو اُهم و هر میلیون اُهم برابر با یک مگا اُهم است محاسبه مقدار اُهمی یک مقاومت در مقاومتهای با وات پائین معمولاً مقدار اُهمی مقاومت بصورت کدهای رنگی و بر روی بدنه ان چاپ می شود ولی در مقاومتهای با وات بالا تر مثلاً 2 وات یا بیشتر ، مقدار اُهمی مقاومت بصورت عدد بر روی آن نوشته می شود . محاسبه مقدار اُهم مقاومت های رنگی بر اساس جدول رمز مقاومتها و بسیار ساده انجام می شود . بر روی بدنه مقاومت معمولاً 4 رنگ وجود دارد . برای محاسبه از نوار رنگی نزدیک به کناره شروع می کنیم و ابتدا شماره دو رنگ اول را نوشته و سپس به میزان عدد رنگ سوم در مقابل دو عدد قبلی صفر قرار می دهیم . اینک مقدار مقاومت بر حسب اُهم بدست می آید شماره رنگ اول و دوم را می نویسیم و سپس به تعداد عدد رنگ سوم در مقابل دو رقم قبلی صفر قرار می دهیم . درصد خطای یک مقاومت رنگ چهارم درصد خطای مقاومت ( تلرانس ) را نشان می دهد رنگ چهارم طلائی خطای مثبت و منفی 5 درصد است . یعنی مقدار این مقاومت 5 درصد بیشتر یا 5 درصد کمتر است . در زیر میزان خطا برای رنگ های قهوه ای ، قرمز ، طلائی و نقره ای نشان داده شده است قهوه ای ±1% قرمز ±2% طلائی ±5% نقره ای ±10% 2700R means 2.7K Ω 560R means 560 Ω 2K7 means 2.7 kΩ = 2700Ω 39K means 39 kΩ 1M0 means 1.0 MΩ = 1000 kΩ
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۸۹ ، ۱۶:۴۹
Shahram Ghasemi